شهر رویایی من، خرم‌آباد سلام
روز بیستم اردی‌بهشت را به نام تو کرده‌اند شهر زیبا و رویای من!
شهر چشمه‌ها و آب‌های روان، آب‌های جوشان و رود‌های خروشان روزت مبارک!
 
خایدالوی عزیزم!
دره قشنگی که درختان چنارت سایه گستر مهربانی‌اند و عشق ورزی، شهر نور و رنگ و صمیمت با مردمی مهربان و با سخاوت.
شهر تاریخی من، شهر مفرغ و بلوط روزت مبارک!
 
سیماش عزیزم!
نمی دانم تاریخ با تو چه کرده است. اما با تمام نامهربانی‌ها باز هم استوار و قد برافراشته چون نگینی در میان جغرافیای ایران می‌درخشی، مهربان‌ترین مهربان‌ها روزت مبارک!
 
شاپور خواست گرامی سلام
وقتی در میان کوچه‌های قدیمی و تنگت عبور می‌کنم، در میان محله‌های تاریخی، از بام خرم‌آباد تا بلندای اسپی کوه!
از مخمل‌کوه در یک روز اردی‌بهشتی که طروات بهار را صد چندان می‌کند با جامه مخملینش تو را فراموش نخواهم کرد.
 
خرم‌آباد عزیزم
در طول تاریخ نام‌های با نام تو گره خورده است که برای زیبایی‌ات نقش آفرین بوده‌اند.
مگر می‌شود به دریاچه کیو نگاه کرد و کمربند سبز حاشیه شهر و نام زنده یاد علی محمد ساکی شهردار این شهر را فراموش کرد.
مگر می‌شود بر بلندای بام خرم آباد‌ ایستاد و نام آن مرد زابلی (حبیب اله دهمرده) استاندار لرستان را فراموش کرد.
چطور می‌شود در یک عصر بهاری در پارک شاپور خواست خرم آباد قدم زد. نام هوشنگ با زوند که روزگاری حکمران دولت در لرستان بود را فراموش کرد.
شهر زیبای من مظفر افشار پدر بلوط برای زیبایی‌ات شب نخوابی کرد تا دامنه‌های بام خرم‌آباد سبز بماند تا تو چون عروسی زیبا بدرخشی.
خرم آباد به احترامت کلاه از سر برمی‌دارم و از بن جان دوباره سلامت می‌کنم.
روزت مبارک شهر رویایی من!
 
توضیح: سیماش، خایدالو و شاپور خواست نام‌های قدیم شهر خرم آباد بوده‌اند.
 
عبدالرضا شهبازی