یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

كلمه‌ای به نام "خروج" از روزگاران پیشین با مصداق‌ها و نمودهای گوناگون، همواره در تاریخ سرزمین ما، سر و کله‌ی مبارک و صد البته نامبارک خویش را نشان داده است!
در تاریخ ‌خوانده‌ایم که فلان شخصیت علیه بهمان شخصیت خروج نمود! این شکل از خروج، بسته به آن که کدام طرف صاحب حق بود، می‌توانست مبارک یا نامبارک باشد! کشتار و خون و خون‌ریزی و بگیر و ببند و ظهور و سقوط‌ها و... پی‌آمد این‌گونه خروج‌ها بوده است!
شکل دیگری از خروج، خروج از حاکمیت بوده که این نوع خروج گر چه نوعی شورش و عصیان بوده؛ اما از آن‌جا که معمولاً ازسر ناچاری روي داده، لذا طرف یا طرف‌ها نتوانسته‌اند به اهداف خویش برسند؛ خیلی مسالمت‌آمیز سرشان را پایین انداخته و عطای حاکمیت را به لقای آن بخشیده‌اند و با این کار، دست کم شاید چهره‌ای و پیشینه‌ای براي خود دست و پا کرده‌اند! این نوع خروج که بیش‌تر نوعی خودتنبیهی بوده، کم‌تر با خسارت جانی و مالی همراه بوده است. فوق فوقش طرف سر از زندان یا سیاه‌چالی درآورده و چند صباحی آب خنک نوش جان فرموده و دست آخر هم مشمول عفو و بخششی شده و سرش به سامان رسیده است!
نوع دیگری از خروج، خروج از کشور است که به شکل‌های مختلف نمود یافته؛ با گذرنامه و بی‌گذرنامه و با هواپیما یا قطار و کشتی یا خروج قاچاق‌گونه از مرز و گونه‌های دیگر که هر کدام هدفی را دنبال نموده و محض این هدف، راه خروج را در پیش گرفته‌اند! حال برخی ازاین خروج‌ها همراه با برگشت بوده و برخی برای همیشه هستند! برخی به دنبال کار و برخی به دنبال تفریح وتیله‌بازی و از این قبیل حرف‌ها!
نوع دیگری از خروج آن‌جاست که عمداً یا سهواً وارد یک بزرگ‌راه می‌شوی و مسافتی را که طی نمودی به دنبال راهی می‌گردی تا از بزرگراه خارج شوی! در این شرایط، هر کس به گونه‌ای عمل می‌کند. برخی با آرامش مسیر را ادامه می‌دهند تا در نقطه‌ای از بزرگراه تابلوی خروج را مشاهده و سپس خارج شوند، برخی دنده عقب می‌گیرند و بزرگراه را با ارثیه‌ی پدری اشتباه می‌گیرند؛ برخی هم با ماشین ازروی گاردریل‌ها می‌پرند! خلاصه هرکس به شیوه‌ای خارج می‌شود.
خلاصه‌ این خروج و خروج‌ها برای خیلی از جاها و چیزهاتعریف شده و همه به نوعی استفاده می‌کنند. نمونه‌های بسیار زیادی از خروج می‌توان برشمرد که روزانه و شبانه ابنای بشر که کلاً همه اهل خروج هستند از آن‌ها بهره می‌گیرند. خروج از هواپیما، خروج از قطار، خروج از بانک،خروج از فروشگاه و حتی خروج از جو یا همان اتمسفر؛ همه و همه بیانگر "خروجی" بودن ابنای بشر هستند.
 اما یکی از اشکال عجیب و شگفت‌انگیز خروج، خروج وسائط نقلیه‌ی سبک و سنگین از مسیرشان می‌باشد؛ مثل خروج هواپیما از باند، خروج اتوبوس از جاده و خروج تاکسی از شهر که ممنوع است! خروج قطار از ریل که غیر از خروج تاکسی از شهر، همگی می‌توانند همراه با خون و خون‌ریزی و تخریب و ویرانی باشند.
برخی از این انواع خروج، آن‌قدر دیر به دیر انجام می‌شوند که اصلاً فراموش می‌کنیم این‌گونه خروج‌ها هستند و باید باشند!
روزانه میلیون‌ها هواپیما در سراسر دنیا بر باند فرودگاه فرود می‌آیند اما بسیار کم اتفاق می‌افتد هواپیمایی از باند خارج شود. تازه اگر اتفاق هم اتفاق بیافتد آن‌قدر پراکندگی جغرافیایی آن‌‌ها وسیع است که قابل پیش‌بینی نیستند. مثلاً گاهی این خروج از باند در لندن به وقوع می‌پیوندد و گاهی در واشنگتن و گاهی هم در برونئی! این نیست که مثلاً در فرودگاه کابل هر روز یا هر هفته و هرماه خروج صورت گیرد!
خروج‌هایی ازنوع خروج قطار از ریل نیز شکل و شمایلی این‌گونه دارند. یک بار اسپانیا، یک باربرزیل، هیچ بار فلان‌جا و 10 يا 20 بار هندوستان! این هندوستان را یادمان باشد؛ چون در صدد آن هستیم که به خاطر تشابهات خروج از نوع خروج قطار از ریل، نسبت به اعلام خواهرخواندگی یا برادرخواندگی باراه‌آهن لرستان اقدام لازم را در اين زمينه حتماً به عمل آوریم!
 اندر حکایت خروج مكرر قطار از ریل‌های لرستان: خواهرخواندگي راه‌آهن لرستان و هندوستان!
 
 سؤال بزرگ این است: چرا قطارهای مسیر لرستان، چه از نوع باری و چه از نوع مسافری‌، میل به خروج از ریل‌شان آن‌قدر بالاست که هر وقت می‌شنویم قطاری از ریل خارج شده، بی‌اختیار مسیر راه‌آهن لرستان و احتمالاً هندوستان در ذهن ما تداعی می‌شود؟
پیشنهاد می‌شود در این رابطه فیلمی با عنوان "خروجی‌ها" به کارگردانی و بازیگری آمیتا باچان ساخته شود!
پاسخ این سؤال پاسخ خاص و واحدی نیست بلکه دلایل و عوامل بسیار پرشمار در این امر دخیل و سهیم هستند كه به نظر شما مي‌رسند:
      یکی از دلایل این خروج آن است که چون اجنبی جماعت، آن هم از نوع مو بور، چشم‌آبی و انگلوساکسون دستش در کار است؛ ریل‌ها را حدود 80 سال پيش کج کار گذاشته و مسیر را بسیار پر پیچ و خم بنا نهاده و برخی جاها را هم به گونه‌ای ساخته که پس از نزديك يك قرن که از عمرشان گذشت خراب شوند و قطارها را ازمسیرخارج نمایند!
در این میان، چون هندوهای مستعمره‌نشین مو بور، چشم‌آبی‌ها نيز دستی در کار داشته‌اند لذا طوری برنامه‌ریزی شده است که به همان نسبت که در هندوستان قطار از ریل خارج می‌شود؛ در لرستان ننه‌‌مرده‌ي فلك‌زده هم این اتفاق بیافتد!
خدا را شکر فقط به لحاظ جمعیتی نتوانسته‌اند کاری کنندکه به همان اندازه که در هند آدم‌ها در خروج قطار لت و پار می‌شوند، این جاهم به همان نسبت باشد كه البته وعده داده‌اد كه اين مورد نيز به زودي محقق خواهد شد و نيازي به نگراني مسوولان براي رفع آن نيست!
    دلیل دیگر این خروج‌های همیشگی که دیگر دارای تقویم و زمان‌بندی خاص هم قالب شده‌اند آن است که رانندگان قطار همه بازنشسته شده و این راننده‌های جدید همه تازه‌کار و سر به هوا هستند؛ تا از بيابا»‌هاي خوزستان ي مركزي و قم وارد مسیر ریلی لرستان می‌شوند چشم‌شان به این همه دار و درخت و کوه کمرو آب و رودخانه و ... می‌افتد، مسحور می‌شوند و در نهایت قطار را با ماشین اشتباه می‌گیرند و فرمان قطار را به سمت آبشارها و دره‌های مسیر کج می‌کنند و ای بابا! چی شد؟ قطار از ریل خارج شد!
     علت دیگر می‌تواند تحریم شرکت‌های هواپیمایی توسط اجنبی‌جماعت باشد، ولی تحریم هواپیما چه ربطی به قطار دارد؟ عرض می‌کنم! ربطش این است که مسوولان و دست‌اندرکاران صنعت راه‌آهن برای رفع برخی مشکلات و آوردن بعضی قطعات و ... باید به پرواز درآیند و به کشور دیگری نقل مکان کنند؛ اما چون پروازها معمولاً یا انجام نمی‌شود و یا تأخیر دارد و حتی احتمال خروج از باند برای‌شان قابل تصور است، لذا دست‌اندرکاران در اداره یا منزل خویش بیتوته فرموده در نتیجه منجر به خروج قطار از ریل می‌شود!
    دلیل دیگر می‌تواند زیر سر اهالی رسانه باشد! به هر حال رسانه خوراک می‌خواهد، آن هم ازنوع حوادث! بنابراین اهالی رسانه تمام تلاش خویش را به کار می‌گیرند تا این مسیر ریلی همیشه قابلیت خروج از خط را داشته باشد!
    از جمله عوامل خروج قطارهای مسیر لرستان می‌توان به یک عامل زیست‌محیطی هم اشاره کرد و آن این که طبیعت و حیات وحش لرستان به ویژه در مسیر راه‌آهن تنوع و گوناگونی بسیاری دارد. از خرس و گرگ و پلنگ گرفته تا مار، ماهی و ماهی کور و سمندر و... همه وهمه را می‌توان در این مسیر یافت؛ لذا برای تسریع در روند سر به نیست کردن ایشان و پاک کردن مسیر از لوث وجود جانوارن مزاحم در طبيعت لرستان لازم است تا هر از گاهی چندین و چند تانکر مواد شیمیایی عمداً و سهواً در مسیر تخلیه شود و چه چیزی بهتر ازخروج قطار از ریل و سقوط تانکرهای آن به ته دره و سرازیر شدن موادشیمیایی به رودخانه‌ها؟! با این کار هم موجودات آبزی می‌میرند و هم غیرآبزی، چرا که چرخه‌ی زیستی آن‌ها در کسری از ثانیه به هم می‌خورد و خلاص!
    حال برگردیم سر بحث خواهرخواندگی با هندوستان و به طور خاص اگر اشتباه نکنم بمبئی! وجوه مشترک بسیاری برای این کار هست از سایه شوم استعمار ساکسونی گرفته تا شباهت‌های فرهنگی و هنری‌مان با هندوهای میانه‌رو نه از نوع سیک‌های افراطی تا دست سرنوشت و هر چیز دیگر که بشود تصورش را نمود؛ زمینه را برای عقد خواهرخواندگی فراهم نموده است! کافی است اهالی استان و دست‌اندرکاران و همه‌ی نادر ناصريمتولیان امر و بنده و شما تکانی به خودمان بدهیم. موفقیت و جهانی شدن دور از دسترس نیست!
مگر ما چه چیزمان از اصفهان کم‌تر است که خواهرخوانده‌ی فلورانس ایتالیا است؟! پل نداریم که داریم! دژ و قلعه نداریم که داریم! فقط همت می‌خواهد که همت‌مان هم روزی وروزگاری زبانزد خاص و عام بود!

نادر  ناصری
 
 
 

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا