8 سال دوره ریاستجمهوری آقای احمدینژاد و دست آوردهای اقتصادی، اجتماعی عمرانی آن برای لرستان نیاز به یک بررسی همهجانبه دارد.
اگر چه این موضوع در مورد دولتهای پیشین نیز صادق است اما به نظر میرسد این 8 سال آنچنان گسل وشکافی در مسیر توسعه کشور ایجاد کرد که سالها باید بگذرد تا آثار آن به خوبی هویدا شود.
طغیان نقدینگی، تورم، باران تحریمهای بینالمللی، کنار گذاشتن مدیران با تجربه، رواج عوامفریبی و خرافهگراییف روی کار آوردن تعدای سرباز کمتجربه برای فرماندهی اجرای ناقص و عوامفریبانه و تبلیغاتی قانون هدفمندی یارانهها(که به مشکل سختی برای دولت آقای دکتر روحانی تبدیل شده)،دامن زدن به اختلافات داخلی (که خود ترمز روند توسعه در هر کشوری است) فراهم نمودن موجبات رنجش رهبری و مراجع و دهها مشکل دیگر از جمله رکورد بالای اختلاس و سو استفاده بانکی که در طول تاریخ بیسابقه است.
هرچند شاید عدهای با خود بگویند که کارگاههای عمرانی فعال بود جادهها ساخته شد. بیمارستانها و ورزشگاهها و مدارس بنا گردید که باید گفته شود همه کارهای از این دست وظیفه ذاتی و طبق برنامه 5 ساله دولتهاست و اتفاقا دولت نهم و دهم به دلیل داشتن بیشترین درآمدها از محل فروش نفت میبایست کارهای بیشتری نسبت به دولتهای قبلی انجام میداد.
آنچه که مد نظر است مناطق لرنشین و عقبماندگیهای آین مناطق از نظر محروم بودن از زیر ساختهای توسعه است از جمله مهمترین آنها یعنی راههای مواصلاتی هم بین این مناطق و مناطق همجوار وهم درون خود این مناطق، تقریباً غیر از کارها و وظایف ذاتی و برنامه ای دولت کار چشمگیر چندانی انجام نشده است.
ما هم خود در حال خودزنی هستیم ویا همدیگر را میکوبیم. ایکاش احساسات جوانان اهل قلم مناطق لرنشین که تازه به امکانی جدید برای بروز درونیات خویش دست یافتهاند (دنیای مجازی) به زودی فروکش میکرد وبه آنچه باید میداشتند و از دیرباز از آنها محروم نگه داشته شدهاند میپرداختند.
در حال حاضر اکثر حاضرین در صحنه وبلاگنویسی بیشتر به بروز احساسات خود از جمله شعر و موسیقی و مسایل و تعصبات محلی و ناسیونالیستی و... میپردازند و این تاحدودی طبیعی وبه اقتضای سنین جوانی است .
و اما کم نیستند جوانان وبلاگنویس فرهیخته و برومندی که به محرومیتها میپردازند و ضمن شناساندن داشتههای مناطق لرنشین، محرومیتها را هم بیان میکنند.
در یک وضعیت بد اقتصادی مناطق برخوردار به مانند یک فرد ثروتمند در زمان قحطی از جیب خود میخورند و کمتر محتاج دیگران میشوند ولی مناطق محروم به مانند افراد بی چیز وندار یا از سرزمین خود هجرت میکنند ویا دست به دامان ثروتمندان میشوند و همه چیز خودرا در اختیار آنان قرار میدهند تا شکم خود را سیر کنند.
هماکنون یک چنین وضعیتی در مناطق لرنشین حاکم است هزاران جوان با سواد و کمسواد از شهر و دیار خود کوچیدهاند و به تهران و اصفهان و شهرها نسبتاً بر خوردار دیگر برای گذران زندگی پناه بردهاند و به ناچار تن به هر کاری از جمله بار بری و جمعآوری پلاستیک و قراضهجات و... میدهند.
شاید شما بیشتر از اینها در این زمینه بدانید. بیایید به خود آییم و خودزنی نکنیم. الیتها و نخبگان و نمایندگان را وادار کنیم که حق قانونی مناطق لرنشین را بیشتر مطالبه کنند. آنان را در مقابل مردم مورد پرسش قرار دهیم تا هر که از راه رسید با وعدههای دهن پر کن و عوامفریب 4ر سال یا بیشتر را به مجلس راه بیابد و به بستن بار خویش بپردازد.
البته باید گفت که همه اینگونه نیستند و همیشه استثناها وجود دارند و اما یک دست به قول معروف صدا ندارد.
نبي بختيارينژاد/ يافته - تهران