ريو 2016 تكرار بزرگترين رويداد ورزشي دنياست كه تمام حوزههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشورها را تحت تاثير قرار داده و در بر ميگيرد.
اين 2 هفته، چشم دنيا به اين مسابقات و قدرتنمايي كشورها و ستارههاي ورزشي آنان ميباشد.
كاروان ايران در اين دوره هم بعد از حواشي مربوط به طراحي لباس، همسفر بودن با مظنونين داعشي، حضور برخي مربيان و ورزشكارهاي ايراني در كاروان كشورهاي ديگر، اعزام رئيس يكي از فدراسيونها به جاي مربي ورزشكار و ... پا به ريو گذاشت.
ورزشكاران رشتههاي مختلف بعد از كسب سهميه المپيك تمام تلاش خود را براي حضور موفق در اين فستيوال ورزشي ميگذارند و دولتها سعي در فراهم كردن هر چه بهتر دورهها و اردوهاي آمادگي درون و برونمرزي براي المپيك و نمايشي آبرومندانه در رقابت با ديگر كشورها دارند.
تمرينات طاقتفرسا، دوري از خانواده براي قهرمانان و فراهم كردن شرايط مناسب از سوي فدراسيونها، وزارت ورزش و آكادمي ملي المپيك و همه متوليان امر در جاي خود ارزشمند است اما ايرادات هر دوره ما باز تكرار ميشود.
متخصصين ورزش مطلع هستند كه بين نفرات برتر رويدادهاي بزرگ، اغلب تفاوت فني و بدني زيادي نيست و فاكتور آمادگي رواني ورزشكاران مشخص كننده رتبهبندي نهايي و رنگ مدال آنان خواهد بود. نمونه آن هم اختلاف نزديك شمشيرباز ايراني در رقابت با بهترينهاي جهان بود كه شايد اگر "مجتبي عابديني" از نظر روحي و رواني وضعيت بهتري داشت، ميتوانست حريف آمريكايي را مغلوب كرده و مدالش را قطعي كند.
اين كه ما در اين سالها در حوزههاي تغذيه تخصصي ورزشي، آمادگي جسماني و تمرينات فني چه عملكردي داشتهايم با بررسي نتايج، نمودار و آناليز بازيها ميتوان در اين مورد نظر داد.
اما چرا قهرمانان ما بعضا در لحظات آخر از رسيدن به مدال باز ميمانند؟ چرا زودتر از همتايان خارجي به فلات ميرسند؟ چرا اتفاقات غير قابل پيشبيني يا ناداوريها بيشتر در بازي ورزشكاران ما اتفاق ميافتد؟ چرا تغييرات آب و هوايي و اقليمي بيشتر روي ورزشكاران ما تاثيرگذار است؟ چرا براي فشار رواني ورزشكاران ما در شب قبل از مسابقه تا شروع رقابت برنامه خاصي نداريم؟ چرا براي مسابقات تكحذفي ورزشكاران برنامه ويژهاي نيست؟ يا چرا مصدوميتها در لحظات حساس به سراغ ورزشكاران ما ميآيد؟
اين سوالات و سوالات ديگر به نوعي نشان از حلقهي مفقودهاي به نام دانش روانشناسي ورزش و وجود متخصص روانشناس ورزشي دارد كه متاسفانه هنوز هم در كشور ما ناديده گرفته ميشود.
در اعزام تيمها و ورزشكاران اغلب ديده ميشود به جاي مربيان متخصص در حوزههاي تغذيه، ماسور و خصوصا روانشناسي ورزشي افراد غير متخصص حضور دارند. عدم حضور اين مربيان يا تعداد كم اين مربيان نميتواند همه كاروان و رشتههاي ورزشي را تحت پوشش قرار دهد كه اين به عدم نتيجهگيري ورزشكاران و نهايتاً راي به عدم كارآمدي اين مربيان از سوي جامعه ورزشي خواهند داد!
خوشبختانه در برخي رشتههاي ديگر مثل دووميداني و شمشيربازي و تيراندازي هم كسب سهميه كرديم و بعضا شانس مدال داريم و مدالآوري ما محدود به كشتي، وزنهبرداري و تكواندو نيست اما عدم توجه به حوزه رواني و حضور روانشناس ورزشي در تمرينات، حين، قبل و بعد از مسابقات مانع از نتيجهگيري مطلوب و اوج عملكرد قهرمانان ما ميشود.
در مسابقات يورو 2016 همراه رونالدو ستاره پرتقالي شش ماسور شخصي حضور داشت! آيا در كل كاروان ما شش ماسور، مربي تغذيه يا بدنساز يا روانشناس ورزشي تخصصي حضور دارد؟
ديدگاه سنتي يا مقاومت در برابر تغيير مانع از اصلاح ساختار تيمها و اعزام كاروان ايران بوده و هست. هنوز هم برخي مسوولين ورزشي با نفس حضور روانشناس ورزشي در طول سال كنار تيمها و بازيكنان مشكل دارند. فاجعهبار است كه هنوز اغلب به اصطلاح متخصصين ورزشي فرق "تصويرسازي با تمرين ذهني"، فرق "تمركز با تمركز مجدد"، فرق "استرس با اضطراب"، فرق "انگيختگي با انگيزش و انواعش" يا ضرورت آموزش، يادگيري، تمرين و اجراي اين مهارتها را در طول تمرينات فصل و مسابقات نميدانند!
در المپيك 2008 پكن تيم چين (قهرمان و ميزبان المپيك) مجموعا 51 مدال طلا كسب كرد. نكته جالب اين تيم همراهي بيش از 40 مربي روانشناس ورزشي متخصص در كنار ورزشكاران بود كه بعدها به صورت پوستري مفهمومي درآمد كه هر مدال طلا لازمهاش يك مربي روانشناس است!
عمر قهرماني كوتاه است و تا جايگزين شدن نسل بعدي ورزشكاران، هزينههاي مالي و فني و سختيهاي فراواني را مجموعه ورزشي يك كشور متحمل ميشوند كه با ناديده گرفتن مسائل رواني همه زحمات دوباره نافرجام خواهد ماند.
اميدوارم در آينده به اين حوزه بيش از پيش اهميت داده شود تا قهرمانان ما تمام پتانسيل و شايستگي خودشان را به نمايش بگذارند.
مجيد كرامتيمقدم / پژوهشگر و كارشناس ارشد روانشناسي ورزشي
دیدگاهها