یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

جشن و شادی جزء لاینفک زندگی ایرانیان باستان بوده؛ چنان که بررسی‌ها نشان می‌دهد تعداد جشن‌هایی که هر سال در ایران قبل از اسلام برگزار می‌شده از تعداد انگشتان دو دست بیش‌تر بوده و همین موضوع آمیختگی انکار‌ناپذیر زندگی ایرانیان با جشن و شادی و سرور را به اثبات می‌رساند؛ به عنوان مثال در تقویم ایرانیان، در هر ماه، روزی که نام آن با نام ماه یک‌سان بوده جشن گرفته می‌شده است و بدین ترتیب پایان شب سیه، سپید است!جشن‌های 12 گانه‌ای در تقویم این سرزمین ثبت شده‌اند با نام‌های فروردینگان، اردی‌بهشتگان و ...
در کنار این جشن‌های 12 گانه، روزها و ایامی نیز وجود داشته‌اند که بنا به دلایل دیگر از جمله تغییرات فصلی جشن گرفته می‌شدند که از جمله‌ي آن‌ها می‌توان به جشن‌های نوروز و شب یلدا اشاره کرد که مراسم آن‌ها با شکوه و جلال خاصی نیز همراه بوده است.
برگزاری جشن‌های متعدد بر اساس مناسبت‌های گوناگون نشان می‌دهد که شادی و سرور با رگ و پی مردمان این سرزمین عجین بوده است.
بسیاری از این جشن‌ها ریشه در آموزه‌های دین زرتشتی داشته و طبیعتا با ورود اسلام به ایران و مسلمان شدن اکثریت جمعیت این کشور، این آیین‌ها نیز به بوته فراموشی سپرده شدند، اما در این میان جشن‌هایی که جنبه مذهبی‌شان کم‌تر بود پس از اسلام نیز پا بر جا باقی مانده و همچنان توسط ایرانیان مسلمان نیز پاس داشته می‌شوند. از جمله جشن‌هایی که پس از اسلام نیز به حیات خود ادامه دادند می‌توان به جشن "نوروز" و جشن "شب یلدا" اشاره کرد که با گذشت صدها سال از ورود اسلام همچنان باشکوه و زیبا جشن گرفته شده و دستمایه‌ي شادی و سرور ایرانیان می‌گردند.
هر کدام از این دو جشن فلسفه وجودی خود را دارد؛ اما شاید نکته‌ي جالبی که جشن شب یلدا را از دیگر جشن‌های ایرانی متمایز می‌کند این است که "شب" پاس داشته می‌شود. در حالی که تمامی جشن‌های دیگر ایرانیان در طول روز برگزار می‌شده است و در این پاسداشت شب نیز نکته‌ای بس زیبا نهفته است؛ زیرا که اگر چه یلدا طولانی‌ترین شب سال است و جشن آن نیز در شب برگزار می‌شود اما در حقیقت جشنی است که با امید سپری شدن شب، رسیدن صبح و طلوع آفتاب برگزار می‌گردد.
در واقع جشن شب یلدا نه پاسداشت شب، بلکه گرامی‌داشت صبح و روشنی است و نمایانگر امیدواری و انتظار برای رفتن شب و نومیدی و فرا رسیدن صبح و روشنایی است و این پیام زیبا را در دل خود دارد که "پایان شب سیه، سپید است" و حتا طولانی‌ترین سیاهی نیز سرانجام به روشنایی می‌انجامد.
در این شب و برای پاسداشت سپری شدن طولانی‌ترین شب سال، اقوام محتلف ایرانی مراسم و آیین‌های گوناگونی به فراخور فرهنگ و آداب و رسوم خود تدارک می‌بینند؛ اما برخی از این مراسم‌ها تقریباً در همه جای این سرزمین و در میان همه اقوام ایرانی انجام می‌شوند که از جمله‌ي آن‌ها می‌توان به شب‌نشینی و جمع شدن همه اعضای فامیل در منزل بزرگ‌ترین شخص خاندان، مصرف آجیل و تنقلات، تهیه هندوانه شب یلدا و ... اشاره کرد. همچنین تفأل به دیوان حضرت حافظ نیز رسم نیکی است که معمولاً در شب یلدا انجام می‌شود.
البته امروز به دلایل گوناگون از جمله سیطره دنیای مجازی و تورم و گرانی و کم رنگ شدن فرهنگ شب‌نشینی و صله‌ي رحم و ... رسومات زیبای شب یلدا نیز تا حدودی رنگ باخته و سال هاست که با رونق و شکوه گذشته اجرا نمی گردند و سهل است که غول گرانی مزه آجیل شب یلدا را از زیر زبان بسیاری از ما پاک کرده و ماشینیسم و دنیای مجازی نیز ما را از سرکشی حضوری و دید و بازدید از فامیل و اطرافیان نزدیک بی‌نصیب گردانیده است. این چنین است که شب‌نشینی‌های یلدا و آجیل منزل پدربزرگ و تفأل به دیوان حافظ همگی در حال فراموشی است و این روند ناصواب متاسفانه روز به روز در حال تقویت شدن است.
اما بیایید اندکی راحت‌تر با قضیه برخورد کنیم؛ سخن گفتن از گرانی و بدبختی و شهریه دانشجو و تحریم و پسته 50 هزار تومانی نه تنها دردی را دوا نمی‌کند بلکه سیاهی یلدا را صد چندان نیز می‌کند.
فلسفه شب‌نشینی‌های یلدا این است که همه اعضای خاندان کنار هم جمع شده و ساعاتی را فارغ از تمامی مصایب و مشکلات خوش بگذرانند و از بند گرانی، فقر، نومیدی، بيماري و ... برهند. نه این‌که با بازگویی بدبختی‌ها و تیره روزی‌ها، سیاهی یلدا را بیافزایند و آمدن صبح را به تاخیر اندازند و این چنین جشنی زیبا و با مفهوم را وارونه کرده و به مجلس غصه تبدیل کنند.
بیایید یلدای امسال را واقعاً خوش بگذرانیم؛ حتا اگر آجیلی در خانه‌مان نیست، حتا اگر آهی در بساط نیست، حتا اگر گرسنه‌ایم. بیایید سنت نیک چند هزار ساله را پاس بداریم و واقعاً امیدوار شب را به پایان ببریم.
گرچه این چند خط پایانی به شعار و افسانه می‌ماند اما باور کنیم که غیرممکن نیست؛ باور کنیم که حضور پدر و مادر و دیدن لبخند آنان برتر از هزاران کیلو آجیل است، نفس شب‌نشینی و جمع شدن در منزل پدر و پدربزرگ می‌تواند انگیزه خوبی برای شادی باشد، همین که یلدای امسال را زیر سقف منزل‌مان و در کنار خانواده هستیم جای شکر خواهد داشت و برای درک بهتر این موضوع بد نیست به مردمی بیاندیشیم که این شب را در قفس تنگ زندان یا راهروهای دلگیر بیمارستان به صبح می‌رسانند و از عمق وجود خود طولانی بودن یلدا را لمس می‌کنند.
باور کنیم که می‌توان شاد بود و خندید حتا بدون پسته و هندوانه و جیب پر پول! ثابت کنیم که در طولانی‌ترین سیاهی سال و با اسفناک‌ترین وضع نیز می‌توان به سپیدی دل‌نواز پگاه اولین روز زمستان امیدوار بود و دست آخر این که بیایید یلدای امسال ثابت کنیم که "پایان شب سیه، سپید است"... یلدای‌تان پر از لبخند ...
 حمزه  رامين / پلدختر
 

دیدگاه‌ها  

#1 فاطمه نیازی 1393-10-01 09:09
بر سر آنم که گر ز دست برآید

دست به کاری زنم که غصه سر آید

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حکام ظلمت شب یلداست

نور ز خورشید جوی بو که برآید

بر در ارباب بی‌مروت دنیا

چند نشینی که خواجه کی به درآید

ترک گدایی مکن که گنج بیابی

از نظر ره روی که در گذر آید

صالح و طالح متاع خویش نمودند

تا که قبول افتد و که در نظر آید

بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر

باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید

غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست

هر که به میخانه رفت بی‌خبر آید

****

سپاس بسیار از آقای رامین.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا