ضمن احترام به آنان كه حرمت و صداقت قلمشان را با هيچ چيزي معامله نميكنند و تبريك روز قلم كه مصادف با چهاردهم تيرماه بود، در ابتداي اين نوشتار لازم ميدانم حساب آن دسته از خبرنگاران شريف و پاكدست لرستاني را كه تحت هيچ شرايطي اسير زر و زور نميشوند، را از اين مقال مبرا سازم.
متاسفانه با توجه به كمبود شغل در شهر و ديار ما و مشكلات اقتصادي كه خانوادهها با آن دست به گريبان هستند و نيز عدم ساز و كار مناسب جهت گذراندن مراحل تخصصي روزنامهنگاري، فضاي مطبوعات لرستان را به سمتي سوق داده كه هر شخصي به خود اين جرات را ميدهد وارد اين عرصهي مقدس شود.
شوربختانه عدهاي قليل تحت عنوان خبرنگار با برخي اقدامات خود، عملكرد مثبت حداكثري ديگر زحمتكشان واقعي اين عرصه را تحت تاثير قرار داده و باعث شدهاند مديران و مردم؛ همهي اين قشر زحمتكش و فرهيخته را در استان ما به يك چشم نگاه كنند.
تميز دادن بازارياب و روزنامهنگار يا خبرنگار امري سهل است، اما متاسفانه حضور بيش از حد برخي از افراد به عنوان بازارياب در جلسات مطبوعاتي مديران و رفتارهايي كه صرفاً تحت تاثير دريافت آگهي از خود بروز ميدهند، در پارهاي اوقات چندشآور و به دور از شان يك خبرنگار ميباشد.
از روي رفتار اين افراد بهتر ميتوان پي برد كه همانا به جاي خبرنگار، كساني هستند كه به خاطر فشار ناشي از بيكاري و فقر، قصد دارند از اين طريق پولي به جيب بزنند و متأسفانه اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي لرستان نيز به عنوان متولي اصلي براي برخورد با اين افراد، به نوعي از آنان حمايت مينمايد در حالي كه چنين رفتاري خيانت و اجحاف در حق اهالي واقعي رسانه استان ميباشد.
بسيار ديده شده كه برخي از اين به اصطلاح خبرنگارها با مدير يك اداره تماس گرفته و اعلام ميكنند جهت مصاحبه وقت ميخواهم. مدير از دنيا بيخبر، با همه گرفتاري و به خاطر احترام به رسانههاي استان، روز و ساعت خاصي را مشخص كرده و در موعد مقرر اين به اصطلاح خبرنگار روبهروي مدير نشسته و پس يك ساعت بحث و گفتوگو، هفتهي بعد عكس آقا يا خانم مدير به ابعاد چشمگير همراه با توضيحاتش در نشريهاي چاپ ميشود.
چند روز از اين ماجرا ميگذرد كه خبرنگار يا همان بازارياب با يك فاكتور پرملات به واحد روابط عمومي اداره مذكور مراجعه ميكند! مسوول روابط عمومي كه هيچ اطلاعي از اين اتفاق ندارد هاج و واج فاكتور را مينگرد! وقتي كه فاكتور را رييس اداره رؤيت ميكند دود از سرش بلند ميشود و اظهار ميكند كه تصور ميكردم اين يك مصاحبه خبري است و آن خانم يا آقاي به اصطلاح خبرنگار قصد دارد مشكلات و صحبتهاي مردم را به من برساند و پاسخي در رسانهاش به آنان ارائه دهد نه اين كه در ازاي اين مصاحبه كه خودش تقاضاي گفتوگو كرده، هزينه دريافت كند! آن هم چه هزينهاي! نگو و نپرس! وقتي نرخ يك صفحه سياه و سفيد داخلي در نشريهي معتبر سراسري 400 هزار تومان است، براي برخي نشريات استاني و محلي مبلغي بالغ بر 2 تا 3 ميليون تومان فاكتور صادر ميكنند!
اين رفتار به دور از اخلاق حرفهاي، باعث شده كه بسياري از مديران از برخي خبرنگاران استان فراري و عاصي شوند!
ادب، احترام و حرفهايگري ايجاب ميكند قبل از آن كه قصد چاپ مطلبي تحت عنوان آگهي را داريم، طرف مقابل را در جريان امر گذاشته و با هماهنگي كامل كاري را به انجام برسانيم.
لازم به ذكر است در ميان بازاريابهاي نشريات استان كه نبايد با خبرنگاران اشتباه گرفته شوند، هستند افراد محترمي كه صادقانه و به دور از نيرنگ و حيلهگري به دنبال كسب روزي حلال ميباشند.
اميدواريم مسوولان استان لرستان، فرياد تظلم و دادخواهي برخي مديران و روابط عموميهاي ادارات استان را از دست افرادي كه صلاحيت ورود به حرفه مقدس خبرنگاري در لرستان را ندارند و به خاطر بيتوجهي متوليان، عرصه را خالي ديده و روز به روز نيز بر شمارشان افزوده ميشود، بشنوند و هر چه زودتر اقدامي بنمايند، و گر نه حضور چنين كساني لرستان را آبستن حوادثي ناخوشايند ميكند كه به يقين، باعث و مقصر آن، كساني هستند كه ميتوانستند امروز كاري بكنند و نكردند!
اين خط و اين نشان! نگوييد كه نگفتند...
ارسال کننده: رامين باقري
دیدگاهها
البته خود من نیز چند وقت پیش نزد یکی از دوستان روابط عمومی برای احوال پرسی رفتم که که نمایندگی یکی از نشریلا سراسری برای یک نیم صفحه فاکتور 4 میلیون پانصد هزار تومانی آورده بود.
این در حالی بود که نه روابط عمومی و نه مدیر مجموعه درخواست چنین آگهی رو نداشتند..