آنها میگویند اینکه 600 هکتار به مساحت قبلی مجتمع کشت و صنعت (1200 هکتار) افزوده شده است خود به خود توسعه ارضی این مجتمع به سمت برخی روستاهای همجوار است که بخشی از دامداران و کشاورزان روستایی منطقه را نگران کرده است.
برخی دامداران اطلاع دادند تنها شغل آنها، دامداری است و بهصورت طبیعی، توسعه ارضی مجتمع، میتواند گستره چرای دامهای ایشان را محدود کند و در نهایت میتواند باعث از دست رفتن شغل اصلی آنها یعنی دامداری شود.
آنها میگویند دارای پروانه چرای دام هستند ولی اگر توسعه ارضی مجتمع، تداوم یابد، خود به خود، چرای دامها، محدودیت ارضی پیدا کرده و احتمال میرود بیکار شدن برخی اهالی روستاها باعث گسترش مهاجرت آنها به شهر شده و بخشی از روستاها از نیروهای جوان، مولد و تولیدکننده، تخلیه شوند.
برخی اهالی میگویند رونق و شکوفایی دوباره مجتمع کشت و صنعت خرمآباد (همچون دوران سابق اوج فعالیت، رونق و اشتغالزایی این مجتمع)، در همان محدوده اصلی و قبلی خودش یعنی همان 1200 هکتار، کفایت میکند و توسعه افزونتر ارضی این مجموعه بهسوی برخی روستاهای منطقه، خودبهخود، حساسیتهای اجتماعی را ایجاد کرده است.
آنها میگویند وقتی مجتمع کشت و صنعت (در اصطلاح محلی مجتمع گوشت سابق) در اوج فعالیت و رونق اقتصادی و تولیدی خویش در دهههای گذشته بود در آن دوران بهرغم آنهمه اشتغالزایی، تولید و شکوفایی فعالیت، خبری از توسعه ارضی این مجموعه نبود و فعالیت و رونق در همان محدوده 1200 هکتار صورت میگرفت و هیچگونه حساسیتی و تنشی هم با برخی روستاهای همجوار ایجاد نشد.
آنچه اهمیت دارد این است که در بسیاری از کشورها، مساحت زمین و زمین در اختیار برای تولید بهاندازه کشورمان نیست اما راندمان تولید، بهرهوری تولید و استفاده از فناوریهای پیشرفته تولیدی باعث شده است مثلاً در یک زمین به مساحت 200 هکتار، تولید انبوه باکیفیت صورت گیرد.
برخی اهالی میگویند اشتغالزایی آنها در مجتمع کشت و صنعت باید ازنظر نوع قرارداد کاری بهگونهای باشد که امنیت شغلی پایدار داشته باشند و نوع قرارداد کاری از نوع سهماهه یا موقت نباشد؛ زیرا وقتی دامدار یا کشاورز، شغل اصلی خودش را از دست میدهد بایستی اشتغال جایگزین پایدار و بادوام برایش در نظر گرفته شود تا بیکاری و سایر مشکلات دیگر اجتماعی ازجمله مهاجرت و مشاغل کاذب شهری، به دنبالش نیاید.
نباید فراموش کرد در روزگاری که مجتمع گوشت در اوج فعالیت و رونق اقتصادی بود با تدابیر آن زمان، دامهای روستاهای همجوار (جوامع محلی همجوار)، توسط خود مجتمع گوشت خریداری میشد و این خودش، مردم جوامع محلی را به همکاری، همیاری و تعامل مستمر و پایدار با مجتمع گوشت سوق داده بود و آنها احساس میکردند هرچه بیشتر باید همکاری کنند تا دامهای بیشتری پرورش دهند زیرا خریدار دام آنها، همان همسایه آنها یعنی مجتمع گوشت بود.
به دیگر سخن، در آن روزگار، روستا یعنی جامعه تولیدی همجوار مجتمع گوشت سابق، خودش بخشی از فرایند تولیدی و کار مجتمع بود و در نتیجه جامعه محلی همجوار، احساس تعلق روانی و عینی به مجتمع گوشت داشت؛ زیرا هم دام خود را به مجتمع میفروخت و هم نیروهای روستا در مجموعههای بههمپیوسته آن روزگار یعنی مجتمع گوشت، چرم و پوست و پارسیلون و ... که همگی در یک محدوده جغرافیایی نزدیک به یکدیگر بودند اشتغال داشتند و همه این مجموعهها را جزئی لاینفک از هویت اقتصادی و محلی خویش میدانستند؛ چونکه جوامع محلی روستایی، خودشان با رویکرد جذب مشارکت جوامع محلی، بخشی از فرایند تولید این مجموعهها بودند.
جالب است در آن روزگار، آنهمه رونق فعالیت مجتمع گوشت در همان محدوده 1200 هکتاری، محقق شد و توسعه ارضی نیز صورت نگرفت.
بدین روی و با توضیحات گفته شده، از مسئولان ارشد محترم اجرایی استان لرستان توقع میرود با تدبیر و درایت، بهگونهای مشکل مربوطه را رفع کنند که هم مجتمع کشت و صنعت همچون دهههای گذشته با همان سطح تولید گوشت و ... رونق و فعالیت خودش را بازیابد و هم با سیاستگذاری همهجانبه مبتنی بر مشارکت اجتماعی و مردمی جوامع محلی همجوار (همچون دوران سابق)، حقوق، مطالبات، نگرانیها و خواستهای جوامع محلی همجوار (با تأکید بر پیگیری مطالبات از راهها و مجاری قانونی)، لحاظ و رعایت شود.
شهرام شرفی