✍️ شهرام شرفی/ یافته: در روزهای اخیر موضوع کارتنخوابی داخل بخشی از اتوبوسهای تهران، به یکی از موضوعات گفتگومحور فضای مجازی تبدیل شده است.
برخی شهروندان نیز دیدگاهشان این است که مساجد باید برای اسکان بیخانمانها و بیسرپناهان، اختصاص یابند.
در این زمینه چند نکته را به قلم میسپارم:
1ـ مسجد، محل اسکان دائم و هر شب بیخانمانها و بیسرپناهان نیست؛ زیرا مساجد در کشور ما در کنار ساختمان خودشان، یک ساختمان دیگر تحت عنوان اقامتگاه، گرمخانه یا مددسرا با دارا بودن کادر مدیریتی تخصصی در زمینه آسیبهای اجتماعی ندارند.
2ـ رسالت شهرداریها و سازمان بهزیستی با همکاری فرمانداری هر شهرستان و استانداری هر استانی است که مکانها و اقامتگاههایی تحت عنوان گرمخانه یا مددسرا برای اسکان بیخانمانها و مدیریت «پدیدهی بیخانمانی»، در شهرها، ایجاد کنند. کارتنخوابی هم بخشی از پدیدهی بیخانمانی است.
3ـ مقابله با پدیدهی بیخانمانی فقط منحصر به اسکان موقت شبانه بیسرپناهان نمیشود؛ بلکه جمعیت اسکان داده شده بایستی ابتدا غربالگری شوند مبنی بر اینکه: چند درصدشان، معتاد هستند و مواد مخدر مصرف میکنند؟
چند درصدشان دارای فعالیت تکدیگری هستند؟ چند درصدشان، کودکان، نوجوانان یا زنان فراری از خانواده هستند؟
و چند درصدشان به دلایل دیگر اجتماعی و اقتصادی، بیخانمان شدهاند؟
غربالگری جمعیت بیخانمانهای اسکان داده شده هم یک فعالیت تخصصی و علمی است که بایستی توسط نهادهای تخصصی مربوطه انجام شود.
4ـ توانمندسازی و آموزش از مراحل بعدی کار است؛ بیخانمانها و بیسرپناهانی که در گرمخانههای استاندارد، اسکان داده میشوند باید مورد آموزش و بعد توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی قرار بگیرند تا بتوانند دوباره احساس تعلق به اجتماع، خانواده و خانمان کرده و براساس توانمندسازی، به جامعه بازگردند.
5ـ بعد از سه مرحلهی غربالگری، آموزش و توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی، نیاز است با مشارکت دولت و سازمانهای مردمنهاد نیکوکاری (سازمانهای دولتی و سازمانهای غیردولتی)، مسکن دائم برای بیخانمانها ساخته شود و آنها در مسکن دائم متعلق به خودشان، زندگی کنند؛ زیرا عبارت «اسکان موقت»، از نوع موقت است نه از نوع دائم.
بدینروی، مدیریت پدیدهی بیخانمانی، نه یک مدیریت احساسی و عاطفی تکوجهی، بلکه یک مدیریت چندوجهی است؛ شامل: 1ـ اسکان موقت در گرمخانههای استاندارد، 2ـ غربالگری، 3ـ آموزش، 4ـ توانمندسازی.