روز شنبه یکی از دوستان مطلبی را در پايگاه خبري يافته به من نشان داد که در آن یکی از مدیر کل استان لرستان نامهای سرگشاده به یکی از نمایندگان استان نوشته بود.
پس از مطالعهي اين مطلب، نكاتي كه در آن ذكر شده بود، بنده را به عنوان یک لرستانی که مدتهاست از استان دورم بسیار متاسف ساخت.
بعد از خواندن این مطالب، بیشتر به مظلومیت این استان پی بردم و بهتر به این موضوع رسیدم که وقتی یک مسوول بومی نباشد و تعصب استان را نداشته باشد آن گاه به مسوولیت خود به عنوان یک سکوی پرتاب نگاه میکند و به جای کار و تلاش به فکر نام و عنوان می باشد و مسوولیت خود را صرفاً به عنوان یک گذر میداند، البته این یک حکم کلی نیست و چه فراوان بودند مسوولین غیربومی که منشأ خیر و برکت برای استان شدهاند ولی پر واضح است دلبستگی مسوولین بومی باعث میشود که مصالح استان بیش از هر چیز دیگری در نظر گرفته شود چرا که آبادانی استان برای مسوول بومی حداقل باعث آسایش خانواده و همشهریان خود میشود و درثانی، شخصی که میداند بعد از ایام تصدی مسوولیت خود باید در آن استان زندگی کند سعی میکند یادگاری ارزشمند از خود به جای بگذارد و کمتر به دنبال مسائل جنجالی و ایجاد هیاهو وشهرت برای خود باشد.
این طور که از این دوست عزیز شنیدم بعد از انتشار این مطالب نام این مدیر کل محترم در محافل مختلف استان بر سر زبانها افتاده، ولی نباید فراموش کرد که حسن شهرت مهم است نه هر شهرت و کسب نامی.
همه میدانیم که وظیفه هر شخص مطالبه حقوق حقه مردم و هم استانیهای خود است و اگر ملاحظه کردیم در جایی این موضوع برآورده نشد میتوانیم انتقادی سازنده داشته باشیم ولی این موضوع رانیز خوب میدانیم که انتقاد با توهین متفاوت است و در هیچ فرهنگ و آیینی توهین شایسته نبوده، بلکه قبیح و ناپسند است.
آقای مدیر کل در ابتدای نامه خود مواردی را به عنوان توهین از جانب نماینده عنوان داشته که عبارتند از:
- من معتقدم که مدير ميراث فرهنگي بايد بومي باشد،
- بايد بداند پل شکسته کجاست،
- بايد بداند ساز سرنا چيست،
- وضعيت قلعه بحراني است،
- من به استاندار راجع به مدير ميراث گوشزد کردهام و اگر کاري نکند خودم وارد عمل ميشوم،
هر شخص منصفی این 5 مورد را به همراه نامه سر گشاده مطالعه کند خود متوجه خواهد شد که این انتقادات با جوابیه مذکور هیچ ارتباطی نداشته و چه خوب بود آقای مدیر کل به جای توهین مکرر و سعی در به سخره گرفتن یک نماینده، انتقاد علمی میکردند.
نکته جالب توجه اینجاست که این مدیر کل محترم نماینده مجلس را به پوپولیست بودن متهم میکند.!چون بنده در استان حضور جدی ندارم نمیتوانم در این مورد قضاوت شایستهای داشته باشم ولی در نوشتههای این مدیر کل عزیز سراسر مطالبی مثل: تصدی مدیریت هندوانهفروشی نیست و ... میبینم که به جز پو پولیستی بودن آنها نمیدانم چه نامی بر آن بگذارم.
در جای دیگر نامه این مدیر کل محترم عنوان میدارد که: «تازه اينجانب با ادله علمي و منطقي و مصاديق ثابت ميکنم که بوميگرايي محض و صرف باعث شده است که مديران کل محترم بعضاً به خاطر معذورات محلي اسير بازيهاي سياسي و فشارهاي غيرقانوني تفکر امثال جنابعالي شده باشند.»
که این خود توهین مسلّم به مدیران بومی استان میباشد و این که ما همه مدیران بومی استان را با عنوان بازیچه سیاسی خطاب کنیم مصداقی به جز توهین به آنها دارد؟
ویا در ادامه میافزاید: «50 درصد معضلات به خاطر روابط ناصحيح خارج از عرف و دور زدن قانون و بوميگرايي بوده است که هنوز به شدت به آن دامن ميزنيد در حالي که مردم رنج ميبرند.»
در اینجا نیز میبینیم که عمده مشکلات به مدیران بومی ربط داده شده و این اظهارات جای بسی تاسف است که یک مدیر غیربومی به راحتی در استان آنها در مورد مدیران و نماینده مجلس آنها چنین موضعگیری میکند و خود را در استان آنقدر مظلوم میانگارد که مینویسد:
«برادر بزرگوار! مصداق فراز و فرودهاي شما در اتهام زدن به اينجانب همانند دفاع حق به جانب مستکبريني است که حقوق بشر را لگدمال کردهاند و ديگران را به نقض حقوق بشر متهم ميکنند! بمبهاي کثيف توليد و مصرف ميکنند ولي ديگران را متهم به قصد و نيت در ساخت ميکنند! »
فکر نمیکنم تصدی یک مسوولیت آنقدر مهم باشد که یک مدیر خود را مصداق حق و منتقدین خود را مصداق باطل و در زمره مستکبران بداند و گفتن چند نقد ساده در یک مجلس را چون بمبهای کثیف بداند.
بعید میدانم سعی در به سخره گرفتن نماینده یک شهر با الفاظی همچون: «گمان ميکنم که ساز سرنا را با «سورنا» سردار ايراني اشتباه گرفته باشيد» و ... گفتهای مورد قبول برای اهل انصاف باشد.
در چندین جای این نامه مدیرکل محترم ابراز داشتهاند که شایسته سالاری را اصل اساسی خود قرار داده و غیراز ان را محکوم و باندبازی میدانند ولی جالب اینجاست که به نماینده خرمآباد این ایراد را میگیرد: «آن روز به عرض رساندم آقاي دکتر! با يک روز لباس بنفش پوشيدن دوستان شما، من آنها را اصلاحطلب نميدانم.» و مطالبی از این قبیل، که نشان میدهد شایستهسالاری البته در سایه جناحی از نظر ایشان عزیز است که خود پارادوکسی در گفتار وی میباشد.
در پایان از همه مسوولین محترم استانی از جمله استاندار محترم به عنوان یک علاقهمند به استان میخواهم که مدیرانی را در عرصه مدیريت استانی برگزینند که دغدغه آبادانی و سرافرازی استان را داشته باشند، نه مطالب دیگر.
ايميل ارسالي از طرف: سيد محمد حسيني
لرستاني مقيم تهران
توضيح: يافته بنا بر اصل آزادانديشي و بيطرفي، اظهارات مخاطبان را در اين پايگاه خبري منتشر ميكند و بديهي است كه ديدگاه نويسندگان ارتباطي به خط مشيء يافته ندارد. لذا چنانچه كساني كه در اين نوشتار از آنان نام برده شده، جوابيه يا سني دارند، در صورت ارسال، آنها را منتشر خواهيم كرد.
نويسنده مطلب در تماس تلفني به مدير مسوول پايگاه خبري يافته بيان نمودند كه از اهالي محترم بروجرد و از هماستانيهاي پايتختنشين ما هستند كه دغدغه ي شهر و استانشان را دارند. يافته نيز پس از مطالعهي مطلب ارسالي ايشان، آن را مغاير با قوانين مطبوعات ندانسته و بر اين اساس، اقدام به انتشار مطلب نمود.