گفتهاند جذب اطلاعات از نخستین سالها بلکه روزهای زندگی آغاز میگردد و درک مسائل و فهم و مقایسه و استدلال، در کنار توسعهی پرشتاب خزانهی معانی ذهن، بهآرامی به سمت کمال میل میکند.
باز گفتهاند منحنی سرعت یادگیری از طفولیت به بزرگسالی به شکل نزولی است و از همین روست که آموزش رسمی افراد را از اوان کودکی آغاز میکنند و بیهوده نیست که پذیرش تغییر و تحول در شخصیت و منش افراد با افزایش عمر آنها رابطهی معکوس نشان میدهد.
امروزه آموزش، جدا از شکل سنتی و روال عرفی آن که در خانوادهها و محیط های آموزشی دنبال میشود به یکی از مهمترین دغدغههای مدیران محلی، ملی و حتی بینالمللی تبدیل شده است. رفتارسازی در بزرگسالان از ایجاد گرایشهای ضروری برای عموم جامعه گرفته تا توقف برخی از عادات نامناسب مردم و حتی تغییر رفتار در گروههای اقلیت، به شدت هزینه زا و وقتگیر است.
دیدیم که برای ترویج رفتاری مثل احترام به قوانین راهنمایی و رانندگی و تغییر نگاه رایج به پلیس از متصدی ترسناک صدور برگ جریمه به مجری مؤدب قانون و دلسوز برای جان رانندگان و سلامت مردم، طرح همیاران پلیس طراحی و اجرا گردید. این طرح که مصداق بارز آموزش از کودکی بود، بر محور مشارکت کودکان و نوجوانان به عنوان مجریان قانون تاکید گردید تا ضمن تأثیرگذاری بیشتر بر بزرگسالان در راستای رعایت مقررات، از قانونگریزیهای آتی توسط همین مجریان کوچک، پیشگیری گردد.
در سایر مباحث آموزشی نظیر تربیتبدنی، تعلیم معارف دینی، فراگیری زبان دوم و غیره ایدهی شروع آموزش از خردسالی به عنوان اصلی اساسی پذیرفته شده و در سراسر دنیا در حال اجراست. حال اگر بخواهیم نگرانیها و دغدغههای حال حاضر مردم جهان را اولویتبندی کنیم قطعاً یکی از ردههای نخستین به بحث تخریب محیط زیست و اشکال مختلف آن تعلق خواهد گرفت. از آلودگی هوا گرفته تا از بین رفتن جنگلها، حیوانات، رودها، دریاچهها و مسائلی از این دست و همینطور عوارض زیستمحیطی مترتب بر ادامهی اوضاع نامطلوب فعلی نظیر بیماریهای ناشی از آلودگی هوا و یا به خاطره پیوستن برخی از مناظر زیبای طبیعی.
توضیح اهمیت برخی از دغدغههای دوستداران محیط زیست برای عامهی مردم کار سختی نمینماید مثلاً برای اثبات اینکه آلودگی هوا چقدر بر ایمنی و سلامت انسان تأثیر منفی دارد نیاز به توضیحات دقیق و پژوهشهای بلندمدت نیست و به راحتی از سوی عامهی مردم موردپذیرش واقع خواهد شد ولی اگر قرار باشد رفتاری نسبتاً عمومی که بر موضوع تأثیرگذار است خاموش گردد مثل عدم استفادهی روزانه از خودروی شخصی، آنگاه با حجمی از فعالیتهای قبلی و نتایج ضعیف روبرو خواهید شد که خیلی امیدوارکننده نخواهد بود.
شاید اگر آنگونه که رفت اهمیت مسئله از دوران کودکی و در محیطهای آموزشی ویژه، مثل مدارس سبز برای فراگیران نابالغ تبیین میشد آنگاه از بار زحمت ثانویهی مسئولین دولتی و سمنها و دوستداران محیطزیست کاسته میگردید. مدارسی که بر خلاف گذشته درخت را چون زغال، تختهای سیاه معرفی نمیکنند بلکه جایگاهی چون عزیزان و اعضای خانواده برایش قائل هستند و جایش در بین دانش آموزان این مدارس سبز سبز است.
اگر چه در سراسر کشور تنها چهار استان تهران، فارس، البرز و آذربایجان به افتتاح مدارس سبز اقدام نمودهاند اما تهدیدات زیستمحیطی و مخاطرات جدی طبیعی برای سایر استانهای کشور نیز کموبیش وجود داشته و در حال رشد است که میتواند ضرورت ارتقای دانش حفظ محیط زیست و القای حس دوستی با طبیعت را نشان داده و مدیران دولتی این مناطق را نیز در مورد ارتقای اقدامات فرهنگی نظیر افتتاح مدارس سبز مجاب نماید.
شاید نسلهای بعدی که از کودکی با طبیعت از در صلح و آشتی وارد میشوند تخریب کل خانه را به خاطر آبادی یک اتاق برنتابند و برایشان شکار حیوانات نادر، لذت و افتخاری نداشته باشد، آلوده شدن محیط زیست دست کم بهاندازهی کثیف شدن لباس میهمانی ناراحت کننده باشد و گرد زغال درختان، خاکستر عزیزان محسوب شود نه طعمدهندهی کباب.
سید علی جزایری/ پایگاه خبری یافته
سید علی جزایری/ پایگاه خبری یافته
توضیح: هرگونه باز نشر این مطلب منوط به ذکر نام نویسنده و عنوان سایت میباشد.