به بهانهی برگزاری انتخابات هیأت رئیسه شورای اسلامی شهر خرم آباد در دومین سال فعالیت این شورا در نظر داشتم یادداشتی بنویسم و خطاب به اعضای شورای ششم بگویم تلاش کنند وارد فضای جدیدی بشوند، فضای پاسخگویی به رسانهها، فضای گفت وگو با مردم و مخاطبان، فضای شفافسازی و برنامه محوری!
اما با خودم فکر کردم مشکلات شهر، شهرداری و شورای شهر آنقدر زیاد هستند که این شورا در قد و قواره این حرفها نیست که بخواهیم امیدوار باشیم تعداد اندکی از آنها را حل کند.
خواستم بنویسم اولویتهای شهر را شناسایی کنید و بیشتر به مسائل اولویتدار مثل ترافیک و سیستم دفع آبهای سطحی بپردازید، میخواستم بنویسم خودتان را در اندازهای ببینید که مشکلات بزرگ شهر را حل میکنید و مطمئن باشید که میتوانید بخشی از این موانع را برطرف کنید، خواستم بگویم از نقد رسانهها استقبال کنید و تلاش کنید سرمایه اجتماعی شورای شهر را برگردانید و... اما بعد با خودم گفتم چه نسخههایی رویایی میپیچی؟! شورا و شهرداری که در تأمین نیازهای ابتدایی شهر مانده است را چه به اولویت بنده و کار رسانهای؟!
اگرچه بنا به دلایلی این امید را هم نداریم که در دور بعد هم افراد متخصص و توانمند وارد این عرصه بشوند، چرا که فضای انتخابات شورای شهر ما به جای اینکه منفعت داشته باشد اغلب ضرر هم دارد. اینکه یک نفر فقط به صرف داشتن پشتوانه طایفهاش، ادعا میکند که چند نفر از اعضای شورای شهر فعلی را منصوب کرده است نتیجهاش میشود این که برخی شایستگان و نخبگان و متخصصان و کسانی که توان ذهنی و علم این کار را دارند از مصدر امور دور میمانند و یک عده در این توهم که جواب همه مشکلات را میدانند کار را در دست میگیرند و بعدش هم در مشکلات گم میشوند و سرگردان میمانند و دچار «شبهکار» میشوند و فکر میکنند که دارند کار انجام میدهند. بااینکه هر روز در جلسه هستند غافل از آنکه «شهر همان شهر» است و مردم هم ناامیدتر از هر زمان دیگری!
گرچه پای صحبت اعضای شورای شهر که مینشینی لیست بلندبالایی از اقدامات انجام شده را گزارش میدهند، آنهم اقدامات که روتین است که در هر شورایی انجام میشود. اما به وضعیت شهر که نگاهی میاندازی به خوبی پیداست این شهر همان شهر چند دهه پیش است با این تفاوت که کمی بزرگترو مشکلاتش بیشتر شده است.
در تیرماه سال گذشته و در ابتدای شروع به کار این شورا، یادداشتی با عنوان «آزمون سخت شورای شهر خرمآباد» را نوشتیم و توصیههایی کردیم و در آن از «اصل شفافیت» سخن راندیم و گفتیم: «شفافیت، سلامت تولید میکند و باعث میشود تمام فرایندها مشخص و سالم شوند و مردم نیز در جریان امور قرار بگیرند. البته اصل شفافیت در شورای شهر به انتخاب شهردار ختم نمیشود، بلکه انتظار این است که اعضاء شورا در جلسات علنی نیز شفافیت را سرلوحه کار خود قراردهند و به استثنا مواردی که افشای بیموقع تصمیمات باعث رانت و فساد میشود و اتفاقاً باید اعضای شورا، سطحی از رازداری را در چنین مسائلی رعایت کنند مردم و رسانهها را در جریان تمامی امور قرار دهند. »
اما آیا گوش شنوایی هست که آدم انگیزه پیدا بکند و بیشتر نقد کند و بیشتر بخواهد؟ نگاهی به وقایع اخیر و وضعیت شهر به خوبی نشان میدهد این شورا کوچکتر از آن است که بشود چنین انتظارات بزرگی از آن داشت. همان بهتر که درش را هفت قفل بزنند و به جلساتشان مشغول باشند و ما هم از خروجی این جلسات بیاطلاع باشیم...
امین جعفری/ کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
پایگاه خبری یافته
دیدگاهها
سیاستزدگی و باند بازی معضلات اصلی شوراها هستند
انحلال وتحریم شورا
بود ونبود شورا فرقی ندارد وفقط هزینه برشهروندان است مردم اندکی تفکر مشکل فلان اسم یا طایفه نیست مشکل هرکسی بیاید اش همین اش است
کاش چندنمونه مصداقی ذکر میکردید. کدام خدمات؟ کدام نفر؟
یک مرکز مطالعات راه اندازی شده که خودش تبدیل به معضل شده است. به دلیل موازی کاری