هفته پیش پیامکی از سوی یکی از دوستانم رسید که بنده را به یک پاتوق فرهنگی و مراسم شعرخوانی شاعران لر با نام "چلسرو" دعوت کرده بود.
در پاسخش نوشتم: «سپاس. خبر خوبی بود». واقعاً خبرهای فرهنگی و خبر برگزاری این گونه مراسم برای من از بهترین اخبار زندگیام است.
با اینکه شاعر نیستم و شعر نمیگویم اما خوب بلدم به شعر گوش کنم و از آن لذت ببرم. بنابراین حضور در گردهمایی فرهنگی خودجوش را غنیمت شمردم و همراه با دخترم برای شركت در این محفل فرهنگی به محل خانه آخوندابو در شهر خرمآباد شتافتم.
محفلی کوچک و صمیمی بود. شعرای لر یک به یک با زبان لری و لکی به شعرخوانی میپرداختند. دقایقی هم موسیقی زندهای اجرا شد که با تمام سادگیاش چنگ در دل آدمی میانداخت. یکی از بیریاترین محافلی بود که تا كنون دیدهام. شاید علت بیریا بودن این نشست غیررسمی و غیراداری برگزار شدن آن و عدم حضور چهرههای سیاسی و اداری و مقامات بود.
ردیفهای نخست صندلیها به مردم عادی، علاقهمندان و هنرمندان اختصاص یافته بود و حس میکنم به این خاطر که آنجا خبری از نطق پیش از دستور فلان مدیر و جمع مدعیان و سخنرانیهای بیربط برخي آقایان نبود، اصالت و صمیمت در این محفل فرهنگی موج میزد.
راستی هیچ دقت کردهاید که اگر فرض کنیم مدیران استان ما بر اساس شایستهسالاری و تخصصی که باید، منصوب شده باشند، چقدر از وقت مردم را برای سخنرانیهای بیخود و من من کردنهای بیاساس و شعارهای رنگارنگ و طبلهای تو خالی به صدا در آوردنهای پی در پی آنان هدر میرود؟!
خیلی حس جالبی داشت که در این مراسم خبری از مدیران آنچناني نبود و تنها مسوولي که آنجا بود هم بدون غوغاسالاری و خودنمایی آرام گوشهای گرفته بود و با فرزندش به "شعر" توجه میکرد.
گاهی اوقات آدم حس میکند که اگر این مدیران عزیز اصلاً وجود نداشتند و یا مدیریت آن هم به شکلی که مدیران ما بلد هستند خلق نشده بود چقدر دنیا قشنگتر بود. گاهی اوقات جای خالی مدیران هیچ احساس نمیشود! گاهی اوقات اگر برخی مدیران حضور نداشته باشند همه چیز بهتر و مناسبتر راه خود را میپیماید. مثلاً همین محفل فرهنگی که به زحمت اهالی هنر بر پا شده بود تا زمانی که تصمیم و هنرنمایی خارقالعاده یکی از مدیران کل استان لرستان به میان نیامده بود خیلی خوب و خوش به کار خود ادامه میداد.
در بخشهای پایانی این آئین فرهنگی بود که عدهای وارد مراسم شدند و بدون این که رعایت ادب نمايند، فرمودند مديرشان امر کردهاند که آقای "م .ک .ج" که هم از بانیان برپایی این محفل فرهنگی بود و هم از مهمانان برنامه به شمار میآمد بایستی هر چه سریع تر محل را ترک گوید!
به نوبهي خود معترض شدیم که آقای مدیر کل حق ندارند به کسی بگویند شعر بگوید یا نگوید و یا اگر خبرنگار است خبر بنویسد یا ننویسد. بر اعتراض خود افزودیم که: بروید از جانب همه ما به آقای مدیر کلتان بفرمایید این عزیزانی که اینجا هستند "میراث فرهنگی" جامعه ما هستند، شما باید از آنها حمایت و حفاظت کنید نه این که بیرونشان کنید.
القصه... چانهزنیهای ما همانند هاونی بود که در آن آب میسائیدند. شاید بپرسید گناه این آقای شاعر چیست؟ ایشان بنابر این که یک خبرنگار هستند گزارشی تهیه کرده بودند که در آن از افتتاح 3 باره یک هتل پرده برداشته بودند و گفته بودند این هتلی که شما میخواهید توسط رئیسجمهور و از طریق ویدئو کنفرانس افتتاح کنید را تا کنون 2 بار دیگر افتتاح کردهاید! جرم این بندهی خدا فقط بیان حقیقت بود. حقیقتی که نه با قانون منافاتی داشت، نه با شرع و نه با عرف!
جناب مدیرکل تصور کرده بودند به صرف اين كه مکان مورد نظر از سوی ادارهی تحت امر ایشان در اختیار هنرمندان قرار گرفته است، وي و تحت امرانش میتوانند هر بازیای که دلشان میخواهد بر سر مردم درآورند.
خطاب به آقای مدیرکل ميگویم که عاليجناب! اولاً در این مقال قصد ندارم به شاهکارهای پیشین شما از جمله نمایش مجسمههای برهنه، افتتاح 3 باره یک مجتمع مربوط به بخش خصوصی و یا افتتاح 5 پروژه اسمی که هنوز در هالهای از ابهام است بپردازم و درست است که اهالي مطبوعات لرستان در این خصوص سکوت اختیار کردهاند اما بیایید به مردم بگویید که با چه قدرتی و به استناد کدام ماده قانونی دستور میدهید عدهای بیایند و در یک محفل فرهنگی اغتشاش به پا کنند و برنامه را به هم بزنند و تریبون را از شعرا و هنرمندان بستانند؟
اگر برای این اقدام ناشايست خود توضیحی ندارید لااقل بگویید که با چه حقی سعی میکنید خبرنگاران را کنترل کنید و با اعمال فشار آنها را مجاب به سانسور نمایید؟ اگر با قوانین آشنا نیستید توصیه میکنم که سری به قانون مطبوعات بزنید تا متوجه شوید که در ماده 4 قانون مطبوعات به صراحت گفته شده که هيچ مقام دولتي و غيردولتي حق ندارد براي چاپ مطلب يا مقالهاي درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآيد و يا به سانسور و كنترل نشريات مبادرت كند.
حتی خودخواهترین مالکان هم با مستاجر خود چنین کاری که شما با قشر فرهیخته جامعه کردهاید نخواهد کرد و یا بدون در دست داشتن دستور محکمه ذیصلاح به این کار دست نخواهد زد. کاش برای این همه بادی که در سر دارید و اوهامی که شما را وادار به اینگونه رفتارهای عجیب و غریب میکند فکر بهتري بنمایید و گرنه در مقابل قانون و مردم و شریعت مسوول خواهید بود.
آقای مدیر کل عزیز و نازنین! آن روزی که به سفارش سازمان شما بر خلاف دستورات دین چشمههای دستشویی رو به قبله ساخته شد و مورد اعتراض مردم شریف استان و ائمه جمعه معزز قرار گرفت، تصور نمودیم که اشتباهاً جهت قبله را گم کردهاید، اما با این رفتارتان متصور است که واقعاً مسیر قبله و راه خدا را گم کردهاید.
جناب مدیر کل! اگر از کردار خود ناخرسند هستید و ماندهاید با این اشتباهی که کردهاید چه کنید؟! به شما پیشنهاد میدهم اگر آب دستتان هست زمین بگذارید و از همه اهالی فرهنگ و هنر و به ویژه خبرنگارانی را که از خود رنجاندهاید، رسماً عذرخواهی کنید، چرا که این اقدام خصمانه را نه در شأن این مردم میدانیم و نه در شأن مدیران کشور ...
شاهين احمدي