هر جانداری قلب و مغز یا اعصابی دارد که به عنوان دو عضو حیاتی، اكثر كارها را مستقيم يا غيرمستيقيم برای او انجام میدهند. در گیاهان ریشهها عامل اصلی حیاتند و از آن رو است که میگویند «تا ریشه در آب است، امید ثمری هست».
امروزه تمام جامعهشناسان بر اين باورند که هر شهر نیز همانند یک موجود زنده است. موجودی که عملکرد آن را رفتارهای شهروندان آن میسازند كه اين رفتارها میتواند زشت، کثیف و ناهنجار نيز باشد. اگر ساکنانش چنین بخواهند قادر است زیبا و دلچسب و دوستداشتنی باشد. باز هم اگر شهروندانش بخواهند، به گمان من "قلب و مغز" یک شهر در این سرزمین خدا و با مقررات تعریف شده برای شهرهای ما، "نمایندگان(مجلس و شورا)، مسوولان و مدیران ارشد" آن شهر است.
عملکرد ، رفتار و حرکت آنان است که باعث نشاط، شادی، دلگرمی و امیدواری جوانان به کار و کسب و پیشه خود و بالعکس باعث تولید انرژی منفی در جامعه میگردد. وظیفه ذاتی آنان همین نوکری و خدمت کردن و نیابت از مردم است تا این که مطیع نفس و خودخواهیها و رهرو اهداف خود و همگروهها و دوستان خود باشند.
نمایندگان در اصل بدهکار و وامدار اقشار مختلف مردم فهیم و شریف و آگاه بوده؛ نه وامدار و بدهکار عدهای خاص که در اطراف آنان سبزی پاک میکنند! وظایف اصلی مجمع نمایندگان، اتحاد و همدلی در بین مجمع و بهینه کردن محیط زندگی جهت رشد و شکوفایی و امیدواری به آینده شهروندان و تلاش در رفع معضل بیکاری جوانان است.
حالا اگر موضوعی فراتر از این وظیفه اصلی پيش روي هر یک از نمایندگان قرار بگیرد و به کار اصلی او آسیب بزند، به خاطر عدم انجام وظیفه ذاتی و به نوعی خیانت در امانتی که پذیرفت، عدم توجه به آن، خیانت به موکلانش میباشد. وی باید نزد خداوند و خلقش پاسخگو باشد.
هدف از این مقدمهچینی، ذكر دو نکته است:
اول آنکه چرا تعداد کثیری از نمایندگان مجلس پس از پایان دوره 4 ساله خود با کولهباری از تجربه و دانش و البته سرمایه، محل زندگي خود را همراه خانواده به پایتخت منتقل و به فعالیت و سرمایهگذاری در امور اقتصادی خارج از استان لرستان میپردازند؟!
در اينبين، اما بايد بر مردم شریف و ولایتمدار استان که همیشه در صحنه هستند آفرين گفت كه در زادگاه خود میمانند و با کمیها و کاستیهایش ساخته و با افتخار زندگی میکنند.
اما نکتهي دوم: نمایندگان سابق باید بدانند كه نماینده تمام مردم بودهاند نه نماينده قشر خاصي. مبادا رای مردم که امانتی نزد آنان بود به نردبانی تبدیل شود تا از راه آن به همه آنچه میخواهند دست یابند جز به رضایت مردم. این حقالناس از آن حق الناسها است که بدجور آدم را گرفتار میکند و میلیونها چشم را تا ابد متوجه رفتار آنها مينمايد. در دنیا و عقبی لقمهي گلوگیری است و باید افراد منتخب سخت مراقب باشند و با گریز از دخالت سلایق سیاسی و عزل و نصبها مدیران با چشماندازهای سیاسی، مردم را به رای خود بیاعتماد نکنند.
چنین رفتاری حامل پیام منفی برای شهروندان است. يعني اين که آنها به دنبال منافع جناح سیاسی خویش هستند و نه كه به فكر راه انداختن کار شهروندان و آبادنی شهر خود باشند.
مدتي است عدهای از این نمايندههاي سابق لرستان كه پايتختنشين شدهاند هنگام نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی حس همشهری و هماستاني بودنشان گُل کرده و خود را خرمآبادی معرفی میکنند، در صورتی که مردم و خیابان و پس کوچههای شهر را به علت تهرانزدگی فراموش کردهاند!
امیدوارم با تمام فراز و فرودهایی که در این مدت شاهد بودیم، نمایندگان آتي مجلس اين ديار بتوانند با یک کار هدفمند و حساب شده جهت رشد و شکوفایی هر چه بهتر، عاری از هر گونه روابط و باندبازی با به کارگیری تمام توان خود قدمي براي مردم خرمآباد و لرستان بردارند. از آنها میخواهیم به حرمت خون شهدا و احترام به رای شهروندان، آبادانی شهر را به گرایشهای سیاسی و علایق جناحی خویش ترجیح دهند، زیرا فرصت خدمت به مردم همیشه فراهم نیست. مبادا این فرصت و نعمت را به نقمت و خسران بدل کنند تا سالها در حسرت بمانیم و مردم پشت سرمان .... بگذریم!
اما مخلص كلام:
مردم شریف لرستان خودتان قضاوت کنید پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تا کنون از 79 نفر نماینده مجلس شورای اسلامی که از طرف ما در حوزهها و شهرهاي مختلف استان انتخاب شدهاند، به خصوص نمايندگاني كه از حوزه خرمآباد به مجلس رفتهاند و در هنوز قید حیات هستند، یک یا دو نفر بیشتر در این شهر باقی نماندهاند!
اين خود مشكلي بزرگ براي مردم اين ديار است. بایستی دلیل این اقامت را نیز از آنها جویا شد. آنهایی که به واسطهي رأی مردم لرستان به آب و نانی رسیدند، پس از دوران نمايندگي بار سفر بستند و به شهرهای خوشنشین کوچ کردند و ما را با کولهباری از مشکلات و نابهسامانیها به حال خود رها کردند! به عبارتی: آراء ما کشتی نجات آنها بود و بس.
اينك از شما ميپرسم: حالا چه؟! در انتخابهاي بعدي براي مجلس و شوراي اسلامي شهر، قصد داريد چه كنيد و كدام شايسته را برگزينيد كه تضميني براي پايتختنشيني يا استفاده از اين كرسي براي ترقي شخص خودش نشود؟!
غلامحسین گرشاسبی