وقتی دولت به معنی قوه مجریه به علت انتخابات و در یک فرایند مدنی و دموکراتیک تغییر میکند حق طبیعی و بدیهی دولت جدید است که مدیران مدنظر خود را منصوب کند.
اما مهم این است که اصل شایستهسالاری، شایستهگزینی و شایستهخواهی رعایت شود.
در این رابطه، نکاتی را به قلم میسپارم:
1 ـ در انتصابات مدیریتی از فامیلسالاری با تأکید بر دامادگزینی و دامادسالاری باید پرهیز کرد.
زیرا اساس تغییرات این است که رویهها و ساختارهای نادرست تغییر کنند نه فقط افراد تغییر کنند.
2 ـ در انتصابات به این نکته توجه شود که از نیروهای درون سازمانی استفاده شود؛ به این معنی که اگر قرار است مدیر یک سازمان یا یک اداره تغییر کند اولویت این باشد که از نیروهای داخلی همان اداره بر منصب مدیریت تکیه بزنند.
نیروهایی که درون سازمان هستند باید احساس کنند فرصتهای ارتقای شغلی برایشان فراهم است و اینگونه نیست که یک نیرو از بیرون از سازمان برای آنها به عنوان مدیر جدید منصوب شود.
مفهوم نردبان شغلی در علم مدیریت منابع انسانی به ما میگوید برای ارتقای انگیزهی کاری و راندمان کاری، اولویت را ارتقای شغلی درونسازمانی قرار دهید.
3 ـ مفهوم شایستهخواهی را به گفتمان بایستی تبدیل کرد؛ شایستهخواهی اگر گفتمان عمومی شود خود به خود شایستهگزینی در مناصب، تقویت خواهد شد.
4 ـ برای کارآمدی در مدیریت، فقط شاخص همراه دولت مستقر بودن کافی نیست؛ بلکه میبایست کارآمدی در مدیریت داشت. توانایی برنامهریزی، رهبری سازمان، سازماندهی، جسارت مدیریتی و ... همگی از شاخصهای یک مدیریت کارآمد هستند.
✍️ شهرام شرفی/ یافته: