زمانی که افراد دیگر رویایتان را زیر سؤال میبرند، حس این را دارید که انگار بر علیه جهان در حال جنگ هستید. به عنوان انسان، ما تمایل غریزی برای این داریم که همرنگ جماعت شویم و توسط همسالان خود مورد حمایت قرار بگیریم به همین دلیل است که کمبود این امر میتواند حس مرگ و زندگی در ذهن ما به وجود بیاورد. با یوکن همراه باشید.
اگر این احساس را دارید که هیچ کس شما را باور ندارد نگران نباشید. بسیاری از کسانی که رویای موفقیت را در سر میپروراندند و رسیدن به موفقیت را تجربه کردند، طرد شدن و انتقادات دیگران را تحمل کردهاند پس اگر آنها با وجود این موانع و سختیها توانستند به موفقیت برسند پس شما هم میتوانید.
با این سه استراتژی آغاز کنید:
- 1. داستان «هیچ کس باور ندارد» را تغییر دهید
هیچ کس من یا رویایم را باور ندارد. آیا واقعاً این امر حقیقت دارد؟ آیا مطمئن هستید که هیچ کس روی زمین وجود ندارد که بر شما باور داشته باشد؟
بعضی اوقات مقابله با مشکلی با زیر سؤال بردن آن حل میشود. شما ممکن است متوجه شوید که در وهلهی اول هیچ مشکلی وجود نداشته، در عوض یک باور خود ساخته بوده است. تعمیم مبالغهآمیز مانند به کار بردن «همه» یا «هیچ کس» بسیار شایع هستید اما به ندرت حقیقت دارند.
برای زیر سؤال بردن این فرضیه که «هیچ کس من را باور ندارد» به دنبال نقض آن باشید.
آیا تا به حال معلم یا مربی داشتهاید که برای کمک به شما وقت گذاشته باشد؟ دوست یا همکاری که شما را حمایت کرده باشد چطور؟ آیا افرادی وجود دارند که با آنها ملاقات نکرده باشید اما اگر فرصت آشنایی پیش بیاید پشت شما میایستند؟ چه کسی شما را باور دارد که فراموش کردهاید؟
شما نیاز ندارید که همه یا حتی اکثر افراد به شما ایمان داشته باشند. همان تعداد کمی هم که به هدفتان پایبندند برای اینکه تأثیرات مثبتی بگذارند کافی هستند.
2- تصمیم بگیرید و به خود ثابت کنید
به آینه نگاه کنید و به خود بگویید «من به تو باور دارم.» انجام این کار چه حسی به شما میدهد؟ اگر حس همخوانی به شما نمیدهد پس ممکن است مشکل دیگران نباشند. مشکل در واقع خود شما و باورتان است.
فقط گفتن «به خود باور داشته باش» باعث ایمان به خود نمیشود. پس چگونه باور را در خود ایجاد کنیم؟ درحالیکه رهایی اعتقادات محدود کنندهی خود نیازمند کار عمیق و زیاد بوده، بعضی از اوقات راه حل آن بسیار آسان است: تصمیمی بگیرید و آن را با عمل اثبات کنید.
گفتن «من تصمیم گرفتهام به خود باور داشته باشم» نسبت به «من به خود باور دارم» بسیار قدرتمندتر است. هر دو بیانیه را بلند بگویید و ببینید کدام بر شما اثر قویتری دارد.
قسمت دوم این است که به دنبال این بگردید که چرا به خود باور دارید: استعدادهای شما چه هستند؟ چه دستاوردی دارید؟ چه زمانی با وجود ترس دست به اقدام زدید؟ تمام دستاوردهای گذشته خود هر چقدر هم که کوچک بودهاند را بررسی کنید و پیروزیهای خود را جشن بگیرید. در این صورت شروع به حمایت و باور به خود خواهید کرد.
خودباوری
3- مهارت تأثیرگذاری را در خود تقویت کنید
حتی اگر این امر حقیقت داشته و هیچ کس بر شما باور ندارد، این دلیل نمیشود که همینگونه باقی بمانید. شک افراد همیشه بازتابی از شما نیست. ممکن است هنوز قانع نشده باشند. شما هنوز به آنها نشان ندادید که چرا باید به شما باور داشته باشند.
بنابراین چگونه میخواهید ارزشهای خود را به دیگران انتقال دهید؟
یکی از قویترین کارهایی که میتوانید انجام دهید این است که دست به عمل و اقدام بزنید. زمانی که جهان بفهمد که به خود باور دارید، به دیگران ثابت میکنید که سزاوار حمایت هستید.
خودباوری
در حالی که عمل مهمتر از سخن است، سخن هنوز هم برای متقاعد کردن دیگران امری حیاتی است. یکی از مهمترین مهارتهایی که میتوانید بیاموزید مهارت تأثیرگذاری و متقاعد کردن است و به منظور انجام این امر باید «چرای» حیاتی خود را با دیگران به اشتراک بگذارید: چرا این رویا را دارید؟ چه چیزی به شما انگیزه میدهد؟ چرا اینقدر به اشتیاق خود متعهد هستید؟
زمانی که افراد علاقهی قلبی و تعهد شما را نه فقط از روی حرف بلکه از روی عمل و اقدام متوجه شوند میتوانید باور خود را به دیگران منتقل کنید. انجام این امر میتواند مخالفانتان را به حامیانی بزرگ تبدیل کند و این امر چرخهای ایجاد میکند که باور آنها باور شما را نیز تغذیه میکند.
همهی اینها با باور داشتن به خود زمانی که هیچ کس دیگری ندارد آغاز میشود.