هر چند وقت برای تکریم از پیر دلسوزی راهی دیدار او میشوم. مردی که با تمام وجود به لرستان عشق میورزد. گذشت زمان موی سپید را بر صورتش نشانده است؛ اما او همچنان عاشقانه نشریات محلی لرستان را بستهبندی و راهی منازل و محل کار لرستانیهای مقیم تهران میکند.
او از هیچ کار برای گره فرو بسته یک لرستانی در تهران دریغ نمیورزد.
چهارشنبه هفتۀ گذشته به دیدارش در انجمن لرستانیهای مقیم مرکز واقع در میدان رسالت رفتم. چه با احساس و تکلیف به کار برای اعتلای استانش همت میگمارد. این شخص کسی نیست جز آقای صادق علیپناهی.
چند نکته به نظرم رسید که در این مجال عرض بنمایم، شاید تلنگری باشد تا از خواب غفلت بیدار شویم.
1. خانه محقر و کوچکی به نام انجمن لرستانیهای مقیم مرکز درخور ما لرستانیها نیست. وقتی از کنار انجمن دیگر استانها میگذری جز کشیدن آه و خوردن حسرت باری نتوان افزود. این نشانگر آن است که ماها اهمیتی برای استانمان به هر دلیلی قائل نیستیم.
2. وقتی وارد میدان رسالت میشوی باید انجمن لرستان را با تابلوی داروخانه قربانی بشناسی و سپس راهی کوچه 8 متری اول شوی و آنگاه با چند دفعه زنگ زدن به جناب علیپناهی و آمدن ایشان به داخل کوچه، تازه متوجه ساختمان لرستانیهای مقیم مرکز شد. حیف و صد حیف برای روزگار ما که این چنین تاریخ را برای آیندگان رقم میزنیم.
این حدیث از سر دردی است که من میگویم تـا بــر آتـش ننـهـی بــوی نـیـایــد ز عـبـیـر
وار نـگویـم کـه مـرا حـال پـریـشـانـی هسـت رنگ رخسـاره خبـر میدهـد از سر ضمیـر
3. بعضی از ما ادعایمان گوش فلک را کر کرده است. وقتی که مراسمی برگزار میگردد برای این که خودی نشان دهیم روغن ریخته را نذر امامزاده میکنیم. از نردبان لرستان بالا میرویم و به اسم انجمن و خیر بودن هزار گذرگاه تنگ و تاریک را میگذارنیم تا از زیر بار پرداخت دهها مالیات بگذریم؛ اما دریغ از یک جو کمک به اعتلای نام لرستان فقط به خاطر این که در آنجا اسمی از ما نیست.
4. عدهای هم که تا در راس و مناصب بالای دولتی قرار دارند از یک گوشه چشم به انجمن دریغ میورزند. روزگاری هم که خر مرادشان لنگ میزند، لنگانلنگان بسوی لرستانی بودن میآیند تا شاید در این اوقات فراغت طرفی ببندند. به محض این که روزگار بر وفق مراد چرخید، ندای تکنوکرات بودن و همه ایران سرای من است سر میدهند و باز هم لرستان به بوته فراموشی سپرده میشود.
5. به عکسی را که در روز چهارشنبه گذشته گرفتهام با دقت بنگرید. به نظر شما آیا این برگ کاغذ در شأن لرستان است. این مشت نمونه خروارها درد نهفته این استان است. کمی به خود آئیم و تاریخ را جوری رقم بزنیم که آیندگان به بودن ما حسرت نورزند.
توانگری نه به مال است پیش اهـل کمـال که مال تا لب گور است و بعد از آن اعمـال
من آن چه شـرط بلاغ است با تو میگویم تو خواهی از سخنم پند گیـر و خواه مـلال
ارسال کننده: مسعود فرجالهی / تهران
دیدگاهها
6 ماه از روی کار آمدن گروه جدید می گذرد؛ تا کنون چه کار مثبتی کرده اند؟
نفرات حاضر خودشان را به نماینده لرستانی شورای تهران چسبانده اند شاید از آن طریق بتوانند کاری برای خودشان بکنند.
همین بنده خدا علی پناه هم اگر نباشد اونجا کسی جواب تلفنت را هم نمی دهد.
نتیجه این همه سهل انگاری آن شد که کوهدشتی ها و بروجردی ها خودشان را جدا کردند و انجمن تشکیل دادند
اصلا این خانه نباشه خیلی بهتره تا این که اینطوری ابرومون بره
خدمت دوست عزيزي كه از افطاري دهنده دم ميزند عرض مينمايد انجمن لرستاني ها هيچ نقشي در برگزاري اين مراسم نداشته و اين برنامه به همت چند نفر از پايتخت نشينان لر برگزار گرديد. شما بياييد گره كار را در تنگ نظري هايمان دنبال كنيم نه افطاري دادن ها
جهانی فکر کنیم ومحلی عمل کنیم .
______________________________
يافته: سلام. ميتوانيد با دفتر همين انجمن تماس بگيريد