نگاهمان كه به هم تلاقي ميكند، سعي ميكند نگاهش را بدزدد و خودش را به راه ديگري بزند!
اما من چشمهايش را خوب ميشناسم! مگر ميشود به اين راحتيها فراموشش كرد؟ به قول جبران خليل: «شايد كسي را كه با او خنديدهاي فراموش كني، اما هرگز كسي را كه با او گريستهاي فراموش نخواهي كرد.»
چه شبها و روزها در كنار هم در سرما و گرما، به خاطر دفاع از دين، ناموس و كشورمان در مناطق مرزي، دوش به دوش هم جنگيده بوديم و حالا پس از نزديك به 3 دهه، دوباره همديگر را در نزديكي ميدان شقايق خرمآباد ملاقات ميكرديم!
اما چه ملاقاتي كه من مشتاق و او ناراضي! چرا؟! چون من پس از سالها، كت و شلوار تنم بود و كارمند يكي از ادارات استان بودم و او دستفروشي بود كنار خيابانهاي شهر خرمآباد. چند دست لباسها نو كه همه سرمايهاش بود را ميفروخت، اما لباسهاي تنش مندرس و پاره بودند!
در مورد لباسش گفتم، بد نيست اين را هم بدانيد: آن زمان هم كه همرزم ما بود، لباسهاي عراقيها را تنش ميكرد و با همان پوشش بلند ميشد و تانكهاي بعثيها را با آر.پي.جي منهدم ميكرد!
اين دلاور لرستاني، آنجا كه كسي را ياراي ايستادن در برابر گلولهها و خمپارههاي دشمن نبود، ابتكاراتي به خرج ميداد كه باعث ميشد ورق به نفع ما برگردد. نمونهاش نيز همين استفاده از لباسهاي عراقي در مواقع مقتضي كه باعث شوكه شدن نيروهاي حزب بعث و غافلگيري آنها ميشد. تا آنها به خود بيايند، محمد كار خود را كرده بود و با آن لباس عراقي، خودشان را هدف قرار داده بود...
حالا محمد كه از آن همه گلوله و خمپاره جان سالم به در برده، كنار خيابانهاي شهرش دستفروشي ميكند! حتم دارم به نان شباش نيز محتاج است، اما همواره در زندگياش آزادگي را پيشه كرده و دستش را جلوي كسي دراز نكرده است. حتماً روي اين را هم نداشته كه از راه سابقهي دوران رزمندگياش دنبال منبع درآمدي باشد.
افسوس از دست من كاري برايش ساخته نيست و اگر هم باشد، مطمئنم خودش قبول نميكند كه كسي از سر لطف، منتي بر او بگذارد.
دلاور دستفروش! كسي چه ميداند كه تو روزي براي اين مردم چه كردهاي؟! خدا ديار سرت با ...
بیستون کنده شد و عشق به جایی نرسید دیگر از تیشهي فرهاد بدم میآید
اين مطلب را نوشتم تا نكتهاي را به برخي از به اصطلاح سياسيون حال حاضر استان لرستان متذكر شوم:
چند روز قبل، شبكههاي مختلف در بخش اخبار، مراسم تقدير از پزشكان اتريشي كه در درمان رزمندگان شيميايي كشورمان تلاش كرده بودند را نشان ميداد.
يكي از اين پزشكان اتريشي گفت: نكته جالب براي ما اين بود كه سربازان شما از ما تقاضا ميكردند تا زودتر اجازه دهيم به جبههها برگردند...
آيا به واقع كساني كه امروز براي به دست آوردن پست و مقام در استان ما سر و دست ميشكنند، ميراث يا خصلتي از آن رزمندگان به ارث بردهاند يا اين كه در پي تسكين اميال شخصي هستند كه تا اين حد براي منصب و مقام دست به دامان نمايندگان مجلس شده يا به هر كسي التماس ميكنند؟!
بهتر نيست اجازه دهيم، شايستهها، به دور از زد و بندهاي سياسي، انتخاب و به كار گرفته شوند تا اين كه از همطيفهاي خودمان، كساني را به عنوان مدير و مسوول ادارات معرفي نماييم در حالي كه به جاي كار و خدمت، مردم را به رنج و زحمت مياندازند؟!
ما ماندهايم افرادي كه براي گرفتن مقام سر و دست ميشكنند، چرا براي خدمت به مردم چنين رقابتي ندارند؟! طرف در ديار ما مدير كل ميشود و ديگر جواب سلام و پاسخ تلفن كسي را نميدهد! او را به زحمت و سالي يك بار آن هم دوشنبهها صبح با قرار ملاقات قبلي ببيني، البته اگر مأموريت تهران يا بيرون از اداره نرفته باشد؟! اگر مديريت چنين است كه ما از خيليها بهتر بلديم!
به شروط اصلي مديريت، بجز كارداني و تعهد و نبوغ، بايد اصل مردمداري و آداب معاشرت را نيز اضافه كرد كه متاسفانه در ديار ما اين اصل آخر به خوبي در برخي انتصابها رعايت نميشود و كساني كه در يك برخورد ساده با مردم مشكل دارند، به عنوان مسوول همان مردم منصوب ميشوند!
فلان مدير در مصاحبههايش با افتخار عنوان ميكند كه مثلاً براي تخصصي كردن امور، مشاور منصوب كردهام يا اتاق فكر با حضور نخبگان تشكيل دادهام! اما وقتي به فهرست مشاورين يا نخبههاي آقايان مسوول نگاه ميكني، كساني را ميبيني كه براي روز مبادا آنها را گرد خود آوردهآند تا در مواقع لزوم، يعني به خطر افتادن پايههاي ميز مديريت، دست به دامانشان گردند و به نوعي از اين طريق بده بستان ميكنند!
به هر حال، اين ره كه ما در لرستان ميرويم به تركستان است! ادارات و نهادهاي ما با توجه به نوع انتخاب برخي مديران و نيز نيروهاي سفارشي استخدام شده، توان خروج لرستان از محروميت را نخواهند داشت، هر چقدر هم كه رئيس جمهور محترم بودجه به جيب ما سرازير نمايد!
لذا ميطلبد مسوولان ارشد استان براي خروج از اين بنبست تحميلي مديران و نيروهاي ناكارآمد، هر چه زودتر چارهاي بيانديشند.
ر - ج / خرمآباد
دیدگاهها
اشکال نداره خدای ما هم بزرگه، شاید روزی برسه ضوابط جای روابط بگیره البته شاید..!!!