این روزها، ذهن و زبان مردم کرونایی شده است به همین سبب انگارنه‌انگار انتخاباتی برگزارشده و مجلسی نو قراراست تشکیل بشود. اگرچه پیش از انتخابات تکلیف بسیاری از کرسی‌های این مجلس با رد صلاحیت‌ها، مشخص شده بود اما در لرستان با این که بخش بزرگ‌تری از مردم، انتخابات را تحریم کرده بودند و سهم مشارکت سیاسی پایین آمد، بهتراست بپذیریم در برخی از حوزه‌ها انتخابات با رقابت سنگینی برگزار شد.
به‌هرحال، با همین درصد مشارکت مردم، از بین کاندیداها کسان جدیدی انتخاب شدند و سه تن از نمایندگان پیش هم تکرار شدند که برای انتقال تجربیات یک فرصت خوب می‌باشد و طبیعی است چون خودمان مشارکت کرده‌ایم و رای داده‌ایم نمایندگان را نماینده‌ی خود می‌دانیم و امیدواریم در هر صورت «فصل الخطاب» خود را صندوق رأی بدانیم!
ما در این نوشتار می‌خواهیم برای منتخبین آرزوی موفقیت و سربلندی کنیم و به عنوان یک شهروند، از آن مهم‌تر به‌عنوان موکلانی که بر اساس قانون، وکلا را وکیل خود می‌دانیم چند توصیه داشته باشیم:
 



یکم:
چهار دهه از انقلاب گذشته است و بسیاری از کسانمان را به مجلس فرستاده‌ایم از شیخ شاب بگیرید تا سید و سادات، دکتر و مهندس، معلم و قاضی و… همه را ما به مجلس فرستاده‌ایم، خیلی از آنان دیگر برنگشتند و پلاک ماشین خود را عوض کردند و در تهران ماندگار شدند و تنها تعدادی از آنان به میان مردم برگشتند و شبیه مردم و بین مردم گم شدند.
شما نیز دورانتان تمام می‌شود و چشم به هم بگذارید چهار سال رفته است و زمان چون باد درگذراست پس از همین آغاز در اندیشه‌ی پایان کار باشید!
 
دوم:
ما باور داشتیم نمایندگان کنونی لرستان در مجلس شورای اسلامی از پرنفوذترین و قدرتمندترین نمایندگان پارلمان ایران بودند و هستند و به همین دلیل پرقدرت‌ترین نمایندگان پارلمان در تاریخ لرستان بودند اما اعتراف می‌کنیم که همین نمایندگان، نتوانستند کارنامه‌ی درخشانی داشته باشند و امروز متأسفانه برای عملکرد جمعی آنان، کارنامه‌ی ضعیفی صادر می‌کنیم.
آنان با همه‌ی قدرتی که در پارلمان داشتند (ریاست دو کمیسیون مهم مجلس، دو نایب رییس (کمیسیون شوراها، کمیسیون عمران)، رئیس کمیته آموزش‌وپرورش و… این منصب‌ها را نمایندگان پیشین لرستان هیچ‌گاه یکجا نداشته‌اند!) اما رمز ناکارآمدی این مجموعه‌ی قدرتمند: نداشتن استراتژی استانی، افتادن در دام خودخواهی، فراموش کردن مطالبات مردم، حرکت خلاف مسیر دولت و…‌بود که در آینده مفصل به آن می‌پردازیم.
به شما توصیه می‌کنیم مطالبات ملی را به کسان دیگری واگذار کنید! هیچ‌کسی به‌فرمان ما «تنگه هرمز را نمی‌بندد» و با شعارهای فرا استانی و فراملی هیچ‌کسی به شخصیتی ملی و جهانی تبدیل نمی‌شود؛ از خانه‌ی خودتان بیاغازید!
پس نخست تمام مطالباتتان را در نشست‌های مجمع نمایندگان مطرح کنید، ظرفیت‌های هر منطقه را برشمارید، برای هر منطقه و شهرستان اولویت‌های متناسب با ظرفیت‌های آن منطقه را نمایان و مصوب کنید و بر اساس نوع طرح یا پروژه و نوع نفوذ یا تخصص نمایندگان، برای پیگیری‌ها، تقسیم کارکنید! پیگیری این اولویت‌ها را وظیفه همه‌ی نمایندگان بدانید! ممکن است برای پروژه‌ای در نورآباد دلفان، نماینده‌ی الیگودرز وارد میدان شود این یعنی همگرایی به تمام معنا و پرهیز از تفکرات شوونیسمی و این که استان را یکپارچه می‌بینید!
دو دیگر این که به غیر از رییس مجمع نمایندگان «سخنگوی مجمع» هم انتخاب کنید، مطالبات منطقه‌ای را بعد از تصویب در مجمع نمایندگان، اجازه بدهید از زبان سخنگوی مجمع به گوش رسانه‌ها و مردم برسد. با این کارنشان می‌دهید دنبال مطرح کردن خودتان نیستید و یکپارچه دنبال مسائل استان هستید!
 
سوم:
در دور گذشته بعد از برگزاری انتخابات متأسفانه بسیاری از نمایندگان دوران خدمت خود را انتخاباتی تعریف کردند! یعنی از همان روزهای آغاز کار خود، در فکر چیدن مهره‌هایی برای انتخابات بعدی برآمدند! استراتژی آنان هم فراموش کردن حلقه‌های نخست خود و پیدا کردن یاران جدید بود، این بزرگ‌ترین ستم در حق مردمی است که قرار است شما وکیل آنان باشید!
توصیه می‌کنیم نخبگان سیاسی، اجتماعی، هنری، اقتصادی را به حلقه‌های اول خود بیفزایید و کارگروه‌های گونه گونی تشکیل بدهید! از همین الان فکر کنید فقط برای یک دوره انتخاب شده‌اید و واقعن بسیار متأسف می‌شویم برای کسی یا کسانی که یک بار متولد شده‌اند و یک بار فرصت زندگی یافته‌اند اما می‌خواهند خودشان را فقط وزیر و یا وکیل و یا در میان یک پایگاه خاص ببینند! بگذارید تجربه کنید! بیایید در میان همه‌ی لایه‌های مردم باشید! و ببینید و خدا را در همه‌جا جستجو کنید! زندگی فقط مجلس نیست و درکل، پشت‌میزنشینی نیست گشتن با خانواده بدون دغدغه، بین مردم رفتن و مثل آنان خوردن و پوشیدن، در کنار خانواده بودن، خندیدن با صدای بلند، خود بودن، رها شدن و… هم عالمی دارد!
بعد از چهار سال اگر شما عملکرد خوبی داشته باشید مردم به سراغتان می‌آیند، اگر آمدند استقبال کنید اگر نیامدند حتمن مفید نبوده‌اید از مردم عذرخواهی کنید و به خاطر این که به هر دلیل (ناکارآمدی سیستم، یا نابالغی شما) شایسته‌ی این منصب نبوده‌اید از خدا طلب بخشش کنید و هرگز! هرگز! درصدد برنیایید تا دوباره خودتان را بر مردم تحمیل کنید!
 
چهارم:
مهم‌ترین آسیب نمایندگان فعلی و بسیاری از نمایندگان، جدال آنان بر سر انتصاب مدیران بود به شکلی که در این باره زیر پای همدیگر را هم خالی می‌کردند و هر نماینده تلاش می‌کرد مدیر منتصب، صددرصد مطیع ایشان باشد و البته بسیاری از مدیران هم در این باره استاد بودند! تمام‌وقت این نمایندگان و تمام قدرتشان در پارلمان -که کم نبود-درمسیر عزل و نصب‌ها هزینه شد! روزی ناچارند در این باره به مردم پاسخ بدهند اینان به جای استفاده کردن از ظرفیت اجرایی دولت تمام این چهار سال با دولت ستیزیدند! و یا دولتیان را از ریل وظیفه‌ی خود ساقط کردند!
توصیه می‌کنیم خودتان را به این درد لاعلاج مبتلا نکنید! این مرض استقساست هرچه بیشتر آب بخورید تشنه‌تر می‌شوید. شما، دقیق برجای خود بنشینید! و بر منصب خودتان که وکالت مردم است و باید چشم مردم باشید تکیه بزنید!
شما منتقد مشفق دولت باشید از دولت بخواهید مدیر مقتدرِ دانشمند بگمارد، مدیری که بداند نمایندگان مردم، چهارچشمی به عملکرد او می‌نگرند!
از دولت نخواهید مدیران را از رفقای شما بگمارد اگر این‌گونه بخواهید هزار قسم بخورید شما بنای رفاقت گذاشته‌اید و در این میان خواهی و نخواهی واسطه‌ها بر سر حقوق مردم معاملاتی ترتیب خواهند داد!
 
شما حوزه‌ی نظارت و قانون‌گذاری هستید تیم‌های منطقه‌ای خود را تشکیل بدهید منظور، کارگروه‌های تخصصی است.
از دولت بخواهید در بین دستگاه‌های خود قوی‌ترین‌ها را که به آنان اعتماد دارد و نیروی دولت هستند به شما معرفی کنند!
مجمع نمایندگان واقعن اولویت را به توانایی علمی و دانش حرفه‌ای مدیران بدهد خدای خود را گواه بگیرید اگر در بحث کارشناسی، شخصی را مطلع و کارشناس دیدید، بپذیرید! و خود را منتقد مشفق ایشان، معرفی کنید! منتقدی که می‌خواهد به او کمک کند تا برنامه‌هایش را در مسیر توسعه‌ی دستگاه خود به‌پیش ببرد.
مشی سیاسی را به دولت واگذار کنید، دولت هر مشی که داشت -چه اصولگرا چه اصلاح‌طلب و اعتدال- برای شما موردپذیرش باشد و معیارتان اجرای درست علمی و با سرعت و دقت برنامه‌های پیشنهادی دولت و نمایندگان باشد!
هشدارید! در همه‌ی ادارات کسانی به شما نزدیک شدند یا بعدها می‌شوند و احتمالن علیه مدیران بدگویی می‌کنند! مطمئن باشید منظورشان از این بدگویی‌ها این است که این مدیران را کنار بزنید و من و دوستانمان را مدیر کنید!
شک نکنید اگر به دنبال این باشید که اینان می‌خواهند، به همان راهی رفته‌اید که دیگران رفته‌اند و مثل آنان می‌شوید، درنتیجه شکست و ناکارآمدی شما هم قطعی می‌شود!
 
پنجم:
اگر زمین بماند و روزگار بچرخد به قول «نیما یوشیج» از پی ماها غربالگران می‌آیند و غربالمان می‌کنند! متأسفانه بعد از چهل سال هنوز غربالگران این استان پیدا نشده‌اند تا نقدی همه‌جانبه نگر از نمایندگان لرستان داشته باشند ولی به باور ما در دهه‌ی پنجاه نقدها آغازمی شود و عملکردها سنجیده می‌شوند و شخصیت‌های سیاسی به‌ویژه نمایندگان باید خود را برای بی‌رحمانه‌ترین نقدها آماده کنند پس شما هم از تیررس خارج نیستید:
 
«مکن کاری که برپا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
چو فردا نامه خوانان نامه خوانند
تو را از نامه خواندن ننگت آیو «
 
در دهه‌ی پنجاه رستاخیز مسئولین آغاز می‌شود و نقدها شروع می‌شود، بگذارید نامتان که همه‌ی سرمایه‌ی شماست بلند بماند.
بزرگی گفت «جهان سوم (شما بگیرید ایران) جایی است که اگر بخواهید خانه‌ی خود را آباد کنید باید خانه‌ی مردم را ویران کنید و اگر بخواهید خانه‌ی مردم را آباد کنید باید خانه خود را ویران کنید.»
انتظار نداریم خانه خود را ویران کنید! اما بینی و بین الله کاری نکنید که خانه مردم از این خراب‌تر شود!
پیش از شما کسانی رفتند و برخی از آنان فقط در پی آباد کردن خانه‌ی خود بودند و هرروز آمار بیکاری جوانان بالاتر رفت، بزه‌کاری زیاد شد، خودکشی جوانان از حد گذشت، آمار طلاق بالا گرفت، آسیب‌های اجتماعی فراوان شد و المختصر! خانه‌های مردم روزبه‌روز، خراب‌تر شد!
روزگارتان خرم و فرخنده باد!
 
(علی گودرزیان ع پایدار)
 
این مطلب در میرملاس نو شماره ۹۹ منتشر شده است


توجه: هرگونه استفاده از مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده، نشانه‌ی احترام شما به تلاش آن‌ها است.