شاید این سخن را شنیده باشید که "برادرم از گُرسنگی مُرده و قبيلهام در عزايش گوسفندها سر بریدهند!"
این جمله زیبا در مواقع مختلف مصداق پیدا میکند، ولی شاید به ذهن من حقیر در ورزش و مقولهي پهلوانی لرستان و كشور ما نمود بیشتر و مشهودتری داشته باشد! تا در اوج قدرت و کسوت پهلوانی هستی، نامت بر سر زبانها بوده و در جراید و اخبار ديده ميشوي، اما همين كه از دنياي قهرماني فاصله گرفتيف گويا از بدو تولد در این محیط نبوده و نیستی!
میخواهم در مورد یک رشته ورزشي و یک مربی دلسوخته (استاد) چند سطری بنگارم. ورزش دوومیدانی که نام آن به شروع المپیک اشاره دارد، آن قدر اهميت دارد كه از آن به عنوان "مادر ورزشها" ياد ميكنند.
نمیخواهم از اهميت ورزش دوومیدانی چيزي بگویم، فقط به نام این ورزش اکتفا ميكنم و دیگر هیچ. "ایرج سپهوند" نامی است که شاید تا به حال با توجه به منش پهلوانی خود، کمتر بر سر زبان ورزشيهاي استان لرستان بوده است، ولی کارنامهي كاري وي در کشور و مسابقات بینالمللی، قابل قبول و ستودنی است.
سپهوند متولد سال 1350 در خرمآباد است. سالهاي 69 تا 77 در رشتههای استقامت دوومیدانی فعالیت داشته و صاحب عناوين متعدد قهرمانی نيز شده است. این مربی ارزندهی دوهای سرعت که تخصصی فوقالعاده در استعدادیابی و پرورش این استعدادها دارد اکنون با فعالیت 15 ساله و کارنامه خوبش، حدود 2 سالي هست که در سن 42 سالگی از دوومیدانی لرستان خداحافظی كرده بدون اين كه دلیل آن را بيان كند!
ايرج از دوومیدانی استان به خانهنشینی و انزوا پناه برده و فقدان او در این رشتهی پایه و مادر استان نگرانی زیادی را برای اهل فن این رشته ایجاد نموده است. از قرار معلوم مسوولان هیچگونه واکنشی در قبال اين موضوع از خود نشان نداده و انگار كه آب از آب تکان نخورده است! البته اين گونه بيتوجهيها از سوي مسوولان استان ما کاری عادی و معمول به شمار ميرود.
ایرج سپهوند طي فعالیت 15 ساله در دووميداني لرستان به عنوان مربي، به تنهایی و با هزینه شخصی هیأت استان را یک تنه مدیریت ميكرد و روزهايي كه پيست ورزشگاه پير تختي خرمآباد از بيكسي و نبود مربي رنج ميبرد، به ورزشکاران جوان این مرز و بوم، عاشقانه خدماترساني مي كرد.
تا كنون 12 ملیپوش زير پر و بال وي در اين استان پرورش يافتهاند و مي توان گفت در فن آموزش دووميداني بخصوص به نونهالان و نوجوانان درجه استادي دارد. او ثابت کرده لیاقتش فراتر از مربیگري تيم ملي است. بين شاگردان مطرحش میتوان به مرحوم مصطفی فیروزی قهرمان مسابقات دانشآموزي جهان در مسكو، محمود رستگار، سیاوش سپهوند،حسین جعفری، احسان دولتشاه، احمد حلمی، سجاد زارعی و دهها شاگرد دیگر اشاره كرد که ماحصل سالها فعاليت و خون دل خوردن اين هماستاني زحمتكش هستند.
حال، استاد ما بدون هیچگونه توضیحی و بنا به دلايل دلایل شخصی كه البته ناشي از گلایههای مربوط به دوومیدانی لرستان است، رخت بسته و در بیاطلاعی و شايد هم بياعتنايي مسوولان، از ورزش لرستان خداحافظی نمود.
برای من جاي سوال است که چرا با آقای سپهوند که اهالی فن او را در كارش قبول دارند، اینگونه رفتار ميشود؟! آیا رفتار ما با اسطورهي دوومیدانی لرستان مرحوم نعمت مجیدی که یک سال پیش در تنهایی و بیکسی به رحمت ایزدی پیوست، درست بود؟ آیا ما نباید درس بگیریم که پهلوان زنده را باید یاری داد؟! وقتي چنين كساني از دنیا رفتند، ديگر زدن چند بنر، پلاکارد و چند عکس در سايتها به چه درد ميخورد؟
آیا با ایرج سپهوند که الگوی افتادگی و پهلوانی است باید چنین رفتار شود؟ البته منظور من از کمک، مسائل مالی نیست، چون به لطف خدا ایشان از لحاظ مالی مشكل خاصي ندارد و دستش جلوي كسي دراز نميشود و حتي ورزشکاران مستعد را حمایت نموده است.
هدف، استفاده از تجربيات و بار فنی این مربی ارزنده استان میباشد که فقدان او مساوی با از بین رفتن دوومیدانی در شهر ما.
امید كه این چند سطر، نه فقط برای این مربی بلکه برای تمامی مربیان با دانش استان که با افتادگی از میادین ورزشی خداحافظی كرده و خانهنشين ميشوند و بعد از چند صباحی در بیاطلاعی مسوولان، چشم از جهان فرو بسته و به تاریخ میپیوندند، تلنگری باشد تا کسانی که مسوولیتی بر عهده دارند، حق مطلب را در مورد چنين افرادي و پست و مقامي كه گرفتهاند ادا نمايند.
در پایان به نمایندگی از ورزشکان رشته دوومیدانی استان از خبرنگاران ورزشي لرستان تشکر و قدردانی مینمایم و از آنها مثل هميشه انتظار حمايت دارم تا با كمك آنها، استاد خوب و ارزشمند ما - آقای ایرج سپهوند – به دامان اين رشته ورزشي بازگردد.
نامه ارسالی: سیاوش سپهوند
دیدگاهها