گاهی وقتها موقع عبور از خیابانهای شهرم به فکر میروم. سؤالهایی به ذهنم میآيد که هر چه راجع به آنها فکر میکنم، جوابی برايشان پیدا نمیکنم، به جز جوابهای بیربط!
یکی از سوالایی که فکرم را به خودش مشغول میکند این است که یعنی ممکن است شهردار یا یک عضو شوراي شهر تا کنون با اتومبیل شخصی یا غیرشخصی از خیابانهای خرمآباد عبور نکرده باشد؟ با خودم میگويم: نه بابا! امکان ندارد، چون حداقل روزی یك بار هم که شده از خانه بیرون ميآيد تا سر کار برود، ولی باز هم در ادامه سوالهای دیگر پشت سر هم برايم ايجاد ميشود كه اگر این طور است پس تا حالا چالهچولههای فراوان خیابانهاي مركز استان را ندیده است؟ بعد ميانديشم: اگر دیده، چرا اقدامی نمیکند؟ تنها جوابی که شاید عجیب و غریب هم باشد این است که احتمالاً آقایان برای رفت و آمد در سطح شهر از هواپیمای شخصی استفاده میکنند. ولی نه! آخر خلبانی بلد نیستند؟ چه كسي میگويد خلبانی بلد نیستند؟ اصلاً تو از کجا میدانی، شاید دوره ديده باشند؟ خوب، گیرم که شما راست ميگويي، خلبانی هم بلد هستند. هواپیمای شخصی هم دارند، با هواپیما هم میروند و میآيند ولی باز هم میتوانند چالهچولههاي شهر را ببینند. آخر چالهچولهها آنقدر زیاد هستند كه تا حالا هيچ شهروندي از افتادن در آنها با خودرو يا بدون خودرو بينصيب نمانده است!
ولی با این حال باز چرا کاری نمیکنند؟ چرا فکری به حال این وضع نمیکنند؟ آخ! یادم رفت، آخه مرد حسابی این چه سوالی است؟ تو که خودت جواب خودت را دادی!
خب! آنها از هواپیما استفاده میکنند و يا از خودروهاي اداره براي همين چاله چولهای احساس نمیکنند که بخواهند اهمیت بدهند!
البته شهرداری ما در بسياري مسائل جزء پیشروها شده، فکد نکنید امکانات شهری و این جور چیزها را میگويم، منظورم غافلگیری همشهریان است. فکر کن یك روز بارانی شاعرانه با پرایدت از خانه بيرون میزنی به عشق هواخوری پاک، همین جور كه ميروي مقداري آْب كف خيابان ميبيني و با خود ميگويي چه عجب نمنمكي باران زده اما بعدش که با مغز داخلش سقوط كردي تازه عمق فاجعه را درك ميكني و اين كه حقوق اين ماهت را بايد به خاطر خيابانهاي مينگذاري شده شهرت، دو دستي تقديم مكانيكها كني و تازه اگر چيزي از آن ماند هم صرف ماليات شهرداري ميشود تا در زمينه احداث چالهچوله هزينه شود!
البته شايد مسوولان شهرداري قصد دارند با اين چالهها، ذخيره كافي آب براي مواقع خشكسالي جمع كنند يا شايد هم هدفشان اين است كه با رفتن روي مين (ببخشيد افتادن در چالهها) كسي كه پشت فرمان خواب است، مادام حواسش به جلويش باشد! از اين رو همیت استراتژیک این چالهها و درايت مسوولان شهر آشكار ميشود.
پس وقتي نيت خير آنها را متوجه ميشويم با خودمان ميگوييم خدا خیرتان دهد که همواره دستتان در کار خیر است، لذا هر روز با رغبت از ميادين مين خرمآباد در خيابان و كوچهها عبور ميكنيم و به مسوولان هواپيماسوار شهرمان درود ميفرستيم كه تا اين حد به فكر ما پرايدسوارهاي ظريف و شكننده هستند...
علي زيبايي (ايميل ارسالي)
دیدگاهها
از شهردار خرم آباد و شهردار منطقه 3 عاجزانه خواهش میکنم با ماشین شخصی یک بار از خیابان تمدن جنب کارخانه آرد هم در رفت و هم در برگشت عبور کنند، خصوصا لاین ورودی از بلوار بهارستان...... جالب است این خیابان از نظر نمای شهری و نمای ساختمانهای نوساز یکی از زیباترین خیابان های خرم آباده ولی از نظر مهندسی راه و حضور منحول ها با ارتفاع بیش از نیم متر آنهم به تعداد زیاد در همه جای خیابان در نوع خود نوبر است و باید به شهرداری تندیس ظرافت کاری اهدا شود!!!! خیابان تمدن آقای شهردار......خیا بان تمدن آقای شهردار....خیابا ن تمدن آقای شهردار ....
پیشنهاد میدهم شهردار عزیزمون جناب مهرابی یه بار با ماشین شخصیش بیاد خیابان توسکا شهرک پارسیلون مثل مدهای جدید سر فوتبالیستا که وسطش رو میزنن دو خط این ور و اون ور میذارن شده دو طرف کنار جدول اسفالته وسطش خاکی دو تا راننده که روبروی هم دارن حرکت میکنن هر کی زرنگتر باشه میره رو اسفالت و اون یکی رو میندازه تو خاکی که حالش اساسی گرفته شه
و باید به اعضا شورا تبریک گفت که این چنین کمر به عدم توسعه نیافتگی و فلج کردن شهر بستن