ظهور هر پدیده، رفتار یا تمایلی در جامعه نیاز به گذر زمان دارد تا به تدریج شکل گیرد و در رفتار یا تمایلات افراد جامعهای نمایان شود. اگر این رفتار یا تمایل و یا عمل مفید باشد و انسجام و نظم اجتمایی را در پی داشته باشد، میبایست قوت داده شود و در غیر این صورت باید موانع لازم و یا اصلاحاتی انجام شود تا آن عمل یا رفتار غیر سودمند یا مضر و یا مخرب حذف شود.
در هر صورت برای قوت بخشیدن و یا تحلیل بردن عملی در جامعه، نیاز به ریشهیابی آن از اهمیت خاصی بر خوردار است.
آیا تا کنون با خود اندیشیدهاید که چه عواملی موجب میشود دروغ و یا غیبت در جامعهای رواج پیدا کند؟ حتما پس از اندیشیدن، پاسخهایی در ذهن هر کدام از ما پدید خواهد آمد و این ممکن است به تعداد خوانندگان این پرسش، پاسخهایی متفاوت باشند. به نظر میرسد اگر دو نفر رو در رو و به صورت مسالمتآمیز نتوانند مسایل و مشکلات و یا حرفها و انتقادات همدیگر را به هم برسانند، رو به روشهای انحرافی و جانبی میآورند. اینجاست که دروغ و غیبت رواج مییابد. چنین مینماید که این ریشه در آن دارد که اگر شخص بداند که گفتن حقیقت موجب پشیمانی و یا خسارت جانی و مالی، روحی و یا زمانی میشود از گفتن حقیقت روی گردان شده و شاید رو به غیبت میآورد. یعنی فرد در شرایط عادی امکان صحبت راحت را نداشته و مجبور میشود در نبود طرف مقابل در جمع دیگری و یا شرایطی مهیاتری سخن، نظر و عقیده خود را باز گوید به عبارت دیگر زبان به غیبت گشاید.
گاه ممکن است فرد اجازه صحبت با طرف مقابل، گروه یا شرایط مورد نظر را بیابد تا نظر، عقیده یا صحبتهای خویش را اظهار نماید، اما ممکن است شرایط چنان باشد که نتواند عقیده و نظر خویش را کامل بیان نماید که در این حالت هر چند شرایط گفتن دارد ولی حقیقت را آنچنان که باید بیان نمیکند و اینجاست که - شاید علی رغم میل باطنی- لب به دروغ می گشاید و سخنان را به گونهای دیگر تغییر و یا تقلیل میدهد. این ممکن است نشات گرفته از آن باشد که؛ شخص میداند اگر واقعیت را بیکم و کاست بگوید ممکن است صدمات مالی، جانی، عاطفی و یا زمانی متوجه او شود.
حال اگر شرایط وخیمتری را (که غریب نیست) در نظر آوریم یعنی از سویی فرد نه امکان دروغ گفتن رو در رو را داشته باشد نه تحریف و تقلیل گفتهها و یا نظرات، و از سوی دیگر نه امکان غیبت باشد و نه اظهار نظر در جمع دیگر و یا شرایط دیگر، چه خواهد شد؟ اینجاست که پدیدهي دیوارنویسی آرام آرام بروز میکند، که ممکن است حتی از دو مورد قبلی (دروغگویی و غیبت) شدیدتر و ناپسندتر است. و این شاید ریشه در آن داشته باشد که فرد گوینده خود را در وضعیتی میبیند که نه شرایط برای سخن، اندیشه و عقیده گفتن او مهیاست (که حقایق را با تغییراتی بیان نماید یعنی دروغ بگوید) و نه آن امنیت و آرامش را حس میکند که در بین جمعی، گروهی و یا شرایطی دیگر عنوان نماید.
شخص پس از آن که خطرات و پیامدهای احتمالی در آینده را بررسی و متصور میشود به دیوارنویسی روی میآورد و کلمات، عبارات، جملات انتقادی خویش را بر حسب میزان درک خود بر در و دیوار اماکن عمومی مینگارد تا مدعی بر او پیدا نشود.
با توجه به آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که هر سه پدیدههای ناپسند غیبت، دروغ و دیوارنویسی ریشه در عدم وجود شرایط لازم در جمع یا جامعه برای انتقاد است. هر چند انتقاد میتواند موثر، سازنده و یا مخرب و بازدارنده باشد اما بدون شک یکی از مولفههای اساسی در پیشرفت فرد و به تبع آن جامعه است.
جهانگیر خسرویشكيب / خرمآباد