نظريه آنها كه معتقد بودند گهر در پايان فصل قادر به بقا در ليگ برتر نيست، بالخره به واقعيت پيوست و پیشبینیشان درست از آب درآمد.
گهر پس از گذراندن فصلی ناموفق تؤام با ناکامیهای بسیار، روز بازي با استقلال در حضور یکصد هزار صندلی خالی ورزشگاه آزادی با لیگ برتر وداع نمود و به لیگ يك سقوط کرد. شايد دلیل آن که اکثر مردم استان پیشبینی میکردند که در لیگ باقی نمیماند، وضعیت این تیم از همان ابتدای بازیها و شکلگیری آشفته آن بود چرا که هر کسی در این باشگاه ساز خودش را میزد.
اکثر مسوولان و کارشناسان ورزشی با سر دادن شعارهایی مانند: بهترین تماشاگران ايران یا دورود پایتخت فرهنگی فوتبال ایران به نوعی با احساسات مردم این دیار بازی کردند، اما در نهایت از این شعارها و القاب چه خیری نصیب فوتبال استان و مردم دورود شد؟
کاش به جای این همه شعار، وعده و وعید تو خالی، عدهاي که در عمرشان خواب این همه شهرت را نميديدند به دنبال كمك واقعي به گهر بودند و از همه مهمتر عمليات ساخت و تکمیل ورزشگاه اين شهر را دنبال ميكردند و اگر چنين ميشد شاید اين تیم سقوط نکرده بود.
نمیدانیم از کجای این ناکامی بزرگ سخن به میان آوریم؟! از مشکلات عدیده مالی، از آوارگی و در به دری تیم، از سرگردانی تماشاگران در شهرهای کشور، از رفت و آمدهای مشکوک در باشگاه، از جذب بازیکنانی که بعضاً در حد لیگ يك هم نبودند، از عدم ثبات مدیریت تیم، از ناکارآمدی برخی مسوولان استان، از مصاحبههای آنچناني بعضی آقایان، از به خيابان ريختن عدهاي، از اخراج تیم از هتل، از شکایتهاي مديران عامل و اجرايي در دادگاهها، از حضور پیمانکاران زیاد و بيخاصيت برای ساخت چند سکو ورزشگاه، از بیکفایتی بعضی بازيكنان تیم، از قهر و ناز بعضی مربیان، از عدم نتیجهگیری تیم در دورود، از حضور افرادی در تیم که کارنامهای ضعیفی نزد مردم دارند و همیشه دایه دلسوزتر از مادر هستند، از وضعیت اسفبار مالکیت باشگاه که هنوز هم معلوم نیست چه بر سر اين تیم در آينده خواهد آمد، از پولهای کلانی که حیف و میل شد، از بیتفاوتی مسوولان ارشد استان نسبت به تیم، خلاصه از این دست حرفها اگر بخواهیم ذكر كنيم زیاد است...
با اين اوصاف باید نتیجه گرفت که همان بهتر که این تیم با لیگ برتر وداع کرد و خیال همه را راحت نمود!
مسألهای دیگر که تامل برانگیز است حضور حسین هدایتی به عنوان مستاجر یا مالک در این تیم بود که مشخص نیست ایشان برای چه آمدند و کلاً در اين تيم چه کاره بودند و چه نقشي در مديريت آن ايفا كردند؟! شايد پس از سقوط گهر نيز هنوز هم متوجه نشده برای چه مسوولیت اين تيم را پذیرفته است!
به هر حال هیچ چیز گهر به تیم لیگ برتری شباهت نداشت حتی به جرأت می توان گفت که جدا از ناکامیهای بزرگ برای تیم و مسوولان آن، متاسفانه به مردم شهر دورود و استان نیز در این زمینه توهین شد چرا که اين تیم را در دورود اسکان نيافت!
چرا ظرف 5 سال حضور تيم گهر (و داماش سابق) در دورود، هيچگاه تشکیلات اداری منظمي براي اين باشگاه راهاندازی نشد؟! چرا هيچگاه وعدههاي سال 87 مسوولان اين باشگاه در بومي كردن بازيكنان براي سالهاي بعد تحقق نيافت؟ چرا كسي در دورود طي اين سالها دنبال اين خواستهها را نگرفت؟!
در خصوص بازی با استقلال در جام حذفي استقلال یادمان نرود که هر دو تیم دو روز در محور اراک و بروجرد تردد ميكردند. یعنی شهری که صاحب تيم لیگ برتري است، هتل یا مکانی جهت پذیرایی از تیمی را ندارد؟ آيا در اين زمينه هم تقصير ساير مردم استان است يا كساني كه به عنوان نماينده مردم دورود طي اين سالها معرفي شدهاند و تلاشي در اين زمينه نكردهاند؟!
از آنجا كه مسوولان باشگاه گهر از همان آغاز(سال 87 تا كنون) غیربومی بودند و تعصبی نسبت به این شهر و استان نداشتند، ترجیح دادند تمرینات و اسکان تیم را به شهر محل سکونت خودشان ببرند و هر گاه نيز كه در اين زمينه احساس خطر كردند، تخم تفرقه بين مردم لرستان افكندند. در استان ما هم که کسی نبود که جلوی این بیاحترامی را بگیرد و عدهاي از مسوولان اين شهر فقط براي استان خودمان شير بودند اما نميتوانستند جهت تأمين محل اسكان تيم در دورود و نيز آوردن آنها به اين شهر كاري كنند!
نكته ناخوشايند ديگر اين كه افراد زیادی در جایگاه لیگ برتر نبودند ولی با توجه به روابط پشت پرده كه در این تیم حضور داشت، خود را تحت عنوان بازيكن، سرپرست و ... در اين تيم چپاندند و تجربهای تلخ برای خودشان و مردم دورود رقم زدند.
اما آنها باید بدانند مردم این خيانتها را فراموش نخواهند کرد. كساني که عشق مصاحبه داشتند و اعلام مي كردند تا 3 ماه دیگر ورزشگاه دورود ساخته میشود، حالا از خواب ناز بيدار شوند و ببينند كه تیم گهر سقوط کرد و رفت و وعدههای دروغينشان عملی نشد. آقايان حالا بفرمایند پاسخ مردم را بدهند...
آقاياني كه میفرمودیداگر تیم به دورود منتقل شود نتایج درخشانی کسب میشود، كجاست نتايج درخشانتان؟ مشخص است ورزشي نبودید و نیستید ...
کادر محترم فنی نیز که شاهکار نموده و فعل خواستن را در خصوص کسب نتایج عجیب و غریب صرف نمودند كه ما اخلاق را بردهايم و ... دست آخر آنچه مشاهده میشود حذف تیم از لیگ برتر است.
اگر کسی بخواهد در خصوص عدم موفقیت گهر تقصیر را به گردن دیگری بیندازد بدانید دروغ گفته چرا که همه از وضعیت حاکم بر آن کاملاً مطلع بودند، بنابراین از پایینترین نفر تیم گرفته تا مسوولین ارشد دورود و استان به نوعی در این شاهکار بزرگ سهیم هستند و باید بدانند: شان و شایستگیهای هواداران دورودی بیش از این بود که به این زودی عطش عشق آنان توسط خوديها خاموش شود.
پیشنهاد میكنم تا اطلاع ثانوی از حضور تيمهاي مختلف فوتبال لرستان در لیگهای مختلف کشور جلوگیری شود چرا که مسوولان ما میانهای با ورزش و فوتبال ندارند. تجربه ثابت کرده که دليل اصلي ناکامیهاي ورزش استان متوجه مسوولان است تا باشگاهها!
آقای استاندار هم با بیتفاوتی از کنار این همه ناکامی فوتبال گذشت و کمک چشمگیری نداشت. دكتر دهمرده نتوانست انتظارات جامعه ورزش استان را برآورده سازد. از او که نماینده عالی دولت در استان است انتظار زیادی میرفت که حداقل همانند استاندار قبلی، گوشه چشمی به فوتبال داشته باشد، ولی متأسفانه وی در این خصوص عملکرد مثبتی از خود بر جای نگذاشت!
دارتاک، داتیس، پرسپولیس، اتحاد و به دنبال آنان گهر تیمهای لرستانی بودند که یکی پس از دیگری حذف یا منحل شدند. وظیفهي مسوولین استان در قبال اهميت دادن به سلامت مردم و نيز حمايت از تيمهاي ورزشي كه هزاران جوان را از سوي بزهكاري به ورزشگاهها ميكشاند، چيست؟
نتيجهي بيتوجهي مسوولان اين است كه فوتبال در لرستان بجز استرس،اضطراب، جنگ اعصاب و ناراحتی خیر دیگری ندارد! پس آیا بهتر نیست فوتبال لرستان تعطیل شود؟ همان بهتر که هر 5 تیم استان ما حذف شدند و خیال مردم را راحت کردند تااز فشارهای عصبی آنان کاسته شد و فقط در اين بين، مسوولان ماندند و هزاران سوال بیپاسخ!
سيداحمد موسوي
عاملان تفرقه با فريب عدهاي به منظورشان رسيدند و گهر را به ليگ بازگرداندند ...
در تصوير بالا به دو نوشته كه از سوي دو هوادار لرستاني نشان داده شده خوب دقت كنيد:
هوادار غير دورودي به ورزشگاه آمده تا اتحاد را فرياد بازند و هوادار پاييني ...