مقوله" هویت" امروزه از مباحث موردتوجه و چالش‌برانگیزی است که تلقی‌ها و نگرش‌های مختلفی را حول این مبحث پدید آورده است.
آیا امروزه می‌توان به هویت اتکا کرد؟
 و آن را بستری مناسب برای پیش برد امور در ساحت‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دانست -و یا نه زندگی امروزی آن‌چنان از ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های عمیقی برخوردار گشته که دیگر فرصت پرداختن به این موضوعات در شاکله تفکری جامعه امروز وجود ندارد و باید به روش‌ها و شیوه‌های زندگی نوین توأم با مهارت‌ها و اقتضاات امروزه توجه کرد که می‌تواند بستر و فضایی برای رشد جهت گونه انسان در به دست آوردن اهداف و ارزش‌های انسانی در پرتو نگاه عقلانی به حیات جمعی دانست.
 
 اگر توجه کرده باشیم مبحث هویت پدیده‌ای است، کاملاً امروزی که موردتوجه کسانی هست که هویت را بر پایه و روش‌هایی فهم و تفسیر می‌کنند که در آن مناسبات و چهارچوب‌های مشخص و مرزبندی هویتی با مشخصه‌ها و انگاره‌های متمایز یافته دانسته و از هویت‌ها و گروه‌های دیگر قابل جدا و آن را تبلیغ و ترویج می‌کنند -بیشتر بر «تفاوت‌ها» متمرکزند تا تأسی به «اشتراکات»؛ یعنی تعریفی کاملاً شفاف و عریان که در مقابل غیر و دیگری قرار می‌گیرد که می‌تواند با نگاهی تمامیت خواهانه درصد اثبات خود و نفی دیگران استوار باشد.
قطعاً این نوع نگاه و تلقی‌ها با نگاهی افراطی گرایانه از قوم‌گرایی می‌تواند بسترساز خشونت و زمینه‌ساز نگاهی برتری جویانه گردد.
آن‌هم در شرایط و زمانی که مفاهیم و ارزش‌های بسیاری در ساحت‌های گوناگون اندیشه و تفکر پدید آمده که مروج احترام و تکثر در زمینه‌های مختلف می‌باشد.
 بخش عمده هویت می‌تواند در احساس فرد و تعلقش نسبت به طایفه، ایل و یا قوم باشد و هرکدام از این هویت‌ها بر پایه و استوانه‌هایی همچون «نیای مشترک» و «هم‌زبانی» و یا «آداب‌ورسوم مشترک» و یا «منافع» بوده که در نگاه به آن میل به جزئی‌نگری وجود دارد که می‌تواند باعث تعارضات و کشمکش‌های فراوان گردد که ما هیچ نقش و اراده‌ای در پدید آمدن این قبیل امور که بر پایه اراده و اختیار می‌باشد نداشته و جبراً به‌صورت غیرارادی از این قبیل هویت‌ها بهره‌مند گشته‌ایم،
که اقتضائات زمانه و مناسبات زندگی در دوران گذشته بر قرار گرفتن در این مدار به‌صورت اجتناب‌ناپذیر و جبری بوده و آیا امروزه با توجه به فاصله گرفتن از گذشته که زندگی و روابط انسانی در آن شرایط و روزگار بر پایه مسائل ابتدایی استوار بوده و تا حدودی از آن سبک نگرش و روش زندگی فاصله گرفته‌ایم باید همچنان با آن باورها و ارزش‌ها و طرز تلقی از زندگی وفادار بود؟
و در پاسداشت و نگاه داشت آن‌ها کوشا بود و کوچک‌ترین تجدیدنظر و عبور از این سبک و سیاق زندگی انجام نداد وگرنه تبعات آن دامن‌گیر ما خواهد شد؟
 بدون شک نگاه به گذشته و تطبیق آن با زندگی امروز می‌توان به تفاوت‌های محسوس و دامنه‌داری که زندگی را در مقیاس با گذشته درنوردیده پی برد و فهمید که امروز با دیروز راهی بس دراز و گران‌سنگ را پیموده‌ایم و با ارزش‌ها و معیارها و گفتمان‌های دیروز قادر به زندگی در جامعه امروز نخواهیم بود.
روند پروسه زندگی شهری بعد از انقلاب که با شتاب و جهشی فراوانی شکل گرفته که باعث مهاجرت و تمرکز در شهر گردیده است.
که امروزه در نظامات شهری کارکردها و فرصت‌های دیگری را به وجود آورده که باید به این «ساختارها» و «فرصت‌ها» در جهت اجماع سازی و حرکت در مسیر این فرصت‌ها که منافع عمومی شهروندان و همگان در آن دخیل است توجه کرده و به آن‌ها فرصت داد و از نگرش‌های سنتی گذشته که کارایی و موفقیت در منافع عموم مردم ندارد‌، فاصله گرفته و ارزش‌های جدید را به رسمیت بشناسیم و این ارزش‌ها را در جهت مطلوب و اصل آن پرورش و به ثمر برسانیم و نه با نگاهی از پیش تعین شده و غیرارادی کنش و انتخاب خویش را رقم بزنیم،
امری که با توجه به زمینه‌های عینی و مشخص آن و نگاه غلوآمیز و افراطی به گذشته و سنت‌های برآمده از آن می‌تواند شرایط بسته و دگمی در کنش‌های اجتماعی و رفتاری مردم را به وجود آورد و در برابر هر «فعل» و «کنش بدیع» به‌صورت دافعه آمیز برخورد نماید.
البته نمی‌توان از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های سنت غفلت کرد و تمام وجوهات سنت را مذموم و رد شده دانست که سنت در کارکردهای فرهنگی‌اش می‌تواند راهگشا و قابل‌اعتنا دانست و ارزش‌های اخلاقی ارزشمند آن را پاس داشت و از ظرفیت‌های آن در حوزه عمومی و تعلقات اجتماعی استفاده کرد ولی نگاه تمامیت‌خواهانه و افراط‌گرایانه به هر مقوله‌ای می‌تواند خشونت و رادیکالیسم افسارگسیخته را به دنبال داشته باشد.
 
 
محسن رستمي/ خرم‌آباد



محسن رستمی


هویت و شرایط امروزه!


توجه: هرگونه استفاده از مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده، نشانه‌ی احترام شما به تلاش آن‌ها است.