یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

ساعت 18 از منزل خارج می‌شوم، مقابل درب ورودی مجتمع شهید آوینی از خودرو پیدا شده و با گام‌های تندتر به سمت طبقه‌ی دوم و پلاتو شیدا حرکت می‌کنم، به‌محض ورود با طیف‌های مختلف سنی مواجه می‌شوم که به دلیل گرمای طاقت‌فرسا با استفاده از هر وسیله‌ای مشغول باد زدن خودشان هستند، به دیوارهای انجمن هنرهای نمایشی که خیره می‌شوم جمله‌ای با این توصیف که: سیگار کشیدن تا حد مرگ آزاد است، لطفاً در فضای باز خودکشی نمایید، ذهنم را متمرکز بر روی آن می‌کند.
جلوتر می‌روم و به این می‌اندیشم که هنر چقدر تأثیرگذار است و هنر می‌تواند مرزهای سنی را درنوردیده و اشتیاق دیدن هنر حدود 50 نفر از زن و مردهای سرزمین مادری‌ام را در یک محل هر چند کوچک اما صمیمی و یکدل جمع کند، گرمای طاقت‌فرسای پلاتوشیدا هم نتوانست مانع از حضور پر از شور و شوق عاشقان تئاتر شود.
 رأس ساعت 18 و 15 دقیقه نمایش با اجرای حجت علی‌پور و رضا شاکرمی آغاز می‌شود، در ادامه یداله شعبان و نصرت مسعودی نیز به صحنه وارد می‌شوند و نقش‌های خود را اجرا می‌کنند.
 اجرای روان و مسلط شعبان و علی‌پور هر بیننده‌ای را بی‌حرکت بر روی سکوهای پلاتو شیدا میخ‌کوب می‌کند، دمای هوا بالاست و بازیگران به دلیل قرار گرفتن در مقابل پروژکتورها بیشتر در معرض گرما قرار دارند، این موضوع از عرق پیشانی و خیسی لباس‌های‌شان به‌وضوح ‌مشاهده می‌شود، اما آن‌ها عاشقانه کارشان را ادامه می‌دهند و در هنگام اجرا حتی در پلاتوشیدا با هوای بالای 35 درجه تنها به فکر ارائه باکیفیت کارشان هستند.
نمایشنامه خانه‌روشنی
داستان نمایشنامه "خانه‌روشنی" سال 1346 توسط غلام‌حسین ساعدی نوشته و در سال 1347 به چاپ می‌رسد. این نمایشنامه یکی از شاهکارهای ساعدی بود که توسط نصرت‌الله مسعودی به بهترین شکل ممکن بر روی صحنه برد.
صحنه چند پاکت دارو، یک ساعت دیواری، یک قاب همراه با عکس سیاه‌ و سفید از تیمسار، یک قاب متشکل از مدال‌ها و افتخارات تیمسار، یک دستگاه تلفن پشت یک میز کوچک، یک سطل زباله، یک صندلی چوبی، شلاق روی دیوار طراحی فضای نمایش را در برمی‌گیرد،
تیمسار نمایش‌خانه روشنی به دلیل کهولت سن دچار بیماری و پاهایش فلج شده و به‌ناچار مونس ویلچر می‌شود، تیمسار که در زمان‌های گذشته با شیوه‌ای دیکتاتور مابانه و با خشونت با همه برخورد می‌کرده است، به ناگاه زمین‌گیر می‌شود، پزشک معالج وی که از کادر پزشکی است پس از معاینه به او امیدواری می‌دهد که تشخیص پزشکان قبلی اشتباه بوده و او در کمتر از دو هفته سلامتی خود را به دست خواهد آورد، تیمسار که در ابتدا باور این حرف برایش کمی دشوار است، به‌مرور بر این باور می‌رسد که حتماً سلامتی‌اش را باز می‌یابد.
گروهبان که وظیفه پرستاری از تیمسار را بر عهده دارد، با لباس‌های نامنظم، کثیف و درحالی‌که سیگاری پشت گوش دارد، با خاراندن گردنش وارد صحنه می‌شود، گروهبان با تصور اینکه تیمسار دیگر چیزی از عمرش باقی نمانده است، با سرگرمی‌های دیگری مشغول است و دل به کار نمی‌دهد، تیمسار که تا حدودی به زندگی امیدوار می‌شود، سودای انتقام از انسان‌هایی را در سر می‌پروراند که در ایام بیماری او را رها ساخته‌اند.
 تیمسار که تشنه‌ی قدرت و انحصارطلب بوده و برای اهداف خود از هر دروغ و زوری بهره می‌گرفته است، در یک‌قدمی مرگ هم دست از قلدری و دیکتاتوری برنداشته و تلاش می‌کند تا لحظه‌ی آخر با هر ترفندی (زور، وعده‌های پوشالی و ...) مردم را وادار به اطاعت از خود نماید، در حالی که وی مشغول برنامه‌ریزی برای آینده است، مرگ به او امان نمی‌دهد و جانش را می‌ستاند، گروهبان که از کتک‌ها و فحش‌های تیمسار سال‌ها در عذاب بوده است، دقایقی بعد از مرگ تیمسار سیگاری روشن کرده، گوشه‌ی لبش می‌گذارد و به قاب مدال‌های تیمسار خیره می‌شود، مدال‌های افتخاری که در جنگ‌های مختلف به دست آورده است و یک نگاه معنادار به تیمسار که در خواب ابدی فرو رفته است.
بعد از اجرای نمایش دقایقی کوتاه با نصرت اله مسعودی کارگردان باسابقه‌ی تئاتر لرستان به گفت‌وگو نشستیم.
مسعودی بیان کرد: این تئاتر قرار بود سال 88 اجرا شود که بنا به دلایلی نشد، نسبت به آن زمان تنها یک تغییر در بخش بازیگر داشته‌ایم.
 وی ادامه داد: خوشبختانه پس از طی مراحل قانونی مجوز اجرا صادر شد و با توجه به استقبال مردم هنردوست دو روز اجرا تمدید شد که جا دارد از همکاری و همراهی "حنان"، مدیرکل ارشاد و رضا نیازی رییس حراست ارشاد کمال تشکر را داشته باشم.
 کارگردان خانه‌روشنی مدت تمرین برای این کار را 4 ماه اعلام کرد و گفت: چون هزینه‌ی سالن بزرگ‌تر بالا بود مجبور شدیم در این تالار نمایش را اجرا نماییم و متأسفانه با توجه به مشکلات سیستم سرمایشی تماشاگران قدری اذیت شدند که امیدوارم ضمن درک شرایط، عذر بنده را بپذیرند.
نمایشنامه
رضا طولابی

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا