از دیر باز تاکنون آثار باستانی و جاذبههاي طبیعی هر شهر و دیاری، شناسنامه هویتی ساکنان آن تلقی شده است.
در این بین شهرهایی شهرهی خاص و عام میشوند که میراث تمدنیشان را به خوبی تبلیغ میکنند و در حفظ و حراست از آن میکوشند. به عنوان نمونه پل خواجو و سی و سه پل اصفهان و ارگ بم يا جغازنبیل خوزستان و جنگلهای شمال هر کدام نمادی از عزت و معرفی ساکنین آن به سایرین است كه در ورای آن ممر درآمدی ویژه برایشان محسوب میگردد و هر ساله با حضور میلیونها هموطن به سبب اهمیت سفر، بسیاری از نیازمندیهای مادی و فرهنگی آنان مرتفع میگردد.
این حقیقتی است کتمانناپذیر که فقط مختص به درون جامعه و کشور نیست و امروز یکی از مهمترین کارویژههای دولتها و متولیانشان در ایالات مختلف، اهمیت بخشی به دیپلماسی فرهنگی میباشد که از مقولههای آن رسیدگی به صنعت عظیم گردشگری است، تا آنجا که بسیاری از کشورها با معرفی و تبلیغات جاذبههای طبیعی وتاریخی و گردشگری خود با نگاهی معقول و علمی توانستهاند از سد محدویتها و قوانین دست و پاگیر گذر کرده و از این طریق، ذخایر ارزی خویش را مملو از ثروت نمایند.
با این مقدمه به بررسی یکی از مهمترین دغدغههای افکار عمومی کهن دیار لرستان میپردازیم. همانجا که امروز و دیروزش را به نام قلعهای سترگ در خرمآباد که میراث آبا و اجداد قومی است میهندوست، میشناسند.
لحظاتی چنین پنداشتم که اگر قلعه تاريخي فلكالافلاك نباشد تکلیف این قوم و این بلاد چه میشود؟! اما حالا که هست چه تاثیری بر روند روبه رشد جامعه لرستان داشته باشد؟!
به راستی که اگر عمر این ارگ باستانی و زیبا، بنا به هر دلیلی پایان یابد چه کسانی در مضان اتهام قرار خواهند گرفت؟!
سوال اول را باید اینگونه پاسخ داد که مدتهاست از طرق مختلف از جمله جراید و صداوسیما و ... عوام و خواص این استان به اهمیت جاذبههای گردشگری پی بردهاند و مطلبها نگاشتهاند و مستندها ساختهاند و به نحوی که این احساس در وجود مردم و مسئولین امر ایجاد شده که اگر صرفاً به بحث گردشگری در لرستان اهمیت داده شود، بار عظیمی از مشکلاتش از جمله بیکاری و بحران اشتغال و بحران هویت"تمسخرهای نابهجا و تهمتهای ناروای بیگانه ساخته به قصد تخریب چهره موجه ساکنانش" و فقر عمومی حاکم بر جامعه آن از بین خواهند رفت؛ اما بنا به دلایل متعددی از جمله سوء مدیریت حاکم بر آن تا کنون گرهی از مشکلات وضع موجود را گشوده نشده و کماکان این رویه ادامه دارد.
از این میان قلعهای محروم و اما میراث قومی بزرگ سالهاست آماج نقد و نظرهاست و تا رسیدن به توافق نهایی بر سر قیمت اراضی و مکان یابیهای جدید همچنان دستخوش بیبرنامگیهاست و اگر چنین نبود، سالهای پیشین این دغدغهی طولانیمدت خاتمه یافته بود.
متاسفانه گاه برخی خطوط قرمزی را برایش ترسیم نمودهاند که ورود به این مبحث را لامکن تلقی نمودهاند، اما در واقع اینچنین نیست و در نظام مقدس اسلامیمان صراحت بیان و نقد مسئوولین برای جلوگیری از تضییع حقوق عمومی و همچنین به منظور همفکری و ابزاری سازنده برای تحرک در بخش توسعه فرهنگی و سیاسی بارها و بارها مورد تاکید قرار گرفته است.
پس انتظار آن میرود مسئوولین ذیربط در عملیاتی کردن پروژه گردشگری فلکالافلاک تسریع لازم را به عمل آورده که قطعاً ماحصل آن فراگیر بوده و میتواند یکی از مهمترین عوامل و راهکارهای رشد و توسعه حداقل "فرهنگی" خرمآباد گردد. همچنین از این طریق به رفع بخشی از بیکاری مزمن موجود در این بلاد، با احداث فضاهای مناسب تجاری و ایجاد اشتغال و نیز تبلیغی فرهنگی و معنادار برای این دیار محروم که امروزه به علت همین ضعف تبلیغات به انحاء مختلف شاهد تهمتها و افتراهای قومی هستیم، پرداخته شود.
اما پاسخ به سوال دوم را با طرح سوالی از مسئولین محترم امر آغاز میکنم. آیا تا کنون به این اندیشیدهاید که اگر قلعه فلکالافلاک به مانند ارگ بم تخریب شود چه خسارات جبرانناپذیری به فرهنگ و هویت و اندک مشاغلی که در اطراف آن ایجاد شده وارد خواهد آمد؟
آیا وقت آن نیست که در پی رفع موانع موجود با جدیت هر چه تمامتر گام بردارید؟ به راستی اگر آسیبی جدی بر این ارگ سترگ وارد آید بزرگترین خیانت به حقالناس وارد شده چرا که اثری تمدنی از قومی که دستشان از صنعت و رفاهیات روز ایران و جهان به تناسب سایر نقاط ایران زمین خالی است، از بین رفته و دیگر هزاران مرمت و بازسازی ره به جایی نمیبرد و نمیتواند ارزش آن را باز گرداند.
در پایان اشاره میکنم که این متن نه سلیقهای است و نه شخصی، بلکه دغدغهی ذهنی اکثریت قریب به اتفاق مردم این دیار است که به تنها داشتههایشان از جمله همین آثار تمدنی مینازند و بس. وگرنه محرومیت و فقدان صنعت روز و بحران اشتغال و ازدواج جوانانش بماند که چه بیداد میکند.
به عنوان یک شهروند خرمآبادی پیشنهاد میکنم لحظهای در اندیشهی بعد از ساماندهي این بنا و نیز ترسیم ذهنی پروژهای زیبا در اطراف قلعه فرو روید تا شاید بر تحرکتان در تصمیمگیری و در اجرای توافق نهایی یاریگرتان باشد.
امید است با اهتمام و جدیت مسئوولین ذیربط، هر چه سریعتر شاهد اقدامی جدی، عملی و علمی باشیم، بلکه موجبات شادیآفرینی افکار عمومی فراهم آيد، چرا که هر آنچه در این مرز پرگهر است متعلق به عموم مردم است و قطعاً قدری گذشت و ایثار مسبب دوچندان شدن محبوبیتشان در نزد افکار عمومی خواهد شد و بر زیبایی این اثر جاودانه خواهند افزود.
آنگاه جلوهگاهی از تمدن و فرهنگ را با برنامهریزی و تصمیمسازیهای مدرن به ایرانیان و جهانیان خواهیم شناساند.
به حق كه خرمی و آبادی برازنده نام پرآوازهی خرمآباد است و تحققش قدری همت مسئولین امر و حمایت همهجانبهی ساکنانش را میطلبد.
کیانوش معمر / پژوهشگر و دانشجوی دکترای علوم سیاسی "گرایش مسایل ایران"