بارها شنیدهایم که کسانی میگویند مردم لرستان خودشان توسعه نمیخواهند و تمایلی به آن نشان نمیدهند. گویی که نسبت این مردم با توسعه مثل نسبت جن و بسمالله است!
کسانی هم با کمی تخفیف اظهار میدارند که لرستانیها اساساً مشارکتپذیر نیستند و وارد میدان و گود توسعه نمیشوند و به وضع موجود راضی هستند و خواهان برخورداری از سطوح بالای توسعه و پیشرفت نیستند.
این که مردم لرستان از قدیمالایام وابسته به کشاورزی و دامداری سنتی بودهاند که سیستمی تقریباً بسته است و در ذات آن قناعت و رضایت به رضای الهی نهفته است درست، اما این سیستم تولیدی و عوارض آن تنها خاص لرستان نبوده است. اکثر مناطق و ولایات ایران این مرحله و شیوه تولید را داشتهاند و به مرور مراحل جدید توسعه را پذیرفته و پشت سر نهادهاند و لرستان هم کم و بیش از این قاعده مستثنی نبوده است. به عبارت دیگر شیوه تولید سنتی کشاورزی و دامداری باعث نشده تا مردم لرستان در مقابل مظاهر توسعه صفآرایی کرده و آن را برنتابند!
شواهد متقن و مستندی وجود دارد که نشان میدهد از زمان شکلگیری برنامههای توسعهای در رژیم گذشته، نه شیوه تولید سنتی در لرستان و نه خلق و خوی تحت تاثیر چنین شیوه تولیدی به عنوان موانع توسعه در این استان نبودهاند. احداث بخش مهم خط آهن جنوب- تهران(به عنوان یک اقدام اساسی زیربنایی برای کل کشور) حتا قبل از شروع برنامههای مدون توسعه در لرستان و همکاری و مشارکت تمام عیار مردم این خطه در آن،خود سند گویایی است علیه کسانی که مردم لرستان را ضد توسعه و مشارکت جلوه میدهند.
پیش از آن نیز جلوههای دیگری از توسعه مردممحور به ویژه در شهر خرمآباد شکل گرفته بود که نمونه آن احداث پل مرحوم حاج علیعسکر خرمآبادی است.
اگر بخواهیم باز هم به عقبتر برگردیم، نمونههایی از توسعه کشاورزی، انهار و قنوات را در لرستان مشاهده میکنیم که عمدتاً مبتنی بر اراده مردم و به ویژه افراد و گروههای مرجع توسعه خواه بودهاند.نهر ناصری در خرمآباد، نهر بوونوس در بروجرد و نهر دره دایی در الیگودرز از جمله نمونههای توسعهطلبی مردم این استان قبل از شروع توسعه دولتمحور بوده است.
میتوانیم باز هم به عقب و حتا گذشته دور برگردیم و مفرغهای استثنایی لرستان را مثال بزنیم که نمیتوانسته حاصل تلاش مردمانی بیگانه با توسعه و پیشرفت باشند.
شروع برنامهها و طرحهای توسعهای دولتی در دهه 40 خورشیدی به عنوان مظاهر مدرنیسم و توسعه، با استقبال و مشارکت جدی لرستانیها همراه بوده است. استقبال از سپاهیان دانش و ترویج و آبادانی در لرستان مانند سایر مناطق کشور، نشانه دل سپردن این مردم به توسعه فرهنگی بوده است. در حالتهای تخصصیتر که مشارکت مردم ضروریتر بوده است نیز «طرح بینالمللی سلسله» در الشتر و «طرح آبخیزداری نوژیان» با همکاری خارجیها در حوزه آبریز سد دز، از جمله جلوههای روشن همکاری و مشارکت مردم لرستان برای توسعه منطقه و استان شان میباشند.
بنابراین میبینیم که پای استدلال ناآگاهان و مغرضان در رابطه با توسعهخواه نبودن مردم لرستان تا چه اندازه چوبین است مگر آن که چنین افرادی بخواهند نزاع طبیعی چند ساله دولت متمرکز با حکام محلی در راستای گذار به سوی مدرنیسم و توسعه (که در جاي جای ایران وجود داشته است) را به پای ضد توسعه بودن مردم لرستان بنویسند که اکنون مجال بحث در مورد آن وجود ندارد.
اما در خصوص به استقبال توسعه نرفتن یا به عبارت بهتر محور توسعه قرار نگرفتن خود مردم لرستان هم باید گفت که این هم از ایرادهای بنیاسرائیلی است که به این مردم مظلوم گرفته میشود! شاید بتوان پذیرفت که این مردم قدرت ریسک کافی نداشتهاند و در پذیرفتن پدیدههای نو نوعی آهستگی و کندی ناشي از بياعتمادي نشان دادهاند ولی، برچسب ضدتوسعه بودن برای اهالی این استان کاملاً ناعادلانه و ناچسب است!
وانگهی مگر توسعه به معنای امروزین آن را چه کسی در استانهای برخوردار استارت زده است؟ سرآغاز توسعه صنعتی در استان اصفهان، کارخانه ذوبآهن بوده است که دولت بنیانگذار آن بوده است. همچنین است در مورد ماشینسازی استان مرکزی و تراکتورسازی تبریز که بعدها صنایع جانبی و وابسته به آن ها توسط بخش خصوصی و خود مردم ایجاد گردیده است.
حتا میتوان گفت که کشاورزی مکانیزه در استان خوزستان، تحت تاثیر کشت و صنعت نیشکر شکل گرفته است که تا امروز هم توسط دولت اداره میشود. کشت و صنعت مغان در استان آذربایجان شرقی و کارخانه یک و یک در استان فارس هم از برنامههای توسعه صنعتی بودهاند که توسط دولت بنیان نهاده شدهاند و بعدها تاثیر خود را بر توسعه این استانها به جا گذاشتهاند.
پس مشخص میشود که ما ابتدا به ساکن انتظاراتی از مردم این استان داشته و داریم که هیچ کدام از ساکنان سایر مناطق و استانها بدون کمک و برنامهریزی دولت قادر به انجام آن نبودهاند.
هدف از طرح این مسائل آن است که متوجه باشیم گناه توسعهنیافتگی لرستان را خیلی راحت و بیسروصدا و مفت و مجانی بر گرده مردم محروم و مظلوم ساکن آن نیاندازیم تا به این وسیله مسوولان توسعهنیافتگی این خطه طی سالهاي پس از جنگ تحميلي را از پاسخگویی به مردم که هیچ، لااقل از پاسخگویی به تاریخ و نسل فعلی و نسلهای آینده این استان برهانیم!
مراد سپهوند
براي خواندن بخش اول اينجا كليك كنيد