بسياري از اهالي استان لرستان تصور ميكنند كه ريشهي رقابت بين خرمآباديها و بروجرديها به قرنها قبل باز ميگردد، در حالي كه دليل اصلي اين موضوع، فقط مربوط به نيم قرن پيش است!
به گزارش يافته، اگر چه عدهاي تفرقهافكن همواره سعي نمودهاند بين مردم دو شهر لرنشين بروجرد و خرمآباد اختلاف بياندازند، اما وجود پيوندهاي نسبي پرشمار ناگسستني بين مردم اين دو شهر، باعث قرابت و خويشي ديرينه آنها شده است.
بسياري از سرشناسان لرتبار، بوده و هستند كه پدري خرمآبادي يا مادري بروجردي داشته و يا برعكس از بطن پدري بروجردي و مادري خرمآبادي، زاده شدهاند.
نمونهي آن هم دو بازيكني كه اولين مليپوشان تاريخ فوتبال لرستان به شمار ميروند، يعني قاسم طبيبي كه مرحوم حاج محمدعلي پدرش اصالتاً بروجردي بود و در خرمآباد زندگي ميكرد و همسري اهل اين شهر داشت يا عليرضا خورشيدي فرزند حاج محمدجواد كه پدرش خرمآبادي و مادرش از اهالي بروجرد بود.(براي خواندن مطلبي در اين زمينه اينجا كليك كنيد)
حتي آنان كه امروز سعي دارند بين مردم دو شهر كهن اين ديار تفرقه بيافكنند و از آب گلآلود ماهي بگيرند، بسياري از اجدادشان اهل همين دو شهر بودهاند و اكنون در قالب تعصب بيجا، به جاي پيدا كردن راه درست، بيراهه را برميگيزنند تا با معرفي خود به عنوان قهرمان يك داستان خيالي، به منافعشان دست يابند.
مردم خرمآباد و بروجرد همچنان كه ذكر شد، به واسطه قرابتهاي خويشي بسيار، جداييناپذير هستند و بسياري از آنان كه اجدادشان اهل اين دو شهر هستند از ناداني و اهانت برخي سوءاستفادهكنندهها در اين قبيل ماجراها بسيار ناراحت ميشوند.
اختلاف فقط بين دو نماينده بر سر مركز شدن!
اختلاف نظر بين مسوولان اين دو شهر از سال 1340 روي داد كه قرار شد پس از تقسيمات جديد كشوري و جدا شدن لرستان از خوزستان (استان ششم) و تشكيل فرمانداري كل لرستان در آن سال، بين شهرهاي محدودهي كنوني لرستان، يك شهر به عنوان مركز فرمانداري كل لرستان انتخاب شود.
نمايندگان اين دو شهر در مجلس شوراي ملي، تلاش خود را آغاز كردند و مدارك و مستنداتي در اين زمينه ارائه دادند. پس از بررسي مدارك و دلايل، معين شد با وجودي كه جمعيت بروجرد در سال 1340 اندكي از خرمآباد بيشتر بود(خرمآباد حدود 53 هزار و بروجرد حدود 60 هزار نفر)، خرمآباد كه از نظر جغرافيايي در مركز لرستان قرار داشت و فاصله آن با تمامي نقاط و شهرهاي استان يك مسير بود(بجز با اليگودرز كه دورود بين آنها قرار داشت) به عنوان مركز فرمانداري كل لرستان برگزيده شود.
نماينده وقت بروجرد، اين تصميم مجلس را نپذيرفت و تلاش بسياري كرد كه آن را بر هم بزند زيرا ملاك را فقط جمعيت بيشتر ميدانست، اما مسوولان كميته بررسي معتقد بودند جمعيت، تحت تأثير عواملي، كاهش و افزايش مييابد و از طرفي اختلاف جمعيت دو شهر تا آن حد نيست كه بتوان آن را ملاكي عمده قرار داد.
به هر حال، بر اساس تصویبنامه شماره ۳۱۴۰/۱۲ در ۲۴ ديماه ۱۳۴۰ فرمانداري كل لرستان به مركزيت خرمآباد تشكيل شد، اما همچنان اعتراض نماينده وقت بروجرد ادامه داشت چون هنوز معتقد بود به خاطر چند هزار نفر جمعيت بيشتر بايد بروجرد مركز فرمانداري كل لرستان شود. اين در حالي بود كه در برخي فرمانداريهاي كل ديگر نظير زنجان كه جمعيتش از قزوين كمتر بود يا مازندارن كه در آن ساري جمعيتش از گرگان كمتر بود، اين اتفاق در انتخاب مركز، همانند لرستان روي داد.
به هر حال، امروزه شاهد هستيم عدهاي همچنان تنور اين اتفاق را گرم نگه ميدارند تا هر موقع احتياج به نان دارند، از آن بهرهبرداري كنند، در حالي كه دود آن به چشم مردم اين دو شهر ميرود و باعث ايجاد اختلافات ناخواسته و گاهاً توهينهايي ميشود كه ميتواند اثرات مخربي براي هر دو شهر داشته باشد!
مدتي است بحث روز بر سر اين است كه آزادراه از چند كيلومتري بروجرد ميگذرد؟ خيلي خوب است كه اهالي بروجرد نسبت به اين موضوع حساس بوده و آن را پيگيري ميكنند اما بهتر است با ديد باز نسبت به آن، اطلاع حاصل كنند.
اين طور كه اعلام شده، آزادراه موسوم به آسيايي در بخش اراك- خرمآباد(دو مركز استان)از حدود 30 كيلومتري شهر اراك آغاز ميشود(از شهر اراك عبور نميكند!) و اگر قرار است از 5 كيلومتري بروجرد عبور نمايد، فكر نكنيم از فاصلهي كمتر از 10 تا 15 كيلومتر خرمآباد عبور نمايد!
قطع به يقين اين آزادراه از وسط بلوار شريعتي شهر خرمآباد نخواهد گذشت و عبور آن از جادهي كمربندي اين شهر شايد نزديكترين نقطه به خرمآباد باشد كه در آن صورت نيز ماشينهاي سنگين محور شمال به جنوب كشور كه تعدادشان كم نيست و در اين مسير عبور و مرور ميكنند با مشكل مواجه خواهند شد! لذا به نظر ميرسد، جاده كمربندي خرمآباد همچنان در اختيار ماشينهاي سنگين باقي بماند و آزادراه در مسيري دورتر نسبت به خرمآباد احداث شود كه احتمالاً يرانشهر(چغلوندي) باشد كه حدود 15 كيلومتر با خرماباد فاصله دارد.
مردم خرمآباد نيز نسبت به اين موضوع حساستي ندارند چون محركي وجود ندارد كه آنان را وادار به اعتراض كند. آنها ميدانند تغيير طرحهاي ملي در حيطهي قدرت مسوولان استان نيست، همچنان كه اين موضوع براي پلدختر روي داد و اگر چه مردم اين شهرستان از احداث آزادراه پل زال خسارت ديدند، اما در عوض، مردم كل كشورمان از منافع اين آزادراه از نظر صرفهجويي در زمان و سوخت بهره برندكه البته بايد برنامههاي جبراني براي سكنه شهرهايي نظير پلدختر، خرمآباد يا بروجرد به خاطر خارج شدن از مسير جادهي اصلي در برنامههاي دولتمردان قرار گيرد.
رضا جايدري/ يافته- خرمآباد
تصوير جمعي از تجار خرمآباد و بروجرد در نوروز سال 1311
كشتيگيرهاي خرمآباد و بروجرد - سال 1339
عكس قديمي از بازي تيمهاي فوتبال خرمآباد بروجرد - 5 آبان سال 1334
تيمهاي كُلُني(منتخب) فوتبال خرمآباد و بروجرد قبل از بازي دوستانه در تاريخ 5 آبان 1334 در زمين "گردو" بروجرد. اين بازي با تساوي 1-1 خاتمه يافت.
نفرات ايستاده از راست (تيم خرمآباد): فراهانچي(نظامي غيربومي)، سروان حريري(نظامي غيربومي)، پرويز جايدري، سرهنگ عبدالله گودرزي، هوشنگ جباري، محمدحسن(مكه) طولابي، غلامعلي ترابينژاد، عظيمي، سيروس شجاعچاغروند، سروان محبي(نظامي غيربومي)، غلامحسين برنجي(كاپيتان) و سروان مهاجر
رديف نشسته از راست (تيم بروجرد): هادي مرادي، عبدالمحمد تألهي(الهي)، مهدي جلايي، علي جلايي، عليمحمد احمديطباطبايي، محسن حجازي، ؟ - غلامرضا كاروان، محمدعلي علويانقوانيني
دو نفر رديف جلو(از راست): ابوتراب ياراحمدي و عبدالحميد مطهري از تيم بروجرد
دیدگاهها
لذا بر فرهیختگان است که این اختلافات ظاهری را هر چه بیشتر از بین ببرند و تمام هم غم خود را در جهت رشد پیشرفت مردم بکار برند.
آزادراه تعریف خاص خودش را دارد.
دوستان بروجردی ما می خواهند آنرا به داخل شهر ببرند و دور برگردان و ایستگاه در آن ایجاد کنند که با این حساب دیگر تعریف آزادراه شامل حال آن نمی شود .
شما آزادراه قزوین رشت را نگاه کنید این حقیر برای مسافرت چند بار از آن عبورکرده ام ، رانندگی درآن لذت بخش است . در مسیر بیش از 150 کیلومتر نه روستایی و نه شهری و نه دور برگردانی و نه ورودی و خروجی وجود ندارد .
مخلص کلام این که برخی سیاست بازها در بروجرد برای این که خود را دلسوز و قهرمان مردم معرفی کنند بنزین بر روی آتش می ریزند.
البته مردم فهیم بروجرد آگاه تر از آن هستند که بازیچه دست این گونه سیاست بازان باشند .
ً---------------------
یافته: اطلاع تاریخیتان را قوی کنید. خرمآباد بیش از بروجرد مورد تهاجم طوايف محتلف واقع شده و اسناد بیشتری در این زمینه موجود است... در ضمن شهر خرمآباد و قلعه مقر حكام بوده و درون شهر كسي از طوايف قدرتي نداشته است مگر ماجراي سال 1286 و درگيري برخي از طوايف با رضاقليخان نظامالسلطنه مافي
"اطلاع تاریخیتان را قوی کنید. خرمآباد بیش از بروجرد مورد تهاجم طوايف محتلف واقع شده و اسناد بیشتری در این زمینه موجود است... در ضمن شهر خرمآباد و قلعه مقر حكام بوده و درون شهر كسي از طوايف قدرتي نداشته است مگر ماجراي سال 1286 و درگيري برخي از طوايف با رضاقليخان نظامالسلطنه مافي"
"اطلاع تاریخی تان را قوی کنید " لحن مناسبی نیست. منطقی و مودب و با اطلاعات تاریخی جواب دهید.متواضع باشید.
____________________________
يافته: سلام. فكر نكنيم از شما متعصبتر باشيم! ما هم در زمينه تاريخ خرمآباد، هم تاريخ طوايف و هم تاريخ بروجرد و ... مطالعه مي كنيم، اما شما بدون اطلاع از تاريخ شهر خرمآباد، تاريخ عشاير، طوايف و مردم خرمآباد را يكي ميدانيد، در حالي كه اين همه تصوير و سند در مورد تاريخ هر كدام منتشر شده كه حتي به خود زحمت ندادهايد آنها را در قسمت تاريخ تصويري اين سايت مشاهده كنيد.
نمونهاش تصوير ورود قواي دولتي به خرمآباد در آذر 1302 كه پس از شكست دادن عشاير وارد خرمآباد شدند و مورد استقبال مردم اين شهر قرار گرفتند(روي پل صفوي)
بحث روي خوب و بد بودن كسي نيست. مردم خرمآباد نيز در عصر قاجار همپاي مردم بروجرد از برخي (و نه همه) عشاير لطمه خوردهاند اما تعميم خاص و به عام در همه جا نشان از كوتهبيني و كوتهفكري دارد.
همان طور كه فر مي كنيد حق با شماست، ديگران نيز همين حس را دارن داما ديد متعصبانه شما، حقي براي آنها قائل نيست.
___________________________
يافته: چرا تصور مي كنيد چون مثلاً برخي از بيرانوندها آن زمان دست به چنين كارهايي زدهاند، بقيه بيرانوندها و به خصوص آنها كه در اين عصر هم به دنيا آمدهاند مستوجب عقوبتند؟(از نوشتههايتان چنين طرز تفكري برداشت ميشود)
ما به دنيا آمدهايم كه ديگران را دوست بداريم نه اين كه آنها را تخريب كنيم. آنها نيز در عصر خودشان اقداماتي كرده اند كهبايد نسبت به وضعيت همان عصر سنجيده شود. گاندي گفته از گناه متنفر باش نه از گناهكار. اگر حكومت آن عصر (قاجاريه) هم فشارهاي سنگين مالياتي به اين مردم وارد نميكرد و آنان را از يمنها و زارعتشان آواره نميساخت، بيمار بودهاند كه چنين كارهايي كنند؟ م
شما را به خدا به همه هم وطنانتان احترام بگذاريد. عيان شدن عيب ديگران، دردي از عيبهاي من و شما دوا نميكند.
یکبار نوشته من و پاسخ خودت را بخوان.
ترکارانی:"در عین حال که ریشه اختلاف خرم آباد و بروجرد تاریخی است و نمی توان منکر ایجاد نامنی برای بروجردی ها توسط لرها بخصوص بیرانوندها در طول تاریخ گردید و باید رد پای موضوعات تاریخی را در امروز نیز دنبال کرد."
یافته:"چرا تصور مي كنيد چون مثلاً برخي از بيرانوندها آن زمان دست به چنين كارهايي زدهاند، بقيه بيرانوندها و به خصوص آنها كه در اين عصر هم به دنيا آمدهاند مستوجب عقوبتند؟(از نوشتههايتان چنين طرز تفكري برداشت ميشود) "
خود قضاوت فرمایید از کجای گفته های من چنین چیزی بر می آِید.
من فقط می خواستم فکت هایی از تاریخ مخصوصا کتاب آقای والیزاده معجزی در مورد ایجاد ناامنی عشایر برای شهری ها آورده باشم و نشان دهم که چگونه این تهاجمات باعث ایجاد حس بدبینی بین بروجردی ها و لرها شده است و هدفم هیچگاه متهم کردن امروزطایفه بیرانوند نیست چرا که خود از مادر به این طایفه می رسم.
ادامه ...
در ضمن داشتن اطلاعات تاریخی بالای کسی دلیلی بر حقانیت گفته هایش ایجاد نمی کند . بلکه قرار گرفتن آنها در یک زنجیره ای از استدلال هی منطقی است که به اثبات گفته هایش کمک خواهد کرد.
من قصد متهم کردن شما را به تعصب نداشتم فقط گفتم چنین لحنی در شان سایت شما نیست. خود دانید.
زحماتتان در این سایت قابل تقدیر است وامید وارم در کار حرفه ای تان موفق باشید.
__________________________
يافته: اولا: نگفتهايم كه فقط نمايندگان اختلاف داشتند بلكه گفتيم منشاء آغاز اختلاف آنجا بوده
ثانيا: پدربزرگها و مادربزرگهاي شما درست ديدهاند چون در اواخر عصر قاجار شهرهاي خرمآباد و بروجرد به كرات مورد هجوم برخي از سران عشاير قرار گرفتند، اما باز هم دليل نمي شود كه همه عشاير را در آن برهه دزد و غارتگر بناميد و بدانيد
لر ، با تفکرات شما مبنی بر طایفه باز ، نه
اما مشکل اصلی جاییست که مرکز استان بروجردیهایی که بازار و مدرسه های خرم آباد را ساخته اند و شهرشان به جز خدمت و افتخارآفرینی برای لرستان چیزی به ارمغان نیاورده طوری مورد بی مهری قرار می دهدو مردم این شهر به قدری از کم لطفی ها و حق خوریهای خرم آباد نسبت به شهرشان کلافه اند که هیچ راهی برایشان جز جدایی از لرستان باقی نمانده و بیش از این نمی توانند عقب ماندگی و به انزوا رفتن بروجرد را تحمل کنند والسلام
اول اين كه سابقه مدنيت شهر خرم آباد معروف به شاپورخواست از بروجرد بيشتر است
دوم اين كه در خرم آباد نيز خانواده هاي اصيل از جمله سادات و واليزاده ها و چاغروندها و بردبرها وجود دارند كه بيش از هزار سال در اين شهر سكونت داشته اند و جزو عشاير يا مهاجران نيستند در حالي كه در بروجرد نميتوان خانواده اي پيدا كرد كه با قاطعيت ادعا كرد سيصد سال پيش هم در بروجرد بوده (بجز سادات بروجرد و كليميان كه در كتب تاريخي اشاره شده كليميان خرم آباد پس از حمله تيمور از بروجرد و همدان به خرم آباد مهاجرت كرده اند و پيسش از آن خرم آباد كليمي نداشته است)
سوم اين كه ساخت مدارس خرم آباد به هيچ وجه به بروجرديهاي مهاجر ربطي نداشته و اولين مدرسه را سال 1302 در خانه آيت الله عبدالرحمان لرستان (پدر پدربزرگ شهره لرستاني بازيگر سينما) در پشت بازار ساخته اند و مدرسه بعدي را هم در خانه مشهدي صادق جوادي كه اين دو نفر نيز از خانواده هاي خرم آبادي بوده اند كه بيش از سيص سال در اين شهر سابقه سكونت داشته اند و سنگ قبرهاي سيصد ساله آنها در قرستان خضر خرم آباد هست. اگر منظورتان مرحوم اعتضاد رازاني است كه وي نيز 10 سال بعد از تاسيس اداره فرهنگ لرستان چون شغلش فرهنگي بوده به اينجا منتقل شده كما اين كه بسياري از مديران بروجرد نيز سالهاي بعد خرم آبادي بوده اند و زماني كه به آنجا منتقل شده اند خدمات بسياري در آن شهر انجام داده اند
ديگر اين كه مهاجران بروجردي كه حدود بيست مغازه در راسته بروجرديها خريدند همه بازار خرم آباد نبوده اند و فقط حدود يك درصد بازار بوده اند.
لطفا اطلاعات خود را در مورد خرم آباد قوي كنيد بعد در مورد اين شهر به اظهار فضل بپردازيد تا به شما نخندند
خرم آباد شهري عشايري نبوده و برخي از عشاير محترم از زمان حكومت رضاخان به بعد با تخته قاپو كردن عشاير در اين شهر ساكن شده اند كه البته پس از جنگ تحميلي به دليل مهاجرت اكثر خرم آباديهاي اصيل به تهران و اصفهان و خارج از كشور، مهاجرت عشاير و اهالي ساير شهرهاي استان به خرم آباد پررنگ تر شد
چهارم اين كه سال 1340 كه شما اشاره كرده ايد، فرمانداري كل لرستان تاسيس شد و سال 1352 به استانداري لرستان ارتقا يافت
پنجم اين كه خرم آبادي، بروجردي و عشاير و تهراني همه ايراني هستيم كه به اقتضاي تحولات زمانه يكي شهرنشين و ديگري كوچ نشين شده و مثلا اين طور نبوده كه بروجرديهاي محترم از نژاد اسپانيايي يا ژرمن باشند و برتري خاصي نسبت به ساير مردم داشته باشند ! امروزه هر كس ادعا كند كه ميداند تمام اجدادش از چه تيره و نژادي بوده اند ، انساني نادان و سخيف است چرا كه معماي بشر هنوز ناشناخته است و اجداد همه ما تركيبي از عشاير، شهري، روستايي، ترك، لر و شاه و گدا و ... ميتوانند باشند و نبايد نادانسته و بي اطلاع از اين احتمال به هيچ كس توهين كرد، روز قيامت اين رازها بر شما آشكار خواهد شد ...
از كجا معلوم اجداد شخص شما دويست سال پيش از همين عشاير محترم نباشند كه بعدها در شهر بروجرد ساكن شده و حالا شما بدون اطلاع از اين موضوع خود و ديگران را زير سوال مي بريد و به آنها توهين مي كنيد؟
آقاي اميرحسين سعي كنيد اين حس خودبزرگ بيني و پرمدعا بودن را از وجود خويش دور كنيد تا شبها با آرامش بخوابيد . اكثر ناراحتي شما به دلايل فوق و نيز بي اطلاعي و عدم شناخت شما از ساير مردم لرستان ، كشور و تاريخ است
آدم باخدا اين طور به ديگران توهين نمي كند ، بزرگي گفته: همه ايارادات دروني است، اي كاش قدري از ايرادهاي خود را ميديدي و بعد سراغ ديگران مي رفتي
در باقی امور هم اوضاع به همین شکل هست و مردم بروجرداز کارشکنی و مراجعه بی نتیجه به ادارات مرکز استان گلایه مندند.
در بروجرد مردم فقط مطالبه حقوق شهروندیشون به عنوان دومین شهر استان رو خواهانند.
از کدام امکانات گپ میزنید؟از هتل سه ستاره پارک صخره ای که از سال ۷۶ تا کنون نیمه کاره و بلا تکلیف است و نماد توسعه نیافتگی خرم آباد است؟ از کتابخانه مرکزی خرم آباد که تنها یک طبقه دارد و دو دهه است که منتظر بودجه است؟ از قلعه که نه آزادسازی شده نه ثبت جهانی؟ از نیروگاه برق خرم آباد که ده سال است در مرحله کلنگ باقی مانده؟ از ورزشگاه پانزده هزار نفری خرم آباد که بلا تکلیف بحال خودش رها شده؟ من نمیدانم اطلاع دارید شهرداری خرم آباد سال ۱۳۰۴ تأسیس شده ولی هنوز ترمینال برون استانی ندارد؟ از کدام پیشرفت ها صحبت میکنید
وضعیت خرم آباد را باید با دیگر مراکز استانها بسنجید نه با شهرهای اطرافش!!! آنوقت بدرستی پی میبرید که ما چقدر محروم هستیم
کدام مقر؟شما گویا تاریخ عشایر کوچرو را با تاریخ مردم خرم آباد یکجانشین یکی میدانید؟اگر اطلاع تاریخی در مورد مکان سکونت این طوایف داشتید خرم آبادی که خود بارها مورد محاصره و حمله قرار گرفته را مقر حملات آنان به بروجرد ذکر نمی کردید.التماس تفکر بیشتر
بروجردی لهجه ای از لوری ( لری ) است و بروجرد همیشه جزو جغرافیای تاریخی و زیستی لورستان بوده است برای صحت و سقم میتوانید به کتب تاریخی مراجعه کنید و من برای شما فقط یک منبع را بعنوان مثال ذکر میکنم:سلطان محمد سیف الدوله نواده فتحعلیشاه قاجار در سفرنامه اش صفحه ۲۷۳ مینویسد:مردم بروجرد جمعی از طوایف الوارند. متأسفانه میزان خود فریب دهی در بین مردم ما خیلی شدید است
--------------------------------
دوست عزیز بهتره سری به طرح های بروجرد هم بزنی بعد تفاوت رو حس می کنی
پس الکی تقصیر رو گردن دیگران نیندازید
شما با نامهای مختلف کامنت میگذارید و از ناعدالتی میگویید درصورتیکه بیشترین کارخانجات استان در بروجرد است و خرم آباد بخاطر مرکزاستان بودن شاهد ورود مهاجران و غیرخرم ابادیهاست که هیچ عرق و علاقه ای به خرم آباد ندارند و تمامی ادارات را اشغال کردند و فرصتهای اشتغال را از جوانان خرم آباد گرفتند و خرم آباد بالاترین آمار بیکاری در بین مراکز استان را دارد حتی از شهرهای دیگه میان خرم آباد مسافرکشی و دستفروشی
هنری راولینسون در سفرنامه اش صفحه 156 از طوایفی میگوید که از موصل عراق در قرن 12 هجری به لرستان مهاجرت کردند اینها اصلا اهل لرستان نبودند و اتفاقا همونا به شهرهای اطراف مثل بروجرد و خرم آباد و ملایر و نهاوند دستبرد میزدند چون یکجانشین نبودند و صنعتگری و شهریت نداشتند و همین شهرها هم فرق بین یک لر حقیقی با یک فردی که از لرستان به شهرهای اونا دستبرد میزده را نمیفهمیدند لذا همه را به یک چوب راندند و این باعث سوءتفاهم در تاریخ شده درصورتیکه هیچ طایفه لری همسایه نهاوند و ملایر نیست که به آنها دستبرد بزند