پس از اتمام سوت پایان بازی پرسپولیس و سپاهان در اصفهان و آن گاف بزرگ و تاریخی"محسن قهرمانی" داور این مسابقه، هر روز با ورق زدن صفحات نشريات ورزشی و حتی غیرورزشی، شاهد افشاگریهایی جدید در خصوص تبانی و پرداخت رشوه به داوران بودهایم.
این موج جدید در حالی به راه افتاده که سالهاست فوتبال کشورمان با این گونه مسایل دست به گریبان بوده ولی متاسفانه تا به حال کمتر کسی لب به سخن گشوده و پرده از این ناپاکی بزرگ برداشته است.
البته این موضوع به تنهایی جای بحث دارد. اغفال داور با پیشنهاد قیمتهای آنچنانی، پیشنهاد رشوه به بازیکنان تیم حریف در قبال گل به خودی و یا پنالتی دادن، اخراج و یا سه اخطاره شدن عمدی، اجیر کردن لیدرها و ... از جمله برنامههای کثیفی است که همچون جغدی شوم سایهای سیاه بر سر فوتبال گسترانیده است.
در فوتبالی که صرفا از بودجه دولتی ارتزاق میکند نتیجهای جز مسایلی که شمرده شد به دنبال نخواهد داشت. یک عده زالوصفت و لمپن که هیچ هنری جهت کسب روزی حلال ندارند با زیر پا گذاشتن، شرافت، وجدان و انسانیت ضمن مخدوش کردن فضای پاک ورزش، پولهای هنگفتی را به جیب میزنند که از سهم تمامی مردم سرزمینمان به حساب میآید.
غمانگیزترین نکتهی قابل تامل در این ماجرا به سخره گرفتن احساسات رقیق یک عده جوان ساده و بیآلایش میباشد که عاشقانه به فوتبال عشق میورزند و سالها با پیروزیها و یا شکست تیمهایشان، خندیدهاند و یا گریستهاند.
اینک با شنیدن این افشاگریها و مشخص شدن نتایج برخی از مسابقات از قبل و خارج از مستطیل سبز، آن جوان بیکار که بارها فرسنگها راه را پیموده تا به عشق تیمش به دیگر شهرها برود و شاهد پیروزی تیم محبوبش باشد، سرخورده، گیج و مبهوت به مرور خاطراتش میپردازد و از خود میپرسد: نقش من کجای این قصهی پردرد است؟ گناه من چیست؟ به چه جرمی باید احساسات و غرور من به بازی گرفته شود و ...
حالا چه کسی میبایست پاسخ این سوالات را بدهد؟ یک عده جوان بیکار در روزگاری که اکثر خانوادهها در تنگناي مالی قرار گرفتهاند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه میدارند با هزار مشقت از شهرهای اهواز، آبادان، خرمآباد، تبریز، انزلی، کرمان و ... یک شب قبل از بازی پرسپولیس و استقلال خود را به درب ورزشگاه آزادی میرسانند، شب را تا صبح بر روی چمنها میخوابند، سرما و گرما را تحمل میکنند و روز مسابقه نیز علیرغم خستگی مفرط با تمامی وجودش تیم مورد علاقهی خود را تشویق میکند و بعضاً به دلیل شکست تیم مورد علاقهی خود با چشمان اشکبار استادیوم را ترک میکند.
حال همین جوانها با شنیدن این حواشی چه حس بدی پیدا میکنند. با خود میاندیشند: آن مسابقه که با کلی دردسر خودم را به استادیوم رساندم شاید یک نمایش خیمه شب بازی بوده؟! یعنی احساسات من بدون این که بدانم معامله شده است؟
به دست آوردن پول و امکانات در زندگی به هیچ وجه امری نکوهیده نیست، اما نوع به دست آوردن آن مورد بحث است. لگدمال کردن غرور یک جوان هموطن چقدر میارزد؟ آیا پولی که با رشوه و دلالی به دست میآید برکت دارد؟ به بزرگی قادر متعال قسم، امثال آقایان که در این چرخهی کثیف جا گرفتهاند تاوان، کارهای کثیفشان را در همین دنیا پس میدهند.
افسوس كه ارادهاي جدي جهت تعجيل در تنبيه آنها بين بدنهي وزارت و ورزش و مراجع قضايي كشور ديده نميشود...
دیدگاهها