یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

حضور گهر در دورود به خوابي و خيالي مي‌مانست كه رؤياي صبح‌دم حضور در ليگ برتر، به كابوس سقوط منجر شد! خوابي كه با هنرنمايي بازيگران بسياري تؤام بود ...

پرده اول) گرگ‌های پایتخت

روزگار تلخی بر لرستان من می‌گذرد. این روزها که می‌بینیم در کابینه دولت منتخب هر استان نخبه‌ای را برای گرفتن سهمی از اداره کشور به دل پایتخت فرستاده است و تنها استانی که به چشم نمی‌آید‌، استان محروم من، لرستان است.

ما که از گام‌های بزرگ ناامید شده‌ایم، دل بسته‌ایم به همان گام‌های کوچک. امیدواريم كورسوي اميد در دل جوانان استان‌مان خاموش نگردد.

گهر دورود لرستان، یکی از این نورهای امید بود که مردم استان من دل به آن دل خوش کرده بودند.

غافل از آن که گرگ‌های پایتخت روزگاری است در کمین نشسته‌اند تا این بره خوش‌گوشت را به دندان بدرند.

و این راز تلخ امروز باید برملا شود شاید امیدی باشد برای نجات این دردانه شهر من ...

پره دوم) دندان طمع

این که در این 2 سال برخي به هر دری زده‌اند تا صاحب این تیم لرستانی شوند بسیار واضح است که قصه چیست؟ قصه‌، قصه‌ي دندان طمع است ...

اما بگذارید کمی پرده را کنار بزنیم تا مردم همیشه ساکت شهرمان از وقایع پشت این پرده رنگین خبردار شوند:

باشگاه گهر دورود به سختی به لیگ برتر صعود کرد. به کمک شب‌نخوابی‌های جوانان لرتبار دورودی. زن و مرد، شب و روز زحمت کشیدند تا دورود لیگ برتري شد.

گهر از يك ارزش معمولي به یک جنس گران‌بها مبدل شده بود که برخي می‌توانستند با نام آن، پول‌ها به جیب بزنند.

اولین قدم خوردن حق و حقوق بازيكنان قدیمی‌ بود که خوردند.

دومین قدم دور کردن چهره‌های دست و پا گیری که با وجودشان در كسب منافع ايجاد مزاحمت مي‌كرد و همین شد که مهابادی را از خود دور کردند.

قدم بعدی آوردن چهره‌ای بود که پول برایش مهم نباشد و دست عده‌اي برای بردن سهم بیش‌تر باز شود و این بود که حاج محمد مایلی‌کهن را به کنار تیم آوردند.

حال دندان طمع، روی دیگر بازی را رو کرد. مشاوران و دلالان این زمزمه را در گوش طمع‌كاران خواندند که در لرستان با تیم سهمیه ليگ یکی نمی‌توان پولی به جیب زد اما در تهران این تیم خریدار زیادي دارد.

چه پیشنهادی از این بهتر؟! اقایان برخي لرتباران مقيم پايتخت قصد انتقال گهر به تهران را دارند تا محل کارشان بیخ گوش‌شان باشد! همان طور که یک نیم‌فصل ليگ برتر را از تهران دل نکندند و همان جا ماندند، اما چوبش را گهر ما خورد.

نقشه برخي چیست؟

تیم موقتاً با یک نیروی بومی مثل آقای خادمی تمرین داده شود بعد یک نام دهن پر کن مثل ناصر ابراهیمی را می‌آوردند و در حالی که سر هواداران حسابی گرم شد و تیم کمی جان گرفت، آن وقت با آرامش اعلام مي كنند كه در لرستان كسي پيدا نشد تا از تيم حمايت كند، لذا امتیاز تیم جان گرفته را به کرج برده و با نام پرسپولیس کرج ثبت می‌کنند!

پرده سوم) پازل در حال تكميل شدن است

گهر را ندزدند ... به هوش باشيد!

آری این جمله‌ای است که هواداران دورودی باید فریاد بزنند تا رسوا شوند كساني كه چنين سودايي را در سر مي‌پرورانند.

طمع‌کاران برای رسیدن به مقصودشان پای هر کسی را که برای خريد امتیاز يا اسپانسر شدن گهر جلو آمده است را به بهانه‌هاي مختلف از دورود قطع کرده‌اند و برای این که خبر به گوش هیچ‌کس نرسد با فشار و لابی‌گري، اصحاب رسانه لرستان را از اين تيم دور نگه داشته‌اند.

کافی است مسوولان و مردم این علائم را کنار هم بگذارند تا ببینند چه پروسه‌اي در حال شكل گرفتن است.

 

 

 

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا