توسعه و رشد واژههایی هستند که هرگاه شنیده میشوند، ذهن آدمی را به طرف پیشرفت و آبادانی سوق میدهد.
این کلمات خوشآهنگ وقتی در گوش هر انسان دردمند لرستانی طنین بیافکند، صدای دردی را مینوازد که حاکی از توسعهنیافتگی لرستان است.
زردی رنگ رخساره لرستان خبر از سر درون و جراحتي ميدهد كه گویا هيچچيز و هيچوقت داروي التیامبخش آن يافت نميشود.
اما مگر ميشود، دردي كه براي جاهاي ديگر و نقاط ديگر كشور چاره داشته، براي ديار ما درمان و چارهاي نداشته باشد؟! برای تبیین توسعه و رشد، ابتدا به معنای اصطلاحی و لغوی آنان میپردازیم:
توسعه به معنی گسترش دادن (فرهنگ بزرگ سخن، ص 1969)، و در معنای اصطلاحی یعنی ترقی و پیشرفت به ویژه در زمینه اقتصادی و زمینههای مدنی است.
رشد به معنی افزایش پیدا کردن اندازه یا حجم فیزیکی کسی یا چیزی در طی دورهای خاص (فرهنگ بزرگ سخن، ص 3632) و در معنای اصطلاحی پیشرفت کردن و زیاد شدن است.
برای این که مفهوم واقعی توسعه و رشد تقریب به ذهن شود، مثالی میزنیم تا مفاهیم متبادر به ذهن این واژگان در جایگاه کاربردی خود قرار گیرند: هنگامی که یک نهال کاشته میشود از همان لحظه غرس شروع به رشد میکند و این مرحله تا وقتی که ریشه در زمین بدواند و تنه را تنومند کند و شاخ برگ بیاراید ادامه دارد. این یک رشد طبیعی ناهمگون محسوب میشود. اما وقتی که باغبانی زبردست همگام با رشد این نهال نو پا دست به قیچی کردن شاخ و برگهای ناموزن میزند و بر جفای خارها صبر میکند، در واقع با ایجاد رشد متوازن چرخه يتوسعه را به وجود میآورد.
اکنون در مییابیم که رشد طولی و توسعه عرضی است. رشد متوازن محصول چرخه نیروهای دورنزایی است که با استفاده از عوامل برونزا به مرحله توسعه یافتگی رسیدهاند. حال که سي ششمين سال پيروز انقلاب را طي هفته گذشته پشت سر گذاشته و وارد سی و هفتمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی شدهايم، بايد اذعان داشت كه به برکت این انقلاب، رشدی چشمگیري در بخش هاي مختلف داشتهایم. اما چرا هنوز لرستان از درد توسعه نیافتگی رنج میبرد؟! معلول؛ علتهایی است که از درون استان اتفاق افتادهاند!
توسعه، انسان ویژه میطلبد. توسعه یافتگی به ذهن علمی نیازمند است. اذهان غیر متمرکز و پراکنده دریچهای به سوی توسعه نخواهند گشود و خلاقیتی هم از آنان انتظار نمیرود. توسعه به عقلانیت همراه با بهرهبرداری فکری و علمی نیازمند است.
حال میپرسیم؛ مسوولیت تحول فکری و عملی در جامعه با چه کسانی است؟ طراحی حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب توسعه یافتگی بر عهده چه کسانی است؟
همه میدانیم مهمترین عامل توسعه، نیروی انسانی توسعهمدار است. یک انسان توسعهمدار اولین گام حرکتش مطالبهگری است. کلیدیترین گام بعدی داشتن تخصص و علم به عملی کردن تخصص با رویکردی عقلانی است. در گام اول به مردم مربوط میشود که در جامعه روح مطالبهگری وجود داشته باشد.
وقتی که وارد گام دوم میشویم به مدیران و نخبگان استان ارتباط مستقیم پیدا میکند. نگارنده در ایام تقدیم لایحه بودجه به مجلس و تشکیل کمیسیون تلفیق شاهد آن بودهام كه مدیران استانهای برخودار و توسعه یافته برای اختصاص دادن اعتبار به طراحها چه برنامهریزیهای دقیق و علمی ارائه کرده بودند و نمایندگان حوزه انتخابیه خود را با دست پر راهی اخذ ردیف اعتباری و یا گنجاندن آن در لایحه میکردند، اما متاسفانه در لرستان به ندرت این کار اتفاق میافتد! بیشتر مدیران در صدد حفظ میز ریاست خويش هستند تا اخذ اعتبار و گنجاندن ردیف بودجه در وزارتخانه مطبوع خود! فقط به همان هزینههای جاری و یا درصد ضعیفی از اعتبارات اکتفا میکنند.
اخيراً به جز مدیر عامل بانک کشاورزی و مدیر عامل پست بانک استان که با چندین پیشنهاد خوب برای گنجاندن در لایحه بودجه راهی مجلس شده بودند، کسی را توفیق زیارت نداشتیم. همگان به ویژه مدیران اجرایی باید بدانند که تصویب لایحه بودجه در کمیسیون تلفیق و نهایت صحن علنی به مثابه شب قدر بودجه است. بله شب قدر! همان شبی که برکت آن از هزار ماه بالاتر است. باری اگر توانستیم در لایحه بودجه ردیفی برای طرحهای عمرانی اختصاص داد آنگاه میتوان گفت کاری کردهایم کارستان و الا مابقی سال آب در هاون کوبیدن است.
در همین زمینه علت توسعهنیافتگی را از سوری نماینده مردم شریف سلسله و دلفان در مجلس شورای اسلامی که خود مدیر نمونه ملی بوده، جویا شدم. او میگوید: «متاسفانه مدیران اجرایی بومی داخل استان بر اساس یک فرهنگ به وجوده آمده، مدیران خوبی فقط برای سازمانهای خود هستند؛ مدیران خوبی برای مردم ما نیستند. ما از آنان انتظار داریم بیشتر از این که هست برای مردم تلاش کنند. این قدر در مقابل برنامههای ارسالی و نسخههای پیچیده شده از مرکز نباشند. من که با بعضیها صحبت میکنم همه سازمان یا وزارتخانه از آنها دفاع میکند اما خروجی که برای استان داشته باشند، ندارند». (این مصاحبه مفصل به زودی منتشر میشود)
بیشک اینگونه از این گفته استنباط میشود؛ مدیران استان که مهمترین عامل توسعهاند بیشتر بله قربانگو هستند تا این که مطالبهگر و پيگير كار باشند. همین ضعف که از نبود خلاقیت و تخصص عارض شده، عامل درونزای توسعه را دچار بیماری مزمن رکود کرده است.
ما به چشم خویش دیدهایم عدهای از همين مديران چگونه از مدیران ارشد سابق تعریف و تمجید میکردند و اکنون همانها، نقادان وضعیت دیروز و مبلغان دستاوردهای امروز هستند!
آیا به نظر نمیرسد نباید در مقابل این وضعیت سکوت کرد؟ و یا این که به قول حضرت حافظ: چو از این غصه ننالیم؟ چرا نخروشیم؟!
ارسال کننده: مسعود فرجالهی / تهران
دیدگاهها
مديران بالاتر ضعيف براي پوشاندن ضعف خود و باج دادن براي بقاء بدنبال استفاده از افراد ناتوانتر و نالايقتر از خود مي افتند واين امري كاملا بديهي است كه كسي را به كار بگيري كه خطري براي خودت نداشته باشد و به فكر گرفتن مقام مدير بالاتر نباشد
عالي بود حاج مسعود