وجه تمایز اصلی نظامهای دموکراتیک با نظامهای غیر دموکراتی از قبیل پادشاهی (مونارشی)، الیگارشی، آریستوکراسی، فاشیستی و... در زمینه حضور و نقش فعال مردم در تعیین خطمشیها، استراتژیها و حتی تعیین ایدئولوژی حاکم است.
در نظامهای دموکراتیک، محدوده اختیارات و عملکرد قدرتمندان سیاسی توسط مردم کنترل شده و محدود و مقید میشود. در دموکراسی، قدرت سیاسی میبایست تا حد امکان گسترده و بهطور برابر و عادلانه توزیعشده و موردنقد آزادانه قرار گیرد.
دموکراسی در دو منتهیالیه چپ و راست خود به دو انحراف کشیده میشود. حکومت مردم بر مردم اگر در رادیکالترین وجه خود به مطلقگرایی اکثریت و توده بیانجامد؛ قدرتی پوپولیستی پدید میآورد و در افراطیترین الگویی که دموکراسی را تنها «حکومتی برای مردم» تعریف کرده؛ موجد دموکراسی توتالیتری و تمامیتخواه میشود.
دموکراسی را چگونه میتوان از انحراف بازداشت؟
برای پیشگیری از پوپولیستی یا توتالیتری شدن دموکراسی، میبایست بنیانهای دموکراسی را تقویت کرد.
ارکان اصلی دموکراسی عبارتاند از:
1-قانون اساسی
2-مجلس نمایندگان
3-احزاب سیاسی
4-مطبوعات آزاد
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از نظر ایدئولوژیک مبتنی بر رای و نظر مردم و مردمسالاری است. حضور یکپارچه و عمومی مردم در جریان انقلاب سال 57 و تحولخواهی در همه ارکان که به بنیانگذاری نظامی بر آمده از خواست مردم انجامید، با تأکیدات مصرح امام (ره) برای کسب رای موافق از طریق رفراندوم و برگزاری انتخابات متعدد برای نهادهای مختلف، عمق و ژرفای بیشتری به وجه دموکراسی و مردمسالاری نظام داد.
دو رکن اول نظامهای دموکراتیک یعنی قانون اساسی و مجلس در طی 4 دهه اخیر، تا حدود زیادی ساختارمند شده و علیرغم برخی نواقص، برای جامعه در حال گذار به توسعهای همچون ایران، قابلقبول است؛ اما دو رکن دیگر (احزاب و مطبوعات) علیرغم اینکه از نظر ترتیب بعد از قانون اساسی و مجلس قرار گرفتهاند، اما از نظر اهمیت باید گفت اینک نقش مهمتری در رشد و تعالی جامعه ایفا میکنند.
بحث در این مجال در خصوص احزاب نیست که بیان مشکلات نهادینه شدن حزب در ایران فرصتی دیگر میطلبد.
*رکن چهارم دموکراسی: مطبوعات
گفتهشده حکومت دموکراسی بدون نقد و نظارت مطبوعات محقق نمیشود. نخبگان (elites) جامعه که در احزاب، نهادها و سازمانهای جامعه مدنی حضور فعال دارند، نظرات و دیدگاههای خود را در مطبوعات منتشر میکنند و «قید» و"محدودیت" قدرت توسط مطبوعات شکل میگیرد.
مطبوعات آزاد نقش اساسی در اطلاعرسانی و آگاهی بخشی، فرهنگسازی و افزایش اطلاعات عمومی جامعه را بر عهدهدارند و بخصوص در جوامعی که احزاب به دلایل مختلف کارکرد اثربخشی ندارند، رسالت بزرگی در شکلدهی به افکار سیاسی و اجتماعی جامعه ایفا میکنند.
اما علیرغم این اهمیت ویژه، باید گفت وضعیت مطبوعات ما که از ضعفی تاریخی در تمام طول یک قرن اخیر رنج برده است، با وجود تکثرگرایی فراوانی که در این دوره شاهد آن هستیم، وضعیت مطلوبی نیست.
چندین مشکل هماکنون پیش روی جامعه مطبوعات ماست:
1-رقابت نابرابر
علیرغم تصریح قانون و نظرات ارائهشده و برنامههای مدون جهت حمایت از بخش خصوصی در همه زمینهها، متأسفانه روند خصوصیسازی تنها در عرصه اقتصاد شکلگرفته و در حوزه فرهنگ، شاهد حضور همهجانبه و روزافزون بخش دولتی هستیم. توان مالی و تجهیزاتی منابع ملی که باید عادلانه بین همه آحاد جامعه توزیع شود؛ به حمایت از نشریات و مطبوعات دولتی میپردازد و موجب رقابتی نابرابر شده است. در این وانفسا، مطبوعات مستقل که برخلاف رسانههای دولتی فاقد خوان گسترده و نامحدود خزانه ملی هستند، روز به روز ناتوانتر از قبل برای تأمین هزینه تولید نشریه، انگیزه فعالیت حرفهای را ازدستداده و برای "دوام" و "بقا"، همه رسالتهای خود را فراموش میکنند.
2-صدور فلهای مجوز
در هر حوزهای لازم است از عوامزدگی پرهیز شده و افراد متخصص مدیریت امور را در دست بگیرند. داشتن دامنه مشخصی از تکنوکراسی و بوروکراسی لازمه پیشرفت و توسعه است. دادن مجوز چاپ نشریه به افراد غیرمتخصص و غیرحرفهای به بهانه آزادی بیان و آزادی رقابت؛ موجب انحراف در رقابت شده و کیفیت عمومی رسانهها را بهشدت تنزل داده است. نشریات بیکیفیت با تیراژهای بسیار اندک و آگهیهای ارزان، حوزه مطبوعات را شدیداً آسیبپذیر کرده و رقابتهای کور؛ رفاقتها و همکاریهای صنفی را نیز کاملاً تضعیف نموده است.
3-وابستگی مالی به ادارات
مطبوعات مستقل و کارآمد باید شرایط لازم برای نقد مدیریتهای ضعیف چه در سطح ملی و چه در سطح استانی را داشته باشند. رسالت اصلی مطبوعات در دموکراسی، تحدید قدرت و نقد شیوههای غلط مدیریت جامعه است.
طبیعتاً وقتی مطبوعات بهطور مستقیم از منابع مالی و اقتصادی دستگاههای دولتی و مدیریتی ارتزاق میکنند، امکان واکاوی و نقد مدیریتهای مذکور را نخواهند داشت.
بهترین شیوه حمایت دولتی از مطبوعات، تأمین کامل هزینههای چاپ با یارانههای غیرمستقیم است. به دلیل عدم اجرای این خواسته و ارتباط مستقیم مدیران دستگاههای اجرایی با رسانهها برای درج آگهی و رپرتاژ؛ اغلب مطبوعات بهویژه مطبوعات محلی چارهای جز تعریف و تمجید از این دستگاهها نداشته و رفتهرفته موجب انحرافی در جامعه مطبوعاتی شده است. حمایت مستقیم نهادهای دولتی از رسانهها، رکن چهارم دموکراسی را از رسالت خود بازداشته و مطبوعات بهجای مردمسالاری، مروج الیگارشی قدرتمندان و صاحبان ابزار قدرت میشوند.
4-ناشکیبایی در برابر نقد
یکی دیگر از معضلات و مشکلات پیش روی رسانههای مستقل، تهدیدها و تحدیدهای مختلفی است که از طرف برخی مسئولین جایگاه باارزش خبرنگاری را مورد هجمه قرار میدهد. در جامعه مدنی میبایست از نقد نهادهای قدرت استقبال کرد. انتقاد موجب اصلاح مسیر جامعه بهسوی توسعه میشود؛ اما متأسفانه فرهنگی در ساختار مدیریتی به ارث رسیده و نهادینهشده است که با هر انتقاد-منصفانه یا غیر منصفانه-با تندی و خشونت برخورد کرده و علیه خبرنگار اقدام به شکایت میشود و گاهی حتی بدون حکم و قضاوت، خبرنگاری به دلیل انجاموظیفه به یک دستگاه ممنوعالورود میشود. برخوردهای غیرمتعارف و ابزار انگارانه با خبرنگاران رفتهرفته به یک عرف و حق تبدیلشده و در برابر برخی مدیریتهای نقد ناپذیر و بلامنازع کسی یارای دفاع از خبرنگار مظلوم را نیز ندارد و بدین منوال، فرهنگ بیتفاوتی در برابر مسائل مهم جامعه شکلگرفته و مطبوعات مستقل و منتقد، به انزوا و حتی تعطیلی کشیده میشوند.
البته لیست مشکلات و مسائل مطبوعات ایران و مطبوعات محلی بسیار بالابلندتر از 4 عنوان فوق است. مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه، ظهور رسانههای جدید دیجیتال، مشکلات و مسائل داخلی صنف خبرنگاران و بسیاری موارد دیگر نیز در خصوص بیرونقی مطبوعات گفته میشود.
با این حال و علیرغم حضور رسانههای جدید در بسیاری از کشورهای پیشرفته که نسبت به ما هم از تنوع و هم از سرعت دسترسی بیشتری برخوردارند؛ همچنان مطبوعات و رسانههای سنتی بهعنوان نهادهایی که بهصورت حرفهای به کار تحلیل و خبر میپردازند حضور مؤثر و حتی روزافزونی دارند.
فضای مجازی هرگز جای مطبوعات را نخواهد گرفت و بیتوجهی به رسانههای سنتی به بهانه فراگیری فضای مجازی اشتباه است. رسانههای دیجیتالی همچون تلگرام تنها نقش تسهیلکننده دیالوگ بین توده مردم را میتواند ایفا کند. گفتگوهایی که اغلب سطحی و پیشپاافتاده است و البته اندک تحلیلهای ژرفی هم اگر در فضای مجازی دیده میشود، بازنشر مطالبی است که در مطبوعات چاپشده و اثری از صاحب اندیشهای است که همزمان در رسانهای حضور دارد.
مسئولیت بیرونقی مطبوعات را بپذیریم. برگریز و خزان مطبوعات و رسانهها نیاز به توصیف ندارد و کاملاً مشهود است. از خلوتی و سوتوکوری بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات که اغلب بازدیدکنندگان، یا همکاران همان رسانههای حاضر در نمایشگاه بودند، یا افرادی که برای عکس یادگاری به این نمایشگاه آمدند و البته شاید تعداد اندکی هم در لابهلای این وقتکشیها؛ به عشق رسانههای مستقل و برای تحقیقی و تتبعی.
رکن چهارم دموکراسی بشدت نحیف شده است و نیازمند حمایتهای عادلانه، برابر و یکسان دولت.
بهرام رشیدی نیا / دانشجوی دکترای اندیشههای سیاسی