فوتبال خرمآباد ریشهدار و پرسابقه است.
بیشتر آنان که برای موفقیت این ورزش در دهه 50 و بازیهای جوانان و جام غرب و مسابقات لیگ برتر سالهای قبل از انقلاب (جام تخت جمشید) توپ زدهاند، متولدین دهه 30 می باشند. هر چند قبل از این جوانان، بزرگانی دیگر بر زمینهای خاکی شهر دویدهاند اما اگر مبداء را همان متولدین دهه 30 به حساب آوریم، متوجه میشویم فوتبال خرمآباد چیزی حدود 50 سال است که در سطح کشور حرف برای گفتن دارد.
صعود شایسته امروز خیبر بیشک ادامه همان حرفهایی است که فوتباليستهای این دیار طي سالهای پیش داشتهاند. به بیان دیگر، امروز فوتبال ما به بخشی از حقی که سالها است از آن پایمال میشود، رسید!
بیشک موفقیتی چنین، حتماً موجب شادی و سرور علاقهمندان لرستانی است. با این همه و در ساعات اولیه این موفقیت آن هم در شرایطی که هنوز خستگی بازی پر استرس بازی پنجشنبه از تن عزیزان فوتباليست و علاقهمندان تیم خیبر خارج نشده است، لازم است به موضوع فردای این تیم پرداخته و آن را مد نظر قرار دهیم. قبول کنیم فرصت این که «چو فردا شود فکر فردا کنیم» را نداریم. تجربه عینی و ملموس تيم گهر میتواند چراغی روشن پیش روی مسوولین ارشد استان باشد.
درک میکنم که نه استانداری و نه وزارت ورزش وظیفه تیمداری ندارند. درک میکنم که لرستان به دلیل فقر و نداری از نعمت داشتن يك حامی (اسپانسر) که بتواند خیبر را در مراحل پیش روی همراهی و حمایت کند، محروم است.
در کنار این مهم باید این را هم درک کنیم که جوانان لرستان از داشتن حداقلهایی که بتوانند خود را با آن سرگرم کنند محروم هستند. بدون اغراق میتوان گفت هیجانات و انرژی جوانان این دیار سالهای سال است در شکلی حداقلی و درست تخلیه نشده است.
چنین وضعیتی که روز به روز وخامتش بیخ گوشمان صدا میکند، نیاز به تدبیر و برنامهریزی علمی دارد. قرار نیست وقتی بحران، زنگ در خانهيمان را به صدا در میآورد ستاد بحران تشکیل دهیم. جامعهای موفق است که علاج هر واقعهای را از پیش تدبیر کند.
پیروزی ارزشمند جوانان لر با همه هیجانش این دلهره را با خود دارد که فردای خیبر چه میشود؟! آیا خیبر هم روزگار گهر را تجربه خواهد کرد؟! (آرزو میکنم هرگز چنین مباد) یا آن که از همین الان برای موفقيت آنها برنامهریزی خواهیم کرد؟
پس لطفاً نگذارید خیبر هم گهر شود.
بهرام سلاحورزي