شاید تعجب‌آور باشد که بنده‌ی حقیر به عنوان عضو کوچکی از خانواده‌ی معلمان ادبیات، بخواهم مطلبی درباره یک درس از کتاب زبان انگلیسی دانش‌آموزان بنویسم، اما به درخواست یکی از دوستان که این کشف بزرگ را صورت راه "تهران- شلمچه" از کجا می‌گذرد؟/ حذف لرستان از مسير راهيان نور!داده بود، دست به كيبورد بردم تا نکاتی را در این زمینه نه از سر خشم که از سر وجدان‌درد بنويسم.
نخست این که در بخشی از کتاب زبان انگلیسی پايه اول متوسطه متنی آورده شده درباره‌ی "کاروان راهیان نور" که قصد عزیمت به شلمچه را دارند.
این کاروان از تهران به راه می‌افتد و به قم می‌رسد و راه خود را به سمت کاشان کج می‌کند و سرکی به اصفهان می‌کشد و از شهری به نام شه‌رضا(!) تأکید می‌کنم "شه‌رضا" عبور می‌کند تا به شیراز رسيده و سرانجام پس از عبور از پیچ و خم‌های بسیار، به اهواز می‌رسد!
الحمدولله رب العالمین و خدا را شکر كه صحیح و سالم به دیار نور می‌رسد. کاروان عزیز، مقدم‌تان گل‌باران.
تا این‌جای کار هیچ نکته‌ي ناجوری در متن درس دیده نمی‌‌شود. برای یک کاروان فرهنگی‌مذهبی کجا بهتر از شلمچه و دیار نور؟ همان جایی که اسطوره‌های راستین سرزمین بزرگ‌مان ایران، پرپر شدند تا نسل‌هایی که ما باشیم، نفس بکشیم، اما بايد با وجدان بیدار نفس بکشیم!
آن‌چه کمی وجدان مرا به درد آورده، مسیری است که این کاروان عزیز از تهران به سوي شلمچه طی می‌کند. البته این را بگویم کاروانیان راه را بلد نیستند، اين سرکاروان است كه راهنمای آن‌هاست و به جای آن که از نزدیک‌ترین مسیر، بندگان خدا را به سرزمین نور ببرد، کلی ایشان را چرخانده و مسیر را در كتاب، دور دور دور معرفي كرده است!
این که سركاروان عزیز چرا بندگان خدا را از آن مسیر برده و چرا حتماً باید از شه‌رضا هم عبور کنند، خود جای سئوال دارد. البته این حق را به ایشان می‌دهیم که از هر راهی که بخواهند بروند!
دوم: تا جایی که به ياد دارم زمان جنگ، اتوبوس اتوبوس آدم می‌دیدیم که از شهر غریب ما که همان خرم‌آباد مرکز استان لرستان باشد می‌گذشتند تا به جبهه‌های جنوب بروند و شربت گوارای شهادت را بنوشند تا امروز سرزمینی داشته باشیم به نام سرزمین "نور" و راهیانیی داشته باشیم که هر روز خدا، راهی آن دیار مقدس شوند و صد البته هنوز که هنوز است این کاروان‌های راهیان نور می‌آیند و شب را یا دست کم بخشی از زمان را در شهر ما می‌گذرانند و سپس راهی دیار نور می‌شوند. صد البته برخی هم برای این که در زمان صرفه‌جویی کنند، از جاده‌ي کمربندی خرم‌آباد می‌گذرند و چشم‌مان به جمال نورانی‌شان روشن نمی‌شود.
سوم: این کاروانیان عزیز و این راهیان دیار نور، پیش از آن که بیاند و از شهر و استان ما بگذرند، از چند شهر دیگر نظير اراك و بروجرد نيز عبور مي‌كنند و اگر اين موضوع را از اهالي آن‌ها بپرسيد، به صدق گفتار ما شهادت خواهند داد.
چهارم: این که اگر از یک تهرانی بپرسی "راه شلمچه از کجا می‌گذرد؟" اگر خیلی هم به جغرافیای سرزمین‌مان ایران آگاهی نداشته باشد، چون تهرانی است و عزیزکرده‌ی مملکت و حتماً به اینترنت پرسرعت دست‌رسی دارد، فوری وارد فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی می‌شود و ته و توی قضیه را آنی در مي‌آورد. سری به "گوگل‌مپ" می‌زند و مقصد و مبدأ را وارد كرده و مسیر و کیلومتر و ساعات توراهی و خلاصه همه چیز را کشف و ضبط می‌‌كند.
حال چرا نویسنده متن مذکور یا همان سركاروان عزیز مصرانه کاروان راهیان نور را از مسیری به جنوب غرب می‌برد که دست کم به لحاظ زمانی 3 يا 4 ساعت دورتر، ناهموارتر و خطرناک‌تر از محور اصلي تهران جنوب است، خودش می‌داند و خدای خودش! اما به نظر می‌رسد نویسنده یا نویسندگان متن مذکور، يا خودشان تا كنون توفيق حضور در سرزمين نور و اعزام به اين منطقه را نداشته‌اند كه چنين ناشيانه مسير را در كتاب ذكر كرده‌اند و يا اين كه از روي تعصب اصفهاني و شه‌رضايي بودن، اين مسير را در كتاب گنجانده‌اند تا سوغات شهرشان را به فروش برسانند! دراين صورت، احتمالاً هدف‌شان اين بوده جاده‌اي از مسیر مذکور که هنوز چهاربانده نشده چهاربانده شود و چون صورت نیت‌شان خیر بوده، بايد به ایشان صمیمانه تبریک گفت! البته شاید هم می‌دانستند که آزادراه "خرم‌آباد- پل‌زال" عوارضش خیلی سنگین است و با تغيير مسير، خواسته‌اند عوارض بزرگراه را پرداخت نكنند!
شايد هم نویسنده یا نویسندگان مذکور فکر کرده‌اند که مسیر "قم- اراك- بروجرد- خرم‌آباد- انديمشك" که در گذشته رزمندگان جنگ را به جبهه‌های جنوب می‌رساند، در حال حاضر ناامن و به احتمال زیاد تحت کنترل نيروهاي داعش قرار دارد، لذا ریسک ننموده و همان‌جا پشت ميزشان در تهران مشغول تدوين مسير راهيان نور شده‌اند، در حالي كه تا كنون غرب و جنوب ايران را به چشم نديده‌اند!
احتمال دارد نویسنده یا نویسندگان مذکور خودشان نيز در جمع يكي از اتوبوس‌هاي مسير، راه را گم‌ و تصور كرده‌اند حال که عازم دیار نور هستند، بهتر آن است سری هم به اصفهان و شیراز و شه‌رضا بزنند چرا که این جاها هم گز هست و هم فالوده و ... در اين بين، "شه‌رضا" چه سوغاتي دارد؟ ما هنوز بي‌خبريم! احتمالاً چون زادگاه مرحوم مدرس بوده، وارد نقشه‌ي مسير راهيان نور شده است!
راستی یادم رفت بنويسم: زمان جنگ، از خرم‌آباد که رد می‌شدی قبل از اندیمشک، جایی بود به نام "دوکوهه"، پادگانی داشت که خیلی بزرگ بود و رزمنده‌ها قبل از راهی شدن به جبهه‌ها، کوتاه و بلند یا کم و زیاد در آن می‌ماندند و گاهي آخرین لحظه‌های با هم بودن را در دوكوهه جشن می‌گرفتند! از حاج صادق آهنگران بپرسید همه چیز را در اين باره می‌داند و براي درج در كتاب درسي سال اول، توضيح كافي مي‌دهد چرا كه نوحه‌ای داشت با همین عنوان.
یک چیز دیگر این که بسياري از رزمنده‌ها با قطار به جبهه‌های جنوب می‌رفتند. می‌دانستيد قطار آن‌ها از استان لرستان و مسير بكر و زيباي بيشه و تنگ‌هفت عبور مي‌كرد تا به ایستگاه دوکوهه و اندیمشک برسد؟ راستي! کسی می‌داند که پل‌های مسیر راه‌آهن لرستان چند بار مورد اصابت بمب عراقي‌ها قرار گرفت؟ پل معروف تله‌زنگ هنوز که هنوز است تعمیر نشده و قطارها با سرعت بسیار پایین از آن عبور می‌کنند و گاهي اين قطارها در طول مسير زخم‌خورده‌ي ريلي لرستان، از ريل نيز خارج مي‌شوند!
اي دوستان عزیز و اي وجدان‌های بیدار! این شما و این هم سرزمین نور شلمچه‌ی قهرمان! خوش آمدید. به نادر ناصريزادگاه شهیدان خوش آمدید. اما مواظب باشيد براي آمدن، گمراه‌تان نكنند و آدرس غلط به شما ندهند!
وجدان‌تان بیدار و به امید دیدار!

نادر  ناصري / خرم‌آباد