در دین مبین اسلام مؤمنین همواره از حب مال دنیا و ثروتاندوزی منع شده و همواره انفاق، زکات، صدقات و کمک به همنوعان بسیار توصیه و تأکید شده که مهمترین آنها وقف میباشد.
وقف موجب تعدیل ثروت و توزیع عادلانه است و از ارزش والای معنویت برخوردار است. خوشبختانه در خطه لرستان با توجه به این که معنویت و پایبندی به اصول دینی از یک طرف و مهماننوازی و خدمت به همنوعان از سوی دیگر موجب شده که فرهنگ وقف در روح و جان و نهایتاً عملکرد مردم خوب و دیندار لر جای گیرد و جامع عمل بپوشاند.
دلیل این ادعا، وجود موقوفات بسیار در جایجای مناطق شهری و روستایی است.
واقفین با نیت معنوی و پیرو رهنمودهای کلام خدا (قرآن) که به کرار تأکید به انفاق شده بخشی از املاک خود که گاهی ثلث زندگی هم نامیده میشود را برای رفاه عموم یا تأمین هزینههای نیت واقف، وقف نموده و در اختیار اداره اوقاف یا متولی موقوفه قرار میگیرد.
اگر چه این کار خداپسندانه بسیار خوب و نیک است ولی باید اذعان داشت گذشت زمان مسائلی را به وجود آورده که به همراه پیشنهادات مختصری از آنها ارائه میشود:
الف) قوانین وقف که بر مبنای شرعیات وضع گشته و در راستای نیت واقف میباشد متناسب به وضعیت بهرهوری از موقوفه در زمان فعلی نیست. بهعنوان مثال موقوفه حمام باشی که در بلوار شهید قربانی نسب (24 متری حکیم) قرار دارد، واقف شاهزاده حسین میرزا در عهد قاجار جهت استحمام عموم (به نیت عایدات صرف مراسم مذهبی شود) حمام را ساخته و وقف نموده است. در زمانهای گذشته حمام عمومی بسیار کارایی داشته و مورد استفاده قرار میگرفته است.
در حال حاضر که همه منازل و تمام مکانهای آموزشی، دولتی، نظامی و هتلها دارای حمام میباشند، حمام باشی رفتهرفته از کارایی افتاده و جز تابلویی و معماری کهنی کارایی برای عموم ندارد.
در این خصوص لازم است علما بر اساس نیاز روز تحلیل و تجدیدنظر فرموده و راهکار شرعی مبنی بر استفاده هرچه بهتر متناسب به شرایط روز ارائه گردد.
ب) برخی از موقوفات به دلیل نداشتن متولی وقف یا احیاناً فرسودگی ساختمان امکان استفاده وجود ندارد و بهصورت مخروبه رها شدهاند. حالی که در شرایط امروزی که فضا جهت فعالیتهای مذهبی، آموزشی و حتی معیشتی برای افراد نیازمند بهاندازه کافی وجود ندارد سزاوار نیست موقوفه در مرکز شهر بلااستفاده بماند و هیچگونه بهرهبرداری از آن صورت نگیرد. (بهعنوان مثال حسینیه مرحوم سماوات واقع در کوچه باباطاهر خرمآباد)
ج) مقادیر قابلتوجهی عرصه که بدون برنامه و طرح مناسبی در راستای نیت واقف، اهداف شهری و استفاده عموم بلاتکلیف رها شده و استفاده معنوی از آنها صورت نمیگیرد. فرض مثال زمین بالاتر از میدان تختی و انتهای خیابان معلم.
د) بخشی از موقوفات که بهصورت عرصه و یا عرصه اعیان بوده در اختیار افراد قرار گرفته که متأسفانه ضمن تصرف موقوفه نسبت به پرداخت حقوق شرعی و قانونی به متولی وقف اقدام نمینمایند و یا اگر پرداختی صورت میگیرد بسیار ناچیز و یا در حد مجانی که این جای سؤال دارد آیا استفادهکننده از موقوفه از عدم پرداخت دیون در پیشگاه خدای متعال ابائی ندارد! برای مثال موقوفات چال میرحسین، پشته جزایری، اراضی روبروی پادگان باباعباس و ...
موقوفاتی که در اختیار ارگانهای دولتی و نظامی هم هست مانند موقوفات آغاسلطان در انتهای پشته حسینآباد که در اختیار ارتش بهعنوان میدان تیر استفاده میگردد و یا موقوفات امامزادگان دو برادران که در اختیار اهالی و آموزش و پرورش میباشد وضعیت مشابهی دارند.
ه) عدم ترویج فرهنگ وقف: متأسفانه بهرغم این که امکانات اطلاعرسانی بسیار سهل و گسترده شده ولی در خصوص ترویج و تشویق فرهنگ وقف عملاً فعالیت خاصی مشاهده نمیشود. پیشنهاد میگردد اداره اوقاف بهعنوان متولی موقوفات در خصوص معرفی واقفین از گذشته تاکنون و چگونگی وضعیت موقوفات اهتمام جدی داشته تا این سنت حسنه که ریشه در فرهنگ مردم خوب لر داشته تقویت و بیشتر شود. برگزاری یادواره میتواند خیلی تأثیر برانگیز باشد.
به امید آنکه روزی فرا رسد که همه توفیق انجام وقف در جهت خشنودی خدای متعال را داشته و زندگی دنیویمان را با معنویات گرهزده و میراث ارزشمند وقف را برای آیندگان به یادگار بگذاریم.
سید ناصر صورتیان