تیم منتخب لرستان مهرماه 1358 در مسابقات قهرماني كشور (جام شهيد اسپندي) پس از تيمهاي تهران و اصفهان، سوم شد.
اين تيم در بازي ردهبندي در پايان وقتهاي اضافي و 120 دقيقه مبارزه 3 بر يك آذربايجان شرقي را شكست داد و بر سكوي سوم كشور ايستاد.
بازی محکم و فوتبال زیباي لرها نظر خیلی از کارشناسان را جلب کرد. به ياد دارم در یکی از مسابقات که ساعت یک بعد از ظهر برگزار میشد تمام خبرنگاران، کارشناسان و دستاندرکاران فوتبال ایران قسمت پایینی جایگاه ورزشگاه امجديه (شهيد شیرودی) را اشغال کرده بودند. بعد از پایان مسابقه به رختکن آمدند پس از تشویق تیم از من (حميد عطاري- مربي تيم) و مرحوم ايرج سلیمانی (سرمربي لرستان) درباره چند و چون تیم پرسیدند.
تعجب کردند که میانگین سنی تیم حدود 22 سال است. آنها بعد از بازي با منتخب تهران که در واقع تیم ملی فوتبال ایران بود، اظهار داشتند پس از بازگشت به خرمآباد چند روز استراحت كرده و بعد تمرینات تیم را منظم پی بگیرید، اولین سفر خارجی که دعوت کنند تیم شما اعزام خواهد شد.
ما هم تمرینات تیم را پیگیری کردیم. اواخر آبانماه 1358 به آقاي محمد فرمان رئیس هیات فوتبال استان اعلام کردند که منتخبی از دو تیم لرستان و اصفهان به خارج میرود. آقای فرمان که یادش به خیر هر جا هست شاد و سربلند باشد، یکتنه در مقابل مقامات فدراسیون ایستاد، اعلام کرد سفر خارجه حق تیم ماست در غیر این صورت تیم اصفهان را اعزام کنید! سپس به تهران رفت و تلاش بسياري کرد تا اين مهم تحقق يابد.
بعد از چند روز به من زنگ زد و گفت: تمرینات چطوره؟
عرض کردم: تمرین کردهایم ولی بچهها کمی دلخور و مایوس هستند.
گفت: خبر خوشحالكنندهاي را به بچهها بده، فقط تیم خودمان به مسابقه خارجي اعزام خواهد شد!
همان شب به مرحوم ايرج سلیمانی(1) و دو سه نفر از بچهها خبر دادم. فردا سر تمرین همه شاداب و سرحال به كارمان ادامه دادیم. پس از چند روز برای شرکت در اردوی آمادگی به تهران رفتیم.
دوست عزیزم دکتر سلیمان جافریان همان روز اول عذر خواهی کرد چون دوران انترنی میگذراند. همهی بچهها از نبود او متأسف شدند، چون همه طوره در خدمت تیم بود.
دوست عزیزم مرحوم ناصر میرزایی نیز با ما به سفر خارج نیامد. دو روز قبل از پرواز تیم با من صحبت کرد. گویا مسوولان تیم استقلال تهران به او گفته بودند با تیم نرو، بیا تیم استقلال تا در شرکت نفت استخدامت کنیم. پای ادامه زندگی در میان بود. تا آن موقع ناصر بیکار بود. بنابران من هم دیگر اصرار نکردم. البته آقایان استقلالی به خیال خودشان به ناصر رو دست زدند و به قولشان عمل نکردند تا ناصر به تيمهاي رقيب نپيوندد. ناصر هم هیچ وقت به استقلال نرفت.
به هر حال چندي بعد عازم كشور بنگلادش شديم تا در جام طلاي آغاخان بنگلادش شركت كنيم. در بنگلادش تا قبل از مرحلهي نیمهنهایی، همه تیمها را بردیم. فقط در هوای طوفانی با تیم ملی برمه(ميانمار) مساوی کردیم.
در مسابقه سرنوشتساز مرحله نيمهنهايي با تیم دوم بنگلادش برتری با ما بود، در ادامه در 20 دقیقه اول بازی داور کاپیتان آنها را اخراج کرد و ما در فکر یک پیروزی آسان بودیم که يكدفعه فنسهای جلوی تماشاچیها پاره شد و جمعیت یک صد هزار نفری به سمت ما هجوم آوردند!
هر بار به 10-15 متری ما میرسیدند. خلاصه مرگ را به چشم خود دیدیم، ولی انصافاً پلیس آنها مقابله کرد و چند نفر را با تیر پلاستیکی زخمی كرد و دستگیر نمود. سپس کل محوطه ورزشگاه را با گاز اشکآور پوشانده و تماشاچیان را از ورزشگاه بیرون راندند.
بازی دوباره تجدید شد اما بازیکن اخراجی بازي قبل را مقابل ما در ارنج تیم گذاشتند! صبح بازی دوم در لابی هتل یک خبرنگار گفت شرط ميبندم بازی را میبازید و در عین ناباوری بعد از ظهر ما بازاندند! یک داور فیلیپینی بازی را قضاوت کرد. در همان 5 دقیقه اول به دو بازیکن ما کارت زرد داد (کارت زرد اول را به بهمن ضیایی داد که خیلی ناحق بود حسابی بهمن را متشنج کرد) برخلاف جریان بازی تیم بنگلادشی را پیروز کرد.
تیمهای شرکت کننده در اين مسابقات تیم ملی چین، تیم ملی ب کره جنوبی، تیم ملی تایلند، قهرمان باشگاههای اندونزی، تیم ملی افغانستان، تیم ملی برمه، تیم ملی سنگاپور، منتخب لرستان(ایران)، تیم ملی نپال و هفت تیم از بنگلادش بودند.
نفرات تیم لرستان بعد از پرواز 6 ساعته کراچی (پاكستان) به داکا (بنگلادش) خستگی در صورت همه نمایان است
ایستاده از راست: حمیدرضا عطاری (مربی)، سیروس گودرزی، نبیالله دالوند، احمد جاودانه، غلامرضا زینیوند، مهدی کرد، حسن حسینبیگی، جهانبخش روزبهانی، قدرتالله کاوه(سرپرست) حسين نهالپرور (داور اعزامي از تبریز)
ردیف وسط از راست: شیرخدا زحلی، مرحوم ایرج ماسوری، فضلالله حیدری، مرحوم حمید مهدیخانی، حسن رستمی
ردیف نشسته از راست: کریم کلکیان (بازیکن دورودی)، سيد هدایت الیاسی، حمید کمالوند، باقر سپهوند(کاپیتان) مرحوم ایرج سلیمانی (سرمربی) و بهمن (محمود) ضیایی
نويسنده: حمیدرضا عطاری/ كرج
_____________________________________
پينويس:
پينويس:
(1) مرحوم ايرج سليماني كه اصالتاً از لرهاي بختياري بود 24 آذر 1325 در مسجدسليمان متولد شد. شروع فوتبال وی از تيمهاي آغاجاري و شاهین اهواز بود و در سال 1350 به تیم فوتبال پرسپولیس تهران پیوست و 3 بار نيز با پرسپوليس قهرمان باشگاههای ایران شد. وی در طول 4 سال فعالیتش در پرسپولیس 115 بازی برای این تیم انجام داد و 12 گل به ثمر رساند. 2 گل از 6 گل داربی معروف تهران مقابل استقلال (تاج) به نام این مهاجم لرتبار ثبت شده است.
سليماني كه عضو تيم ملي كشورمان نيز بود، پس از پرسپوليس به تیم شهباز (شاهین) پیوست و پس از یک سال به عنوان سرمربی این تیم برگزیده شد.
سلیمانی زمستان 1352 با خانم "پريوش مظفري" كه اهل لرستان بود ازدواج كرد. ايرج بین سالهای 1358 تا 1363 به عنوان دبیر ورزش در آموزش و پرورش خرمآباد مشغول خدمت بود. سال 1358 با تیم لرستان در جام شهید اسپندی در تهران به مقام سوم کشور رسید و همراه تیم لرستان در جام آغاخان بنگلادش با سمت سرمربی حضور داشت. در این 4 سال براي فوتبال لرستان سنگ تمام گذاشت و بازیکنان مستعد بسیاری به فوتبال لرستان معرفی نمود.
وي سال 1362 مربی تیم ملی امید کشورمان بود و همراه اين تيم باز هم به لرستان آمد و چند بازي دوستان در خرمآباد و بروجرد برگزار كرد. سليماني كه مدتها از نارسايي كليه رنج ميكشيد سرانجام 5 اسفند 1387 بر اثر سكته مغزي درگذشت و در كرج به خاك سپرده شد. روحش شاد باد