آورده‌اند که در روزگاران قدیم قبایل عرب هرکدام بتی داشتند و با آداب مخصوص به زیارت آن می‌رفتند و به آن قربانی تقدیم می‌کردند.
 یکی از قبایل برخلاف دیگران، بت‌های خود را از آرد و خرما می‌ساختند و آن‌ را می‌پرستیدند. سال‌ها به همین منوال گذشت تا یک سال قحطی آمد. همه گرسنه بودند و روزها را با گرسنگی سپری می‌کردند تا این‌که دیگر طاقتشان تمام شد. سرانجام افراد قبیله تصمیم گرفتند آن خدای خرمایی را بین خود قسمت کنند و بخورند. هرگاه شخصی در شرایطی قرار بگیرد که باید از میان دو خواسته‌اش یکی را انتخاب کند ولی هردو را بخواهد و راضی نباشد از خواسته دیگر دست بردارد، این مثل را بکار می‌برند.
این ضرب‌المثل، حکایت این روزهای خیلی از مردم و مسئولان است. مسئولان برای تسریع در قطع زنجیره‌ی بیماری کووید ۱۹ مردم را به روش‌های مختلف برای در خانه ماندن ترغیب می‌کنند و از طرفی، کارمندان ادارات می‌بایست مطابق روزهای عادی در محل کار خود حاضر باشند و در خانه نمانند.
 در رسانه ملی هم داستان همین‌طور است؛ با انواع روش‌های متقاعدسازی مردم را برای در خانه ماندن تشویق می‌کنند و هم‌زمان تبلیغ فروشگاه‌های زنجیره‌ای را پخش می‌کند، یعنی هم رسالت آگاهی‌بخشی و آموزش خود را به‌عنوان رسانه ایفا می‌کند و هم از تبلیغاتی که مردم را به بیرون رفتن سوق می‌دهد، برای کسب درآمد نمی‌تواند بگذرد!
حکایت ما هم برای آیندگان یقیناً شنیدنی خواهد بود! هم سلامتی را می‌خواهیم و هم خرید و تفریح را حتا به قیمت بیمار شدن و مردن!




در روزهایی که مدام از خود مراقبتی و در خانه ‌ماندن برای حفظ سلامتی خودمان حرف به‌ میان است، در این برهه‌ی بحرانی بسیاری از افراد بدون توجه به تذکرات و هشدارها، خیلی عادی در میان انبوه جمعیت دوشادوش هم در رفت و آمد هستند.
 عادت کرده‌ایم از همدیگر ایراد بگیریم و تقصیرها را گردن دولت‌ها بیندازیم، دم از کم‌کاری مسئولان می‌زنیم و فراموش کرده‌ایم که خودمان هم مسئول هستیم! مسئول خانواده‌مان، مسئول شهرمان، مسئولیت نسبت به کشور و مردممان؛ از همه مهم‌تر نسبت به خودمان هم مسئولیم!
 اینجا صحبت از جان انسان‌هاست، زمانی است برای انتخاب سلامتی یا بیماری! آن‌چه درباره‌ی دولت و مسئولان و رسانه‌ی ملی نوشتم را فراموش کنید! در این شرایط حساس کنونی، سکان هدایت کرونا در دست ما مردم است!
همه‌ی ما خرید و گشت‌وگذار در بازار شب عید را دوست داریم و به عیدی دادن و عیدی گرفتن هم سال‌هاست که عادت کرده‌ایم... ولی شرایط عید نوروز امسال متفاوت است.
شاید این روزها، روایت یک شاهد عینی در «ایران و بازده» را خوانده باشید که دیپلمات فرانسوی، مردن مردم ایران در اثر و با را در ۱۳۷ سال پیش به افتادن برگ از درختان تشبیه می‌کند... خواندن این روایت، تصویری از درک و شعور هم‌وطنان آن زمان را در ذهنمان تداعی می‌کند.
 گرچه عمده مستندات گذشته توسط آثار مکتوب نسل به نسل منتقل شده است ولی امروزه، همین رسانه‌های نوین، سندی است بر رفتار و کردار ما در شرایط مختلف. تاریخ همواره در حال تکرار شدن است و امیدوارم آیندگان با دیدن یا خواندن داستان امروز بسیار حساس و ویژه‌ی ما، تصویری ماندگار در ذهنشان نقش ببندد...


 
امین جعفری- کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه

پایگاه خبری یافته


توجه: هرگونه استفاده از مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده، نشانه‌ی احترام شما به تلاش فرهنگی آن‌ها است.