بین استاندارهای لرستان پس از انقلاب، دکتر «حبیبالله دَهمرده» (نماینده کنونی مردم زابل در مجلس) چهرهای شاخص بود.
این شخص برعکس اکثر مسئولان دولتی که معمولاً با خوشخدمتی به مافوق، تلاش میکنند پُست و مقام خود را حفظ نمایند و در این راه گاه حق و حقوق مردم را به نفع دستگاه خویش ضایع مینمایند، مسئولی بود که ادارات و نهادها را فدای مردم میکرد.
از جمله یادگارهای ماندگار دوران استانداری او، ایجاد مجتمع گردشگری «بام خرمآباد» در ارتفاعات شرقی شهر است که با استفاده از ظرفیتهای اداره کل راه و ترابری لرستان و چند نهاد دیگر، به دستور دکتر دهمرده؛ ساخت جادهها، نهالکاری و باغ وحش آن از آبان ۱۳۸۹ آغاز شد.
از خدمات دیگر این بزرگمرد، دستور عقبنشینی ساختمانهای چند نهاد در نقاط مختلف شهر خرمآباد برای حل مشکل ترافیک یا آزادسازی حریم قلعه تاریخی فلکالافلاک بود.
به دستور دهمرده، جهت آزادسازی حریم قلعه، ساختمانهای دانشگاه لرستان، ادارات کل پُست و میراث فرهنگی لرستان و کانون بازنشستگان اداره کل راه و ترابری لرستان (طُرُق و شَوارع در مقابل سینما استقلال/ آزیتا) تخریب و در اختیار میراث فرهنگی و شهرداری قرار گرفت.
همچنین بخشی از محوطه ساختمان هلال احمر لرستان در شرق میدان دانشجو جهت تعریض ورودی محل نمایشگاههای بینالمللی خرمآباد، بخش جنوبی ساختمان اداری دانشگاه علوم پزشکی لرستان (بهداری لشکر سابق) برای ایجاد مسیر خیابان ساحلی شمالی نهر کَرگانه و نیز تخریب کتابخانه ۱۷ شهریور (کانون پرورش فکری سابق) برای دو بانده کردن مسیر شمالی پارک شهر، از دیگر دستورات این استاندار جهت خدمت به مردم خرمآباد بود، اقدامی که تا کنون از هیچ استاندار دیگری سر نزده و معمولاً آنها سعی میکنند به جای استانداری تحولگرا بودن، افرادی محافظهکار باشند تا دوران استانداریشان با کمترین چالش سپری شود تا این قبیل زمامداری محتاطانه و فاقد خدمت بارز به مردم خرمآباد و لرستان، زمینه و سکوی پرتابی جهت گرفتن مناصب بالاتر گردد ...
دهمرده ۳ ماه قبل٬ پس از گذشت ۴ سال از ترک لرستان، همراه گروهی از نمایندگان مجلس به خرمآباد آمد.
یکی از دوستان رسانهای گفت: از او تقاضا کردم که لحظاتی پاسخگوی چند سؤالم باشد، جواب داد که شب در خیابان مطهری شما را میبینم. شب وقتی او را کنار کارخانه یخ در خیابان مطهری دیدم، از من خواست حین قدم زدن در خیابان مطهری صحبت کنیم و بین مسیر، با عشق و علاقه به خیابانهای خرمآباد نگاه میکرد، و اگر چه زابُلیزادهای شریف بود، اما تو گویی که هزاران سال در خرمآباد بوده و خود را هنوز لُر و خرمآبادی میدانست!
امید که روزی دوباره، مسئولانی در حد او در لرستان پیدا شده و مناصب اجرایی و مدیریتی لرستان دست کسانی بیفتد که علاوه بر مَردمی بودن، نُبوغ و دانش کافی برای آن منصب داشته نه اینکه افرادی خُنثی و بیخاصیت باشند آنچنان که بود و نبود آنان در مناصب فرقی نکرده و مردم لرستان از ضعف مدیریتی آنها دچار رنج و مشقت مضاعف (علاوه بر محرومیتهای پیشین این خطه) شوند ...
رضا جایدری