يكي از موضوعها، مباحث و مسايل توسعه اجتماعي استان لرستان مقوله مديريت است كه ميتواند در شكلگيري توسعه همهجانبه نقشي اساسي ايفا كند.
حقيقت امر اين است كه نقش نيروهاي نخبه و به كارگيري آنها در بدنه مديريتي به عنوان يكي از حوزههاي بنيادين و اثرگذار زماني تحقق مييابد كه ساختار و كاركرد اين حوزه و نگرش مديريت ارشد لرستان در جهت اعتمادسازي، اشاعه فرهنگ خواستن، حركت در راستاي چهارچوب علمي و نهادينه كردن برنامهمحوري، سازمان يافته باشد اما نگاهي به خروجي عملكرد مديران لرستان خلاف اين آرمان را ثابت كرده است.
با توجه به اين واقعيت كه مديريت در هر جامعهاي بهخصوص لرستان نقشي موثر در جهت نيل به پيشرفت خواهد داشت، لازم است زمينهها و تنگناهاي اين فرآيند بسيار مهم جامعه مورد كنكاش قرار گيرد.
در راستاي چنين هدفي با طرح چند پرسش ميشود عقبه و همچنين ماهيت مديريت در لرستان را مورد تحليل و بررسي قرار داد:
در راستاي چنين هدفي با طرح چند پرسش ميشود عقبه و همچنين ماهيت مديريت در لرستان را مورد تحليل و بررسي قرار داد:
اصولاً نيروي انساني به عنوان شاكله توسعه هر حوزهاي مطرح است. با توجه به محوري بودن نقش اين آيتم، در حوزه مديريت لرستان جايگاه نيروي انساني به چه شكلي است؟ آيا بر مبناي نوآوري و جهتسازي استوار است و در نهايت اصولاً پيشنيازهايي همچون نگاه علمي، شيوه مناسب اندوختهها و آموختهها و تعهد اجتماعي و تاريخي در راستاي دستيابي به موفقيت در بدنه مديريتي بهخصوص در انتخاب معاونين استاندار و فرمانداران لحاظ گرديده است؟ ابزار ها و ساز و كارهاي مورد نياز براي تحرك و پويايي مديريت كدامند؟ آيا جامعه لرستان شرايط و زمينههاي پيشرفت را با تمام وجود لمس كرده است؟
امروزه درباره مفهوم توسعه و علل و عوامل توسعهنیافتگی نظریات مختلفی وجود دارد که ذکر آنها از حوصله این بحث خارج است. هدف ما در این نوشتار بررسی موانعی است که توسعه و رشد استان لرستان را به رويا تبديل كرده و لذا در اين راستا بايد براي این پرسش، پاسخ اساسي بيابيم که چرا با وجود فراهم بودن امکاناتو بسترهای توسعه و پتانسیلهای عظیم مادی و معنوی؛ این استان از نظر شاخصهای توسعه از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست؟
به طور كلي موانع توسعهنيافتگي لرستان در دو عامل تجميع ميشوند كه عبارتند از:
1- رویکرد معطوف به عامل و يا عوامل بيرون استان و نگاه دولتها به لرستان: اين رويكرد عقبماندگی لرستان يك رويكرد برونزا تلقي و بسياري معتقدند عامل اصلي توسعهنيافتگي استان لرستان ديد نهچندان مهم دولتها به لرستان و تبديل شدن اين استان به حياط خلوت و يا به عبارت ديگر رختكن مديران بيتجربه و غالباً ناكارآمد غيربومي و تربيت آنها براي ساير استانها در ساليان آينده است. از جمله پيامدهاي اين نگاه، بومی نبودن همه استانداران تاريخ لرستان طي 40 سال اخير و گسيل مدیران و مسوولان ساير استانها به استان و ناديده گرفتن پتانسيلهاي لرستان از حيث صنعت، آب و كشاورزي و منابع انساني و عدم سرمايهگذاري كلان دولتهاي پيشين در استان و همچنين نبود بسياري از زيرساختهاي توسعهساز در بسياري از مناطق لرستان است كه برخي آنها را مهمترین عوامل عوامل عقبماندگی استان میدانند.
علاوه بر اين، بايد گفت ظرف 40 سال اخير تا كنون استاندار و يا فرمانداري به نمايندگي از دولت، عملاً طرح و برنامه مدون و يا درازمدتي براي برونرفت از وضعيت ناهنجار و عقبمانده لرستان ارائه نكرده و حتي در شناخت واقعيتهاي لرستان نيز ناتوان بودهاند.
لرستان هيچگاه براي دولتهاي پيشين و فعلي مهم ارزيابي نشده و انتخابهاي دولت در حوزه استانداري در ادوار گذشته بهترين گواه براي اين مدعاست.
دولت ميرحسين موسوي با غفلت و البته قصور نمايندگان دوره سوم در حق مردم لرستان آقايان كريم ملكآسا، علي محمدسوري، عليمحمد احمدي، محمدكريم مروجي، ماشاالله حيدريمقدم، علي عنايت و سيدمحسن شفيعي پتروشيمي عظيم ايران كه ميتوانست لرستان رابه صنعتيترين استان كشور مبدل كند به اراك واگذار كرد!
دولت هاشميرفسنجاني با انتخابهاي نادرستش و تبديل لرستان به حياط خلوت مديران تنبل عملاً گامي مؤثر براي استان بر نداشت و در حالي كه استان لرستان به دليل قرار گرفتن در رديف استانهاي خسارت ديده جنگ تحميلي ميتوانست از اعتبارات و توجهات دولت وقت بهرهمند گردد، شاهد جهش استانهاي همجوار خود در صنعت و توسعه شد، رهآورد دولتمردان هاشمي در لرستان جهتگيري يكطرفه استاندار و فرمانداران بسياري از شهرهاي لرستان به نفع ناطقنوري كانديداي ناكام دوم خرداد 76 بود و در دولت اصلاحات هم انتخاب استانداران ضعيف يا تازهكاري چون عابدي و سعادت و معاونان استاندار و مديران كل مخالف دولت همراه طيف راست در بدنه مديريتي و به تبع آن عدم شايستهسالاري در انتخاب مديران كار را به جايي رساند كه سهم لرستان از دولت اصلاحات تعطيلي واحدهاي صنعتي به جاي مانده از 40 سال پيش همچون پارسيلون، كشتوصنعت و يخچالسازي بود كه در سايه بيكفايتي دولتمردان خاتمي در لرستان رقم خورد.
سال ۱۳۸۲ شرکتی که مسوول واگذاری صنایع دولتی به بخش خصوصی بوده است با تأیید دولت اصلاحات، پارسیلون را به شخصی واگذار نمود که نه تولیدکننده است و نه کارفرمای صنعتی و صرفاٌ با دارا بودن برخی روابط نزدیک به سران بازار سنتی ایران، توانسته است با موافقت دولت خاتمی، مدیریت پارسیلون را از آن خویش کند.
کارخانه کشت و صنعت نيز سال 1354 در نزديكي خرمآباد راهاندازی شد. این صنعت با توجه به ظرفیت استان در خصوص کشاورزی، دامپروری و آب و هوای مناسب آن میتوانست زمینهساز راهاندازی سایر صنایع تبدیلی در استان و به دنبال آن رشد و توسعه اقتصادی منطقه شود به طوری که در این راستا فعالیتهایی هم صورت گرفت و زمینه ساخت چند کارخانه سوسیس و کالباس در این مجتمع فراهم آمد که به دنبال تعطیلی آن در اواخر دولت اصلاحات، چند کارخانه مذکور به مکان دیگری منتقل شدند.
سرنوشت يخچالسازي نيز مشابه اين دو طرح عظيم قبلي بود و دولت خاتمي نه تنها عملاً هيچ كاري براي توسعه لرستان نكرد، بلكه ضعف دولتمردانش و بيتفاوتي آنها به استان لرستان خود عامل اصلي تشديد بيكاري در استان شد و در كنار بيكاري، غائله شهريور 1380 خرمآباد، رهآورد دولتمردان ضعيف خاتمي براي مردم لرستان بود كه در انتخابات رياستجمهوري سال 80 بيش از 75 درصد آرا را به خاتمي دادند.
حكايت دولت احمدينژاد اما براي لرستان متفاوتتر بود! تمام نمايندگان لرستان درمجلس هشتم با وي همسو بودند و ابتدا چپ و راست در دفاع از مواضع وي سخنراني ميكردند. وي سه سفر به لرستان داشت و بيش از 310 مصوبه در سفرهاي اول و دوم و بيش از 200 بند مصوبه در سفر سوم حاصل كاردولتي بوده كه رئيسش قول داده بود اگر در لرستان كار نشود، خودش قول ميدهد كه "براي پيشرفت لرستان آستين را بالازده و كلنگ به دست بگيرد!" كه البته چنين هم نكرد!
گر چه احمدينژاد و دولتش در برخي نقاط استان مثل پلدختر توانست در زمينههايي از جمله آموزش عالي، درمان، راه و ترابري و آب كارهايي را به سرانجام برساند، اما اكثر مصوبات سفرهاي سهگانهاش به لرستان در حد كاغذ باقي مانده و مصوباتي همچون احداث کارخانه نَوَردِ فولادِ خرمآباد با ظرفيت 500 هزار تن، احداث کارخانه خودروسازيِ کوهدشت، احداث کارخانه نَوَردِ فولادِ پلدختر به ظرفيت حداقل 200 هزار تن در سفر سوم به تاريخ پيوست و در پوشههاي بايگاني استانداري لرستان عليرغم گذشت چند سال خاك ميخورند.
لازم به ذکر است طبق گزارش رسمی مرکز پژوهشهای مجلس، هزینه متوسط هر کدام از سفرهای استانی احمدینژاد بیش از 6 میلیارد تومان بوده است! به نظر شما با این 6 میلیارد تومانها میشود چند شغل در استان محرومي مثل لرستان ایجاد کرد؟! ساخت 3 زيرگذر در خرمآباد رهآورد صابري يكي از نمايندگان ارشد دولت عدالتمحور در لرستان بود كه به صورت موجودات ناقصالخلقهاي بهرهبرداري رسيد و اينك هنگام بارش باران بيشتر به استخر شبيه هستند تا زيرگذر!
همچنين سوق دادن بخشي از اعتبارات كشاورزي و خشكسالي شهرستانهاي محروم لرستان به سمت احداث مجتمع بام خرمآباد از سوي دهمرده آخرين استاندار اين دولت نيز از جمله فعاليتهاي استانداران دولت مهرورز براي لرستان محروم بود.
دولت روحاني هم گرچه راي اكثريت مردم لرستان را در سال گذشته به همراه داشت اما در يك سال گذشته دولتي متفاوتتر از ساير دولتها براي لرستان نبوده و اين دولت نيز همان نگاه تاريخي را به لرستان و مردمش دارد و به خصوص ضعف در عزل و نصبهاي ادارت چنان شده كه مردم به مصداق هر سال دريغ از پارسال، اكثراً افسوس ميخورند كه چرا آرزو مي كردند مدير يا معاون قبلي فلان اداره عوض شود!
در حالي كه روحاني طي چند سفر اخيرش به استانها مصوبات مهمي را بر جاي ميگذارد و در سخنان خود بر اجراي طرحهاي بزرگ صنعتي مثل كارخانجات پتروشيمي و راهآهن تاكيد كرده اما در لرستان نه از اهتمام دولتش مبني بر اجرايي شدن راهآهن دورود- خرمآباد- پلدختر- انديمشك خبري هست و نه از كارخانه سيمان پلدختر و پالايشگاه جلگه خلج و پتروشيمي كوهدشت!
كارخانه سيمان خرمآباد و سدهاي در حال ساختي كه براي بهرهبرداري از آنها سالهاست رقمهاي گوشخراش پيشرفت فيزيكي 90 درصدي در كلام تمامي استانداران چندسال اخير لرستان به گوش ميرسد، گر چه بازوند استاندار لرستان بارها طي يك سال گذشته بر اجرايي شدن طرحهاي مهمي چون راهآهن، كارخانه سيمان، پالايشگاه و ... توسط دولت تاكيد كرده اما اين دولت هم بنا بر شواهد و همچنين نگاهي به تيم كارياش در لرستان دست كمي از ساير دولتها نداشته است.
بايد گفت ما حصل اين رويكرد دولتها به لرستان اين است كه طي 3 دهه گذشته هنوز يك طرح عظيم كه بتواند در لرستان هزار نفر اشتغالزايي كند اجرايي نشده و باتداوم اين روند نيز اجرايي نخواهد شد و فقط در حد كاغذ خواهد ماند. گر چه تفاوت عمده دولت روحاني با ساير دولتها در لرستان شايد اين باشد كه هنوز نتوانسته معناي اعتدال را درك كرده و براي مردم تبيين نمايد و همچنان در انتخاب مديران توانمند براي نيل به پيشرفت لرستان ناتوان بوده، به طور فلهاي مديراني از استانهاي ديگر به لرستان گسيل داده ميشود كه در دولت قبل هم حضور داشتهاند.
2- رویکرد معطوف به عوامل داخلی و ضعف فرهنگي و مشكلات تاريخي و عدم تحولخواهي ذهني مردم لرستان: اين رويكرد نيز از ديد بسياري از محققين و تحليلگران به عنوان عاملي ديگر كه اتفاقاً علتالعلل عقبماندگي تاريخي لرستان به شمارميرود، شناخته ميشود.
بيتفاوتي مردم لرستان نسبت به وضع موجود، انس و الفت تاريخي ذهني مردم و انس آنها با فقر،محروميت و قناعت، نبود ذهنيت تاريخي در پردازش به رخدادها و وقايع، انتخابهاي نادرست و بعضاً يكبار مصرف در انتخاباتهاي مجلس شوراي اسلامي، نگاه مقطعي به رويدادها، وجود تساهل و تسامح در زاويهي ديد مردم لرستان نسبت به دولتها، درك نادرست مردم از پيشرفت و توسعه، غريبهپرستي و وجود بستر مناسب براي مديريتهاي غيربومي؛ همگي از دلايل اصلي عقبماندگي لرستان ازحيث عوامل تاثيرگذار داخلي است.
در امتداد اين رويكرد مردم لرستان مردمي زودباور، ساده، داراي ذهن ضعيف تاريخي و صدالبته بوميگريز و غيربوميطلب هستند كه در به وجود آوردن اين ضعيت طي 3 دهه گذشته نقش اساسي دارند.
شايد برخي نبود چهرههاي درخشان و تاثيرگذار سياسي و فرهنگي و حتي اقتصاد در درون جامعه لرستان را در به وجود آمدن اين وضعيت عامل اصلي بدانند ولي واقعاً شگفتانگیز است كه تاریخ لرستان مملو از دانشمندان، مديران سياسي، رئيس مجلس، استاندار، معاون وزير و دهها شخصيت برجسته از ديپلمات گرفته تا استاد دانشگاه و فرنگ رفته و حتي شاعران بزرگی بوده که هر کدام برای خود جایگاه ویژهای داشتهاند و بسیاری از آنان اکنون از بزرگان علم و دانش ایران و جهان شناخته میشوند، اما آن چیزی که مشهود است این که آنها به هویت لری پایبند نبوده و در کشاکش "نام" و "نشان" لرستان را فراموش کردهاند.
از اين دردناكتر نميشود كه تجربه و سنت گذشته را به قيمت سپري شدن روزگار به دست ميآوريم اما چون دل در گرو شناخت تاريخ نميگذاريم نميدانيم اين جايگاه را كه به يمن بزرگي و رادمردي گذشتگان به دست آوردهايم چگونه حفظ كنيم و به آن بدون اين كه در چاه ناسيوناليسم و شونيسم طايفه فرود آييم، پايبند باشيم.
تولستوي نظريهپرداز شهير سخني دارد با اين مضمون كه بايداز گفتنيهايي گفت كه احتمالاً بسياري آن را ميدانند ولي جرات بيان و ابراز آنرا حتي براي خودشان ندارند! بررسي اجمالي نشان ميدهد كه همين طيف مدير و تحصيلكرده و روشنفكران قوم لر كه فعلاً به سمپات بودن و هواداري كردن اين و آن درصحنههاي گوناگون از جمله انتخاباتها مشغولند همچنان از رسالت واقعي خود كه همانا آگاهيبخشي به جامعه است گرفتار"ايسمهاي"محلي كه همانا در تعابير عاميانه به آن "وند" ميگويند شده و در قالبهاي طايفهاي محبوس شدهاند و بي توجه به محروميت لرستان، فقط دل در گرو نام و اعتبارخود عزم "كسب اعتبارفردي" كردهاند.
گر چه نميتوان ازعدم اهميت لرستان در باور و زاويه ديد دولتها به سادگي گذشت ولي تا زماني كه لرستان مردم ديار مركز استانش به استثناي 2 بار حضور سيدمحمدصالح طاهريخرمآبادي طي 9 دوره اخير مجلس شوراي اسلامي هيچ چهرهاي را 2 دفعه به مجلس نفرستادهاند و همه انتخابهاي 9 دوره مجلس در حوزه انتخابيه خرمآباد يكبارمصرف بوده، خود گواه اصلي اشتباه مردم در انتخاب نمايندگانشان و همچنين ناكارايي اين نمايندگان در تحقق مطالبات مردم و نيز احساسي بودن مردم در جريان انتخاباتهاي مجلس است.
در ادامه بايد پرسيد آيا وجود كساني مثل اسماعيل دوستي، كرمرضا پيريايي و احمد تركنژاد استانداران لرتبار در دولتهاي پيشين توانست به كاهش آلام مردم لرستان كمك كند؟ آيا وجود مهدي غضنفري وزير اليگودرزي در راس وزارتخانه صنعت معدن و تجارت در دولت احمدينژاد به برونرفت لرستان از محروميت منجر شد؟ آيا 3 دوره رياست مهدي كروبي بر مجالس دوم و سوم و ششم شوراي اسلامي نميتوانست مرهمي بر دردهاي مردم لرستان و گامي مهم و حياتي براي فرار لرستان از فقر، محروميت و بيكاري باشد؟!
بايد گفت علاوه بر مطالب پيشين، ساختار قدرت سیاسی در ایران پیش و پس از انقلاب یکی از موانع مهم توسعه پایدار لرستان بوده و تراکم و تمرکز قدرت در مرکز، تعیین سیاستهای اقتصادی و اجتماعی استان توسط مرکز که بعضاً اطلاعات دقیقی در مورد مسائل و مشکلات بومی استان لرستان ندارند، در حالي ما از قافله توسعه سالهاست عقب ماندهايم كه اصفهان به مدد خواست عمومي مردمش و همچنين وجود عناصر تاثيرگذاري مثل محمدعلي نجفي، عبدالله نوري، غلامحسين كرباسچي، مرحوم پرورش و حسن كامران و دهها چهرهي سياسي در بدنه دولت و مجلس در اتوبان توسعه يكهتاز بوده و همچنين از دل استانهاي كويري كرمان و يزد و سمنان هاشميرفسنجاني و خاتمي و احمدينژاد و روحاني 25 سال است رئيسجمهور معرفي ميشود اما در لرستان هنوز دل در گرو افتتاح يك طرح بزرگ صنعتي اشتغالزا داريم!
در پايان بايد گفت توسعه فرآیندی درازمدت است نه طرح کوتاهمدت، بنابراین نیازمند به کلاننگری، دوراندیشی، صبر و تلاشی بیوقفه، برنامهریزی و لوازم دیگر دارد.
متأسفانه ما لرها در همه امورمان میخواهیم ره صد ساله را یک شبه طی کنیم و میانبر تاریخی بزنیم!
مهندس بازرگان 50 سال پیش در کتاب سازگاری ایرانی نوشته است: ما ملت زود و زور هستیم. رسیدن به توسعه نیازمند به مردمی است که اهل بردباری در رسیدن به اهداف متعالی باشند و نگاه استراتژیک و درازمدت به مسائل داشته و روانشناسی اجتماعی خود را با آن تنظیم نمایند. (کبیر، حسین؛ موانع توسهنیافتگی ایران؛ 1389)
عباس دارايي / پلدختر
اين مطلب در دوهفتهنامه آساره منتشر شده است
اين مطلب در دوهفتهنامه آساره منتشر شده است
دیدگاهها
از خدا می خواهم توفیق نوشتن را بیشترت عنایت کند
بنده زياده گويي نميكنم ولي به قول قديمي ها اين خط و اين نشان !
ببينيم چند سال در اين استان دوام مي آوريد ؟
شما هم مثل سايرين مجبور به مهاجرت يا به زبان خودمان كوچ خواهيد شد .
موفق باشي برادر عزيز .
_________________________________
يافته: ماوس را روي عكس كه نگه داريد، توضيحات آن را مشاهده خواهيد كرد. اينها مادران و خواهران داغدار كارگران كشته شده كوهدشتي در حادثه سعادت آباد تهران هستند.
تا شما غير مرتبط را چه معنا كنيد ...