بسیار خوشحالم که موضوع انشای امروزمان در رابطه با چگونگی کمک به تیمهای ورزشیمان است!
آقا اجازه! از آنجا که ما عمری در میادین ورزشی بهعنوان تماشاگر حضوری فعال داشتهایم تا جائیکه اگر یک روز در یک مسابقه ورزشی ما را نبینند دل آدم و عالم برایمان تنگ میشود! میتوانیم در این رابطه نکات مهم و در واقع از مهم هم مهمتر را به عرضتان برسانیم!
آقا اجازه! خلاصه کلام اینکه، اینجا و در ورزش ما همه موقع برگزاری مسابقات ورزشی، رئیس میشوند! حتماً میپرسید چگونه ممکن است یک جمعیت زیاد در موقع برگزاری یک مسابقه ورزشی رئیس بشوند؟
جانم برایتان بگوید: منظور من از رئیس این است که همه دوروبریهای یک تیم ورزشی دقیقاً موقع مسابقه ورزشی یکدفعه عشقشان میکشد، به زمین و زمان دستور بدهند!
منظره بسیار جالبی میشود!
آقا اجازه! تصور کنید یک تیم ورزشی ده بیستنفره خود را برای ورود به میدان آماده میکند، بیست سی نفر از مسئول و غیرمسئول در کنار تیم مثلاً برای آوردن یک صندلی برای نشستن یک میهمان ویژه، با هم دستور میدهند!
این به آن میگوید، آن به آن یکی میگوید، آن یکی به این میگوید، این به نفر آخر میگوید، نفر آخر به کم سن و سالترین میگوید و کم سن و سالترین به دیوار میگوید! و صد البته آن صندلی موردنظر هیچگاه آورده نمیشود!
آقا اجازه! دستآخر اگر تیم برنده شد، همه معتقد میشوند که با مدیریت و دستورات لازم الذکر آنان در رابطه با آوردن صندلی بوده که تیم موفق شده است و اگر تیم ناموفق شد، آن تعداد سی چهل نفر دستور دهنده به یکباره غیب میشوند و انگار زمین دهان بازکرده و همه را بلعید است! نه خانی آمده و نه خانی رفته است!
بله! اینجا همه در ورزش میخواهند رئیس باشند و بخصوص موقع مسابقات ورزشی یک بنده خدای بیدست و پائی را گیر میآورند و همه با هم به مانند ارکستر سمفونیک، آهنگ دستور دادن را اجرا میکنند! و وای به حال آن بنده خدا اگر یک ثانیه دیر دستور آن سی چهل نفر رئیس ورزشی را اجرا کند! دودمانش بر باد است!
آقا اجازه! این بود انشای امروز ما، بریم بنشینیم؟!
فرهاد داودوندی
دیدگاهها