به قلم: حاجیعلی شرفی
مدت‌هاست درهرگوشه‌ای از کشور تجمع‌های اعتراضی و نارضایتی بازنشتتگان سازمان تأمین اجتماعی و کشوری جاری است.
این‌گونه اعتراض‌ها ونارضایتی‌ها به‌خاطر بالا بودن نرخ تورم و گرانی‌های روزافزون، مشکلات معیشتی و سایر نیازمندی‌ها، پایین بودن حقوق، عدم پرداخت معوقه‌ها به‌موقع، بحث هم‌سان‌سازی دریافتی‌ها تداوم دارند.
اگر از غارت‌ سرمایه‌ی عمومی و ملی که به صورت سریالی ادامه داشته و پایانی بر آنان نیست اتفاق نمی‌افتادند، حداقل مشکلات اقتصادی جامعه به این اندازه نمی‌رسید. دراین راستا می‌توان به بخشی از دزدی‌ها و اختلاس‌هایی مانند: چای دبش، فولاد مبارکه،  مرتضا رفیق دوست و فاضل خداداد، خاوری، بابک زنجانی، شهرام جزایری، پتروشیمی، بنیاد شهید، محمدرضا رحیمی، بانک سرمایه، دکل نفتی، پدیده‌ی شاندیز، خودرو، املاک وحقوق‌های نجومی اشاره نمود. فقط مجموع این ۱۴ مورد اختلاس و دزدی مبلغی حدود  ۷۲۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده‌است یعنی سهم هر نفر ایرانی اعم از بازنشسته و غیر بازنشسته مبلغی حدود هشت ونیم میلیارد تومان می‌شود.
ازاین رو، سهم هر نفر بازنشسته در این فسادهای مالی انجام شده هشت ونیم میلیارد تومان است آن هم بدون افراد تحت تکلف‌شان که هر کدام خود به این میزان حق دارند.
آری، ایران به لحاظ ثروت جز ده کشور نخست جهان به شمار می‌آید و حق مردم، به‌ویژه بازنشتگانش است که بعد از عمری کار و کوشش در رفاهی نسبی به سر برند و نگرانی و دغدغه‌ی نان شب خود و شرایط حال و آینده فرزندانشان را نداشته باشند.