پانزدهمين روز از اولين فصل بهار 1347 در خانوادهاي اصيل و كاملاً ورزشي، كودكي چشم به دنيا گشود كه سالها بعد با ورود به عرصهي ورزش، تبديل به يكي از مطرحترين فوتباليستهاي لرستاني شد.
فرزند پنجم خانوادهي ترابينژاد خيلي زود تحت تاثير مسير پدرش و برادران بزرگتر راهي ميادين ورزشي شد. ورزش را با واليبال آغاز كرد و سپس تماشاي بازيهاي "علي دوده" – هممحلهاي و اولين مربياش- وي را جذب فوتبال و مستطيل سبز كرد.
جاگيريهاي مناسب، تبحر فوق تصور در مصافهاي تك به تك، رفلكس عالي و هوش بالا، خيلي زود "فرزاد(مجيد) ترابينژاد" را به دروازهباني تراز اول در فوتبال لرستان و كشور مبدل ساخت.
اين هفته با دعوت از اين پيشكسوت بااخلاق و محجوب گذري زديم بر زندگي ورزشياش:
آقاي ترابينژاد براي آغاز بفرماييد كه چگونه به سمت ورزش گرايش پيدا كرديد؟
در وهلهي نخست به دليل داشتن خانوادهاي كاملاً ورزشي به خصوص پدرم كه فوتباليست بود، شوق ورزش در همان دوران كودكي در وجودم قرار داشت. زمينهاي خاكي پشت تپهي مطهري اولين ميعادگاه من با فوتبال بود. به دليل فيزيك بدني مناسب براي واليبال راهي ورزشگاه تختي شدم و كارم را با اين رشته آغاز كردم. سپس تماشاي بازيهاي زيباي "علي دوده" كه از بچه محلهايم در آن زمان بود، مرا به سمت فوتبال سوق داد. به صورت رسمي از ردهي نوجوانان با تيم فتحالمبين خرمآباد به مربيگري نورالله دليري فوتبال را آغاز كردم.
چه شد كه پست دروازهباني را انتخاب كرديد؟
ابتدا فوروارد بازي ميكردم تا اين كه در يكي از مسابقات كه در زمين شماره دو تختي خرمآباد برگزار شد و سال دقيق آن را به خاطر ندارم، تيم ما دروازهبان نداشت. مربي ما با توجه به فيزيك بنده تصميم گرفت درون دروازه قرار بگيرم. در آن بازي آن قدر خوب كار كردم كه تا پايان عمر ورزشيام دروازبان شدم.
حضور شما در تيمهاي مطرح فوتبال لرستان از كجا آغاز شد؟
نوجوانان فتحالمبين را كه قبلاً توضيح دادم پس از آن، [در سال 1361] توسط يدالله حسامي و باقر سپهوند به تمرينات تيم نوجوانان لرستان جهت اعزام به مسابقات قهرماني كشور دعوت شدم كه در آخرين لحظات خط خوردم! لازم به ذكر است آن زمان در پست فوروارد بازي ميكردم. حضور در كنار اكثر هم محلهايهايم و مربياني همچون فضلالله حيدري، خسرو اسماعيلي، ناصر ميرزايي، رضا حاتمي، نورالله دليري، باقر سپهوند، موسي فرخنيا، قدرتالله كاوه و علي دوده، مسير بعدي زندگي ورزشيام را تشكيل داد. پس از اتمام دوران سربازي، استاد يدالله حسامي بنده را به استخدام شركت كشت و صنعت لرستان درآورد كه دو سال براي اين تيم در ليگ استان بازي كردم. يك دوره هم قهرمان ليگ استان شديم. در اين تيم با نفراتي چون حميد طولابي، جعفر حسينبيگي، غلام زينيوند و ... همبازي بودم. متاسفانه در سالهاي بعد شركت كشت و صنعت ورشكست شد و تيم فوتبال آن نيز منحل گرديد. سال 70 در حالي كه 23 ساله بودم به درخواست مسعود شاهرخي و حيدر بهاروند به تمرينات خيبر دعوت شدم و اين يكي از بزرگترين افتخارات و رويدادهاي مهم زندگي ورزشيام به شمار ميرود. تمرين در كنار بزرگاني چون حسن حسينبيگي، موسي كركي، فضلالله حيدري، كرم عباسي، بهمن ضياء، رضا محمدياصل، محسن ميرزايي، هدايت علايي و ... اعتماد به نفس عجيبي به من ميداد. اخلاق و منش جوانمردي كه بر تيم حاكم بود بر زندگي غيرورزشيام تاثير بسيار محسوسي گذاشت. بيترديد دوران طلايي ورزش كه همه از آن ياد ميكنند، برايم من همان دوران حضور در خيبر بود.
الگوي فني و اخلاقي شما در دوران ورزش چه كساني بودند؟
فيلمهاي مسابقات خارجي را زياد ميديدم و از حركات دروازهبانهاي مطرح دنيا الگو ميگرفتم ولي كار اشمايكل دانماركي و عابدزاده را خيلي ميپسنديم.
وقتي دورن دروازه ميايستادي تقابل با كدام فورواردها برايت دشوارتر بود؟
فضلالله حيدري، محسن سجادي، عبدالجليل گلچشمه، صمد مرفاوي و ابراهيم تهامي. اين فورواردها غيرقابل مهار و بسيار زهردار بودند و اگر يك لحظه از آنها غفلت ميشد ميتوانستند دروازه را باز كنند.
مهمترين ضعف و نقطه قوت شما درون دروازه چه بود؟
در خروجهايي كه از كنارهها سانتر ميشد تا حدودي مشكل داشتم كه اين يكي از بزرگترين ضعفهاي همهي دروازهبانهاي ايران است. نقطه قوتم در مصافهاي تك به تك و شوت از روبهرو بود.
آيا در فوتبال به خواستههايتان رسيديد؟
بله رسيدم. الحمدالله با توجه به حضور در تيم خيبر در دوران درخشان فوتبال لرستان در سطح كشور و سالها بعد به عنوان كاپيتان تيم فجر 57 به آنچه ميخواستم رسيدم.
بازيهاي خاطرهانگيز خود را به ياد داريد؟
بله. بازي در مقابل ابومسلم مشهد در مشهد به همراه فجر 57 كه بازي را يك بر صفر برديم در آن مسابقه بارها مانع فروپاشي دروازهام شدم . بازي با مس كرمان در كرمان، نفت و گچساران در گچساران و مقابل استقلال اهواز در خرمآباد كه دو بر صفر بازي را برديم از بازيهاي فراموشنشدني براي من محسوب ميشود.
فرزاد ترابي كه سالها در سطح اول فوتبال لرستان حضور داشته است، در حال حاضر، ريشه مشكلات فوتبال لرستان را در چه ميبيند؟
نبود برنامهريزي درست، نبود اسپانسر، نبود دلسوز، كمبود كساني كه قبلاً ورزشكار بودهاند. تا به حال نيز حيدر بهاروند با مشقت فراوان توانسته است كشتي طوفانزدهي فوتبال لرستان را هدايت نمايد و با كمبود مشكلات مالي به سمت ساحل رهنون سازد.
از نظر فني و اخلاقي، شرايط حال حاضر فوتباليستها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در حال حاضر همه به سمت پول حركت ميكنند و ديگر نميتوان انتظار داشت مانند گذشته يك بازيكن نسبت به تيم اش عرق و تعصب داشته باشد. فوتباليستهاي جديد بر اين باورند كه فوتبال در زمان ما ضعيف بوده در حالي كه به جرات ميگويم از نظر فني و اخلاقي و بدني فوتباليستهاي گذشته يك سرو گردن بالاتر از فوتباليستهاي امروزي بودند.
از خاطرات تلخي كه تا به حال در ذهن شما ماندگار شده برايمان بگوييد.
فصل 78-1377 كه در ليگ دسته دوم كشور به همراه فجر خرمآباد شركت داشتيم و خودتان هم در آن تيم عضو بوديد، به خاطر داريد كه در بين 36 تيم به مرحله نيمهنهايي راه يافتيم در آن زمان به شهادت خودتان در 3 پست نياز به تقويت داشتيم كه بنا بر روابط دوستانهاي كه بين مرحوم ناصر ميرزايي و قاسم طبيبي [سرمربي لرستاني تيم راهآهن تهران] وجود داشت، سه بازيكن خوب راهآهن كه يكي از آنها رحمان رضايي بود به خرمآباد آمدند. پس از چند روز تمرين، به دليل اين كه باشگاه نتوانست رضايت مالي آن 3 بازيكن را به دست بياورد. آنها رفتند و ما با همان بازيكنان 4 بازي بعدي را برگزار كرديم كه در مصاف با بهمن كرج كه اكثر نفرات مليپوش را در اختيار داشت، در كرج بازي را يك بر صفر واگذار كرده و از صعود باز مانديم. در تيم بهمن نفراتي چون هادي طباطبايي، ستار همداني، صمد مرفاوي، ابراهيم قاسمپور، علي لطيفي، محمدرضا مهرانپور، محمد خاكپور، يوسف بخشيزاده و ... حضور داشتند. لازم ميدانم توضيح دهم كه هر كدام از آن 4 بازيكن فقط مبلغ 200 هزار تومان طلب كرده بودند كه باشگاه يا نداشت يا نخواست اين پول را بدهد. اگر اين پول را ميدادند شانس صعود ما خيلي بالا ميرفت و شايد سرنوشت فوتبال لرستان براي هميشه عوض ميشد. پس از اين اتفاق، همان رحمان رضايي به تمرينات ذوبآهن رفت و مورد توجه زندهياد ناصر حجازي قرار گرفت. با بستن قراردادي بالا به عضويت ذوبآهن درآمد و يك سال بعد با درخشش در ليگ، بلاژويچ وي را به تيم ملي دعوت كرد و به عنوان دفاع چپ و جلوي تيم ملي سالها اين پست را در اختيار خود داشت.
در مورد افتخارات دوران ورزشيتان سخن بگوييد.
سه بار به همراه تيم فجر 57 تا مرحله نيمهنهايي و يكچهارم نهايي ليگ دسته دوم كشور صعود كرديم. دو مرتبه قهرمان كارگران ايران به همراه لرستان، تربيت و معرفي ابراهيم ميرزاپور به فوتبال ايران و دستيار مربيان بزرگي چون رضا وطنخواه، ابراهيم طالبي، مصطفي قنبرپور و مجيد باقرينيا بودهام.
علاقه داريد به صورت جدي وارد عرصهي مربيگري شويد؟
اصلاً دوست ندارم! چون نه تيمي در اين استان وجود دارد و نه اسپانسري و نه امكاناتي. دليلي نميبينم وقت خود را بيهوده تلف كنم.
ظاهراً خيلي از فوتبال دلزده شدهايد. چرا ؟
بله درست حدس زديد. خيلي دلزده شدهام. ببينيد در زماني كه به عنوان دستيار در تيم كوثر خرمآباد مربيگري ميكردم، در اواخر مسابقات كه تيم ما نياز مبرم به امتياز داشت. يك دلال به من زنگ زد و گفت: اگر 6 امتياز 2 بازي بعدي را ميخواهيد 50 ميليون تومان به حساب من بريزد تا بازي را برايتان در بياورم! من كه شوكه شده بودم گفتم يعني ميخواهيد چقدر به داور بدهيد؟ در جوابم گفت: به داور هيچي، از تيم مقابل 5 نفر را ميخرم و شما بايد يك تيم 6 نفره را ببريد. گفتم باورش برايم سخت است! آقاي دلال فرمودند: اگر شما بخواهيد بعد از آن كه 6 امتياز 2 بازي را گرفتيد پول را به حسابم واريز كنيد و ضمناً گفتند در 2 بازي كه طي فصل انجام دادهايد 5 بازيكن تيم خودتان را هم خريدهام و آن 2 بازي را كه واگذار كرديد نتيجهاش را من قبل از مسابقه تعيين كرده بودم! وقتي خاطرات آن 2 بازي را در ذهنم مرور كردم، ايمان پيدا كردم چند بازيكنمان خودشان را فروخته بودند. پس از اين اتفاق ديگر حالم از فضاي حاكم بر فوتبال به هم ميخورد و تاب و تحمل دلالبازي و زد و بند را نداشتم و خداحافظي كردم!
به نظر فرزاد ترابي چه بازيكناني در فوتبال لرستان بودند كه در ورزش هرز رفته و به آنچه كه لياقتش را داشتند نرسيدند؟
مسعود جليلي، حميد طولابي، قاسم اميدي، علي خليلي، محسن سجادي، بهزاد پشتدار، فريبرز حيدري، رضا زمرديان، غلام ميرآخوري، بهزاد بهوندفر، حسن سلاحورزي و ... به هر دليلي قدر خودشان را ندانسته و در حالي كه ميتوانستند سالها در فوتبال كشور بدرخشند برخيشان خيلي زود محو شدند.
از نگاه شما 11 بازيكن برتر تاريخ فوتبال لرستان چه كساني هستند؟
موسي كركي(دروازهبان)، حسن حسينبيگي، كرم عباسي، بيژن كوشكي و هدايت علايي(خط دفاع)، علي خليلي، مسعود جليلي، قاسم اميدي و بهزاد بهوندفر(هافبك) و فضلالله حيدري و محسن سجادي(مهاجم). در كنار اين نفرات بازيكنان شايستهي ديگري چون بهمن ضياء، محسن ميرزايي، غلام بيرانوند و مهدي ميرزاده كه هميشه به عنوان ذخيرهي طلايي از وي ياد ميشد ميتوانستند جاي داشته باشند. بهترين مربي نيز زندهياد ناصر ميرزايي
خُب، بحث را اندكي عوض كنيم. در مورد زندگي غيرورزشيتان صحبت كنيد.
متاهل هستم. داراي دو فرزند پسر به نامهاي پوريا و عرشيا دارم. كارمند استانداري لرستان ميباشم و شكر خدا زندگي آرام و بدون تنشي را پشت سر ميگذارم.
از هيات گلف لرستان كه شما رياست آن را عهدهدار هستيد چه خبر؟
چند سال است كه اين مسووليت را بر عهده دارم و عليرغم امكانات ناچيز، هر ساله در مسابقات كشوري بر روي سكو قرار داشتهايم. در حال حاضر نيز با وجود مشكلات فراوان، ميسوزيم و ميسازيم...
و در پايان، حرف نگفتهي فرزاد ترابينژاد را ميشنويم.
بعضي اوقات وقتي صفحات نشريات ورزشي استان و يا برنامههاي ورزشي شبكهي افلاك را كه ميبينم، تصوير كساني را به عنوان كارشناس در اين برنامهها مشاهده ميكنم كه هيچ سابقهي ورزشي نداشته و اصلاً نميدانند ورزش چيست! با وجود چهرههايي چون يدالله حسامي، فضلالله حيدري، باقر سپهوند، حسن حسينبيگي و ... نميدانم بعضيها چگونه به خودشان اجازه ميدهند به عنوان كارشناس جلوي دوربين تلويزيوني قرار ميگيرند؟! اين موضوع به عدم شناخت و اطلاع تهيهكننده و برنامهسازان تلويزيوني برميگردد.
فجر خرمآباد 1377
فرزاد ترابي (نفر اول ايستاده از راست) در كنار ابراهيم ميرزاپور و بيژن كوشكي
گفتوگو از: رضا طولابي/ روزنامه خبر ورزشی (ضمیمه لرستان)
بازنشر در پایگاه خبری یافته