عصر روز شنبه 26 مهرماه مراسم اختتاميه هفته فرهنگي لرستان با حضور محمدباقر قاليباف شهردار تهران برگزار شد.
در اين مراسم شماري از مسوولان خرمآباد و تهران سخنراني كردند كه در اين بين متن سخنراني جالب توجه محمد مهرابي شهردار خرمآباد در پي ميآيد:
ان الله لايغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم
درود و سلام بیکران به پیشگاه امام امت خمینی کبیر و شهیدان گرانسنگ انقلاب و اسلام. و با سلام و دعای بیپایان برای رهبر فرزانه انقلاب، کشتیبانِ سفینۀ نظام در دریای طوفانی این روزگار.
عرض ادب و سلام به محضر معزز و تقدير و تشكر از همه بزرگواراني كه همت گماشتند و باعث و باني هفته فرهنگي لرستان در تهران بزرگ شدند.
شوراي اسلامي شهر تهران، شهردار توانمند پايتخت، معاونين وشهرداريهاي مناطق 6 و 19، انجمن لرستانيهاي مقيم تهران
برگزاری هفته فرهنگی لرستان را در تهران بزرگ گرامی میدارم و به شما عزیزان سلام میکنم:
«سلام!»
این سلام یک سلام معمولی نیست. سلامی است پر از بغضِ «چرا»ها و «آیا»های تلخِ بسیار. سلامی است از یک شهردارِ تنها که آرزو دارد یک روز که از بلندای فلکالافلاک به نظارۀ طلوع خورشید مینشیند دیاری را ببیند آباد با مردمانی شادمان و امیدوار. سلامی تلخ است از یک شهردار تنها که میخواهد و نمیتواند. نمیتواندی که ریشۀ تاریخی دارد.
عزیزان!
در حالی به شما سلام میکنم که گلویم را بغضهای نفسگیری میفشارند: بغض آمارهای تلخ از نداشتههایمان و نیز بغض آمارهای تلخ از داشتههای بلااستفادهمان.
مديران محترم، حاضر در جمع لرستانیهای مقيم تهران!
چراهای بسیاری گلوی مرا می فشارد:
چرا بالاترین کوچ نخبگان از آنِ ماست؟
چرا بالاترین آمار بیکاری از آن ماست؟
چرا کم درآمدترین مردم، همشهریان من و شما هستند؟
چرا شهر و دیار ما کمتر توسعه یافته ترین شهر و دیار است؟
هر که نداند خیال می کند این چراها از آنِ دیاری است که هیچ ندارد؛ نه تاریخی، نه تمدنی، نه فرهنگی، نه خاک حاصلخیزی، نه طبیعت دست و دلبازی، نه جوانان مستعد و توانمندی و نه نخبگان شایستهای!
اما آیا ما سرمایه نداریم؟
آیا ما خاک نداریم؟ آب نداریم؟
آیا ما تاریخ نداریم؟
آیا ما فرهنگ نداریم؟
آیا ما صاحب سرزمین مفرغ، سرزمین پل های تاریخ، سرزمین استعدادها، سرزمین شعر و هنر و موسیقی نیستیم؟
کدام قوم دیرینه تر از ماست؟
کدام مردم هنری غنی تر از ما دارند؟
کدام قوم جوانانی همچون ما دارند؟
کدام مردم ورزشکارانی مثل یلان ما دارند؟
و به راستی اما کام کدام قوم امروز تلخ تر از کام لرستان نجیب است؟!
آقایان و خانمها!
از این که بغض شکسته در گلوی شهردار مرکز استان کام شما را تلخ میکند به بزرگواری خود میبخشید. این بغض چندین دهه توسری خوردن است که گوشهای از آن اینجا ترکیده است. بغض مردمانی که همواره و همیشه در صحنه بودهاند برای جانبازی و سربازی. و هرگز این حضور و سربازی خود را مشروط و منوط به امتیازگیری از حاکمان خود نکردهاند، که اگر میکردند امروز چرخ کارخانههای بسیاری در لرستان میچرخید و قطار توسعه از این سرزمین هم میگذشت و بیکاری و فقر و توسعهنیافتگی را با خود می برد.
و اما با سه گروه از شما حرف دارم:
گروه اول مسؤولان مملکتی که در این مجلس شرف حضور دارند و یا از طریق رسانهها حرفهای مرا میشنوند. قبل از هر چیز میخواهم خودِ شما عزیزان را گواه بگیرم به چندمطلب:
ـ آیا گواهی میدهید که مردم لرستان جزو صادقترین و نجیبترین مردمان این مملکت هستند؟
ـ آیا گواهی میدهید که جوانان این دیار در صحنههای مختلف و هنگامه های نیاز همیشه بیتوقع در میدان حاضر بودهاند؟
ـ آیا شجاعت و غیرت این جوانان را در سنگرهای 8 سال دفاع مقدس گواهی میدهید؟
ـ آیا گواهی میدهید که لرستان با وجود این که دومین استان آسیبدیده از جنگ بعد از خوزستان سربلند بود از دورۀ بازسازی آنگونه که باید بهرهای نبرد؟
ـ آیا گواهی میدهید که لرستان پر از ثروتهای نهفته و فرصتهای سوخت شده است؟
ـ ... و آیا گواهی میدهید که لرستان کمترین بهره را از توسعه در دولتهای سازندگی، جامعه مدنی و مهرورزی برده است؟
مسؤولان محترم!
از گواهی دادنهای زیرِ لبتان سپاسگزارم ... و اما بشنوید یک شوخی تلخ را.
خصوصیسازی امری مفید به حال اقتصاد است. اما حکایت اصل 44 در لرستان حکایت جالبی است؛ قبل از اجرای اصل 44 لرستان تقریباً چیزی برای واگذاری نداشت تا با واگذاری آن رونقی به اقتصاد منطقه داده شود، بنابراین عایدی ما از واگذاریها «هیچ» شد. بعد که زمان سرمایهگذاریها فرا رسید زیرساختها برای سرمایهگذاری و سرمایهگذاران فراهم نبود در نتیجه هیچ سرمایهای به لرستان سرازیر نشد. بنابراین «هیچ ضربدرِ هیچ» حاصل اصل 44 بود برای لرستانِ ما.
مسؤولان عزیز! از طلا بودن پشیمان گشتهایم؛ مرحمت فرموده ما را مس کنید!
عنایت کنید ما را دولتی کنید. تنها مگر سرمایهگذاریهای دولتی و ردیفهای ملی بتواند زیرساختهای توسعه را در لرستان فراهم نماید.
عزیزانِ مسؤول!
ما تا همیشه بدهکارِ نظام مقدس اسلامی و بدهکار خون گرانبهای شهیدانِ این سرزمین هستیم. اما از شما طلب کاریم که لرستان را نمیبینید. لرستانِ ما آنقدر کوچک نیست که زیر پونز نقشههای شما گم شود. به گواهیِ همان گواهیهایی که زیر لب دادید ما حق داریم از شما طلبکار باشیم.
حرفهایم با مسؤولان محترم تمام نشده اما فرصت اندک است. و حالا روی سخنم با غیر لرستانیهای حاضر در جلسه است:
عزیزان، متفکران، دانشگاهیان، هنرمندان، نویسندگان، روزنامهنگاران و صاحبان سرمایههای معنوی و مادی!
لرستان فقیر نیست. لرستان پر از ثروتهای نهفته، پر از ظرفیتها و استعدادهای متنوع اقتصادی، گردشگری، فرهنگی و هنری است. قصور برخی مسؤولان را به فقر ما تعبیر نکنید. من از طرف مردم لرستان شما را به این دیار دعوت میکنم و دست نیاز به سوی شما دراز میکنم. به هر طریقی که میتوانید به یاری ما بیایید و البته لرستان فارغ از تعارفات روزمره غریب نواز و حتی به تعبیری غریبپرست است. قدمِ کرمتان روی چشم بندۀ حقیر.
و اما حرفهایم با لرستانیهای مقيم تهران بسیار است.
هماستانيهاي توانمندم،
نمیخواهم کام شما را تلخ کنم که غربت خود جرعهای تلخ است. اما اجازه دهید با شما درد دلی کرده باشم از این «چرا»های بسیار که در گلو دارم:
چرا سرمایههای اصلی خود را فراموش کردهایم؟
چرا تاریخ و فرهنگ و تمدن خود را به فراموشی سپردهایم؟
چرا به خاک خود، به دیار پدران و فرزندان خود پشت کردهایم؟
چرا برچسب ناامنی به دیار ما خورده و ما حتی تکانی نمیخوریم؟
چرا در گوشهاي نشسته و چشم براه نجات دهندهای هستیم؟
چرا بزرگان خود را ارج نمینهیم؟
چرا نامهای بزرگ مردان و بزرگ زنان خود را به ملت ایران نشناساندهایم؟
آیا دیگران باید برای ما کاری بکنند؟
چرا دست از زانوی خود نمیگیریم و بر نمیخیزیم؟
و براستی چرا همواره به دنبال مقصر برای این چراها میگردیم؟
و چرا نوک پیکان تقصیر را هرگز به سمت خودمان اشاره نمیرویم؟
هماستانيهاي انديشمندم که چهرههای شما را مگر در ایام محرم و گاه نوروز در ولایت خودمان ببینم! هنوز بغضِ آیاهایم نترکیده!
آیا ما فقیریم؟
آیا قرار است کس دیگری غیر از خودمان به یاری ما بشتابد؟
آیا ما – بله تکتک ماها- هیچ نقشی در این میانه نداریم؟
آیا ناامید شدهایم از فردا؟
هماستانيهاي بزرگوارم!
ما با همانِ تنهایانیم.
ما دست به دست هم نمیدهیم، ما به هم پشت کردهایم. به فرهنگ خود، به دیروز خود و به پدران خود، به فردای خود و به فرزندان خود پشت کردهایم. و تا این پشت به هم کردن، دست به دست هم دادن نشود برای دیارمان چراغی روشن نخواهد شد!
این همه داشتهها، که برخیهایشان را برشمردم، گنجهایی است پنهان. زرهایی است خفته و نهفته. و ما چه عجیب مردمانی هستیم که قدر داشتههایمان را نمیدانیم و بلکه داشتههایمان را نمیشناسیم. ما حکم کیمیاگرانی را پیدا کردهایم که در آزمایشگاه لرستان در طرفةالعینی زر را مس و بلکه به خاک تبدیل میکنیم. تعجب نکنید! خاک را به زر نه! زر را به خاک!
وقتی با این همه ثروت نهفته و بلکه آشکار! اینیم که هستیم؛ الحق که باید نام یکایک ما را در حکم کیمیاگرانی بنویسند که زر را به خاک بدل میکنند!
هماستانيهاي ارجمندم!
چشم دوختن به دست دولتها هیچ کمکی به ما نمیکند. ما باید به داشتههای خود اتکا کنیم، دست از زانوان خود بگیریم و شهر و دیار خود را بسازیم، تا فردا در مقابل فرزندانمان سرافکنده نشویم.
مردمانِ این سرزمین بسیار با شرافت و با نجابتاند. در همۀ عرصهها هم شرافتمندانه و نجیبانه حضور داشتهاند. به حرمت این شرافت و نجابت به میدان بیاییم، سرمایههای کوچک مادی و سرمایههای بزرگ فکری خود را به میدان بیاوریم و قدمی برای پاسخ به این چراها و آیاها برداریم.
لرستانيهاي عزيز مقيم تهران!
خود را باور داشته باشیم، به هم اعتماد کنیم، از یکدیگر حمایت کنیم و از تک روی و کار تکنفره پرهیز کنیم. کارگروهی، تفکر گروهی و اندیشۀ جمعی ما را به پیش خواهد برد. منافع دیار ما منافع تک تک ماست.
ما فقیر نیستیم، ما غریبیم. به داشتههای خود باور داشته باشیم، به توانایی خود باور داشته باشیم همولایتی هایتان چشم به اندیشه و قلم و سرمایه شما دارند.
عزیران، خانمها و آقایان!
کارهای خوبی در گذشته صورت گرفته، گامهای خوبی برداشته شده اما به هیچ وجه کافی نیست. با توجه به مديريت هماهنگ امروز در استان با هنرنمايي استاندار ساز توسعه در استان به زيبايي كوك شده است اميد است با يك بسيج همگاني براي ساختن و خرم و آباد كردن لرستان همت نماييم
خدايا چنان كن سرانجام كار تو خشنود باشي و ما رستگار
سربلند و پيروز باشید
دیدگاهها
من از سرزمین شقایق ها به شما سلام میکنم.
عزیزان من. برادران و خواهران من. بیایید همه باهم در کنارهم و برای هم این دیار بزرگ را بسازیم. من رک میگویم: ما اگر خودمان باشیم
و همت و اتحاد داشته باشیم پیروزیم. برای یکبار که شده بیاییم و نمایندگی اصلح به مجلس بفرستیم. نمایندگانی از جنس استقلال نه حزبی و وام دار به گروه خاص بودن.
عزیزان بیاییم به نامهربانی ها نه بگوییم.
به فردای زیبا و با طراوت سلام کنیم.
عزیزانم من یک جمله میگویم و آن خواهان دریافت بهترین ها برای خودمان باشیم.
حق گرفتنی است فقط یک یا علی بگوییم.