آيا شما به عنوان والدين فرزند خود خوب ميدانيد كه از به كار بردن چه واژههايي در مورد كودكان خود بايد خودداري كنيد يا به عبارتي ديگر چه چيزهايي را نبايد به كودكان گفت.
بسياري مواقع شده است كه كودكان خود را با واژههايي چون تنبل، لال، احمق و يا كودن خطاب كردهايم يا ميكنيم حتي او را با بچه همسايه يا پسرخاله و دخترخاله مقايسه ميكنيم و از اين كه نميتواند مثل او حرف بزند يا درس بخواند مورد سرزنش قرار ميدهيم و چهبسا در مواقعي از او انتظاراتي داريم كه نميدانيم اين انتظارات در حد توان او هست يا نه؟
نكات بسيار ريزي در برخورد با كودكان وجود دارد كه عدم توجه به آن در رفتار و تربيت كودكان تأثیرگذار است و حتي ميتواند آينده آنها را بر اثر اين بيتوجهيها شكل دهد، لذا بد نيست والدين به نكات زير توجه كنند.
گذاشتن اسم روي بچهها اگر كودكان را با نامهايي مانند لوس، تنبل و امثال آن بناميم، آنها باور ميكنند كه داراي اين صفات و خصوصيات هستند.
به علت آسيبي كه به كار بردن اين نامهاي منفي به شخصيت بچهها وارد ميكند، اعتماد به نفس او را از بين ميبرد.
به عنوان مثال، اگر كودكي به صفت زشت ناميده شود، ممكن است از حضور در جمع و بازي با ديگران خودداري كند يا اگر بگوييد «كمرو» از ارتباط با همسالان و بزرگترها پرهيز ميكند.
به بيان ديگر نبايد از قدرت تاثير كلمات بر زندگي كودكان غافل شد. كلمات بر افراد اثر ميگذارد. هر لغت و جملهاي كه به كودكان گفته ميشود، به همراه خود پيام مهمي درباره كودك و رابطه او با دنياي خويش دارد.
به اعتقاد كارشناسان، هنگامي كه كودك پيامهاي دريافتي را دروني ميسازد، اين پيامها تبديل به يك باور ميشوند كه تجربيات آينده او را معين ميكنند حتي اگر او از اين باور ناآگاه باشد، آن باور هنوز هم اثرات خود را بر همه شئونات زندگي او دارد.
متاسفانه كودكان به آن توانايي نرسيدهاند تا مطالبي را كه به ذهنشان وارد ميشود، جداسازي كنند و مانع بعضي از آنها شوند. آنها نميتوانند بگويند من اين تعريف را ميپذيرم و آن انتقاد را نميپذيرم. ديدگاه يك كودك نسبت به والدينش اين است كه آنها عقل كل هستند و همهچیز را ميدانند و سخنانشان مثل يك قانون و حكم قدرتمند است.
طرد كردن بچهها نشان دادن نفرت يا تمايل به جدايي از آنهاست. براي يك كودك دوست داشته نشدن از طرف فردي كه او را به دنيا آورده، به معني دوستنداشتن از طرف همه افراد است. آنچه كه يك كودك بايد بداند اين است كه پدر و مادر بدون هيچ قيد و شرطي دوستش دارند. به بيان ديگر، خطر طرد شدن از طرف والدين هميشه در ذهن كودكان وجود دارد.
بعضي والدين هميشه فرزندشان را تهديد به طرد كردن و رانده شدن ميكنند، با اين جملات: اگر حرفشنو نباشي، اگر درست رفتار نكني، مياندازيمت بيرون؛ طبيعي است كه كودك ميترسد؛ طرد شدن آن هم در اين دنياي وحشي.
اينجاست كه كودك شروع به سازش و كنار آمدن ميكند و بهتدریج تبديل به آدمي كلك و حقهباز ميشود كه براي رسيدن به هدفهايش تقلب ميكند. منفيبافيجملاتي چون «تو هيچ وقت به هيچ جا نميرسي» تاثيرات بسيار منفي و زيانآوري در شخصيت كودك ايجاد ميكند.
بچهها تمايل دارند به آن چيزي كه والدين در مورد آينده آنها اعتقاد دارند برسند و طبق آن زندگي كنند. والدين بايد به فرزندان خود اعتقاد داشته و مطمئن باشند و هميشه آيندهاي خوب را براي آنها پيشبيني كنند.
تهديد موجب ترس در كودك ميشود و او احساس ميكند كه در محيطي ناامن و پر از دشمن زندگي ميكند. تهديد به تنها گذاشتن كودك برايش بسيار دردناك و سخت است چون او بسيار حساس است و براي نيازهاي اساسي و اوليه زندگي به پدر و مادرش نياز دارد. بايد به بچهها هشدار دارد، نه تهديد.
با گفتن جمله «اگر ... و در نتيجه» به او هشدار ميدهيد كه نبايد به رفتار به خود ادامه دهد، مانند اين كه اگر دوباره خواهرت را بزني ديگر نبايد با او بازي كني. پرهيز از مقايسههرگز تواناييها و ناتوانيهاي كودكي را با كودك ديگر مقايسه نكنيد، زيرا مجموعه عواملي كه موجب شكلگيري رفتار يك كودك ميشود با كودك ديگر متفاوت است.
همواره به پدر و مادران توصيه ميشود كه حتي كودك را با خواهر يا برادر، پسرخاله، پسرعمه، دخترخاله يا دوستانش مقايسه نكنيد.
كودك از غرور خاصي برخوردار است و نزد همسالان و كودكان ديگر از آبرو و احترام ويژهاي برخوردار است، لذا وقتي شما كودكي را با كودك ديگر مقايسه ميكنيد (به طور معمول مقايسه بر اساس ناتواناييها صورت ميگيرد) در واقع غرور او را ميشكنيد، به او بياحترامي ميكنيد، تواناييهاي او را ناديده ميگيريد و ناتواناييهاي او را به منظور تحقير و سرزنش او مطرح ميكنيد و به رخ او ميكشيد. به طور مشخص گاهي اوقات والدين زمان خودشان را با زمان فرزندشان مقايسه ميكنند و اظهار ميدارند: وقتي من بچه بودم،
هرگز اين كار را نميكردم! يا زماني كه من در سن شما بودم، هميشه اين طور عمل ميكردم. بديهي است ما اجازه نداريم خود و زمان خود را با فرزند و زمان او مقايسه كنيم.
به ديگر سخن، مقايسه كردن كودك يعني ناديده گرفتن اصل تفاوتهاي فردي، يعني خجالت دادن كودك و تحقير كردن او. بنابراين توصيه ميشود در صورت لزوم كودك را با خودش مقايسه كنيد.
دل آدمي رمنده است كه بامهر و محبت آرام ميگيرد.