استانداردسازی نحوه آموزش و فراهم ساختن بستر مناسب در جهت استفاده از ملزومات و ابزار نوین آموزشی، در عصرحاضر یک ضرورت است و در این مسیر تشکیل، طراحی و ارائه راهکار برای تأمین و کاربردی کردن ابزارها و شاخصهای آموزش مبتنی با اصول جامعه آموزشپذیر و دانایی محور در توسعه این رویکرد مؤثر است. بدون شک شناخت درست و صحیح این ملزومات و ابزارها و بهرهگیری مناسب از آنها با توجه به کارکردهای مورد انتظار در تسریع روند آموزش مخاطبان و توسعه اطلاعاتی جامعه دانش مدار مؤثر خواهد بود. از جمله دغدغهها و مشکلاتی که هر کشوری در برنامههای توسعه اطلاعاتی خود در حرکت به سوی تبدیل شدن به یک جامعه با محوریت دانش که اصطلاحاً از آن به جامعه دانایی محور تعبیر میشود مواجه خواهد بود شیوه برخورد با ابزارهای موجود و همچنین نحوه کاربرد این ابزارها است.
آغاز هزارهی سوم را که به عنوان عصر دانائی و عصر انفجار اطلاعات نامیدهاند، با استفاده از ابزار نوین و پیشرفته همراه شده است. در این بین آموزش و پرورش كه دردورههای طولانی گذشته، عمده فعالیت خود را به انتقال اطلاعات و افزایش محفوظات فراگیران اختصاص داده بود، در این دوران رسالت عظیمتری را احساس میكند و آن پاسخ به این پرسش اساسی است كه آیا شیوههای متداول آموزش و پرورش پاسخگوی نیازهای فراگیران در آغاز قرن جدید هست و اگر نه چه ابزار و تحولاتی مورد نیاز است تا بتوان نظام آموزش و پرورش را یك نظام كارآمد تلقی نمود.
از سوی دیگر باید اذعان داشت تنها ابزار نوین و شیوههای علمی کارساز نیستند و بهرهمندی از نیروی انسانی ماهر نیز در این رویکرد یک اصل است.
اما همانطور که میدانیم افراد تغییر را دوست دارند ولی از تغییرات ناگهانی در هراسند. تغییرات قرن جدید سریع اتفاق میافتند و همگامسازی نیروها با سرعت کمی دشوار و زمان بر است؛ توسعهی دانش بشری، تغییر در ابزار یادگیری از كتاب به رایانه و نرمافزارهای متنوع و شبكهی جهانی از جمله تغییرات ناشی از توسعه علم در هزاره سوم هستند. در حالیكه معلمان با گامهای آهسته و كوچك به وضعیت جدید خو میگیرند و تغییرات جدید را به سادگی نمیپذیرند، تغییرات به طور مكانیكی و خارج از كنترل معلمان ایجاد میگردد. معلمان احساس میكنند فرصت كمتری برای انطباق با تغییرات دارند در مقابل تغییرات مقاومت میكنند. لوكاس ولایرمن در پژوهشی در این زمینه اظهار داشتند:
معلمان برای آزمایش و اجرای برنامههای جدید نیاز به زمان مناسب دارند. همچنین برای تطبیق با محتواهای جدید آموزشی و برنامههای جدید به وقت كافی احتیاج دارند. بعلاوه ارتباطات بعنوان یك فرایند تسهیل كنندهیایدهها و ارزشها و احساسات بین افراد در میان معلمان بویژه در جهت همگام شدن با تغییرات است و ضرورت دارد در راستای دستیابی به ارتباطات و اطلاعات، حمایت سازمان و مدیریت از معلمان و تداوم این پشتیبانی با مشاركتایشان تحقق یابد.
با این وجود باید اشاره داشت با توجه به این که در توسعه اطلاعاتی هر جامعهای بایستی نیم نگاهی نیز به پیشرفتهای جهانی داشت تا هماهنگی و همگامی لازم تحولات جهانی صورت بپذیرد و تلاش برای همگامسازی اساتید و معلمان با پیشرفتهای نوین آغاز شود. فلذا در طراحی ساختار یک جامعه دانش مدار باید جایگاه ویژهای را برای تمامی مقاطع آموزشی در آموزش و پرورش، دانشگاهها و نقش جدی آموزش و تکنولوژی به ویژه به اساتید و معلمان، قائل شد. در طراحی یک مدل پیشرفته با استانداردهای جهانی که از پویایی و انعطافپذیری لازم برخوردار باشد، باید در ابتدا نسبت به شناخت کمبودها و ضعفها همت ورزید و در مراحل بعدی با استفاده از ظرفیت موجود، بومیسازی رویکردهای نوین آموزشی با توجه به ساختار اجتماعی مناطق مختلف کشور و در نهایت آموزش نیروی انسانی قدم برداشت.
بی شک دستیابی به استانداردهای معین و ضروری در جهت رسیدن به ساختارهای یک جامعه دانایی محور و پرورش شهروندان مسئولیتپذیر از آرمانهای نظام آموزشی آوانگارد و پیشرو است. در شرایط حاضر برای تأمین زیر ساختهای توسعه اطلاعاتی ما ناگزیر از ایجاد پیوند و تلفیق عوامل ( نیروی انسانی مهارت دیده) و ابزارهایی ( تجهیزات نرمافزاری و سختافزاری آموزشی) هسیتم که از آنها به عنوان شاخصهای تکنولوژی آموزش و آموزش تکنولوژی یاد میشود. در بستر جدیدی که از تلفیق این دو شاخص آموزشی به وجودمی آید امکانات و ابزارهای گوناگونی فراهم خواهد شد که در هدایت و توسعه اطلاعات بسیار مؤثر خواهد بود ضمن اینکه تأثیر و تاثر این دو شاخص از یکدیگر خود زمینه مساعدی در جهت پرورش افکار وایدههای جدید فراهم میشود که در نهایت منجر به مدرنسازی آموزش و توسعه مهارتهای مدرن آموزشی خواهد شد.
دکتر امید نظری کارشناس و پژوهشگر حوزه آموزش