شیرزاد بسطامی: هر گوشه این استان اگه به چشم پژوهش نگریسته شود محل مفاخره است اما به سبب موضوعیت شهر سلسله باید عرض کنم یکی از مراکزی که نقش پشتوانه فرهنگی استان را ایفاء کرده است شهرستان الشتر است حضور ملاهایی چون ملا منوچهر، ملا حقعلی و میرزاهایی چون میرزا شفیع مصدق و میرزا حسین بنان ... و سرایش شاه بیت‌های تاریخی با زبان و لهجه مرسوم در این جغرافیا و نام‌گذاری مکان‌ها و ... همه و همه مؤید این موضوع است.




فرهنگ شفاهی این خطه از ارائه داده‌های تاریخی استنکاف می‌کند ولی با این وجود نشانه‌شناسی فرهنگی آن، نشانگر قدمت تاریخی آن است.
در منابع نام باستانی الشتر، نیسایه ذکر شده است.
 هرودوت ضمن توصیف لشکرکشی خشیارشا به یونان در ۴۸۰ ق.م می‌نویسد: آنگاه هزار سوار برگزیده ایرانی و در دنبال آن هزار نیزه‌دار برگزیده و پس از آن ده اسب مقدس که آن‌ها را نسائی می‌خواندند حرکت می‌کرد_ برای این که در کشور ماد، دشت پهناوری است موسوم به نسا، این دشت اسب‌های بزرگ پرورش می‌دهد. (هرودوت ۳٫۱۰۶٫۲) نیسا منطقه‌ای حائز اهمیت نه‌تنها در آثار هرودوت، استرابون و دیگر نویسندگان یونانی و رومی است مکانی که در زمان هخامنشی و ماد پرورشگاه اسب و دارای شبدر خاص خود است که نشانگر پیشینه تمدنی و طبیعت این منطقه است. همچنین از داریوش کبیر هخامنشی در بیستون چنین آمده است: "آنگاه من با شمار اندکی از مردان، گئومات مغ و کسانیکه به او وفادار بودند را در دژی بنام سیکیه‌هوتی در سرزمینی به‌نام نیسایه در ماد کشتم و شاهی را از او پس گرفتم».
اما فارغ از تاریخچه نیسایه که در لابه‌لای منابع به آن اشاره رفته است واژه الشتر (الیشتر= الیشتار) خود بازگوکننده قدمت این دیار است.
نامی که برگرفته از باورهای بین‌النهرینی است_ ال؛ خدای ابراهیم به معنای خداست و ایشتار ایزد فراوانی و عشق در باورمندی بین‌النهرین‌ است که می‌تواند یادگار دوران استیلای کاسی‌ها بر میان‌رودان و یا هجوم آشوریان به ماد یا تاریخی ناگفته از این دست باشد.
مهرداد بهار چنین آورده: "در کوه‌های لرستان روی کنده کاری‌های تیره‌های پیش از آریایی، نگاره‌های ایشتر چونان دارگونه (الهه) مادر و دارگونه جنگ موجود است. ارتش آشور وقتی به جنگ می‌رفت، «ایشتر» در برابر سپاهیان نمودار می‌شد و آن‌ها را به جنگ برمی‌انگیخت." که این احتمال را مستندتر می‌کند.
اشارات تاریخی و جغرافیایی دیگر به وجود آتشکده اروخش در این منطقه و کوه ولاش که بر گرفته از نام پادشاهان اشکانی‌ است علیرغم اصرار ساسانیان برای از بین بردن داده‌های پارتی و به تبع آن سکوت شاهنامه در مورد این دوران، خود بازگوکننده تاریخ تمدن در این خطه است. اشارات منابع اسلامی چون آثار مستوفی، ابن حوقل، اصطخری و استقبال مردمان این خطه از تشیع در همان سده‌های نخستین و نقش فعال در مشروطه (حضور بانو قزی برای شادباش مشروطه در بین مشروطه‌خواهان که نشانگر بینش اوست) و همچنین حضور مردم و نخبگان آن (کسانی چون شهید مبشر) در انقلاب ۵۷ و خیل کثیر شهدای این شهرستان همه و همه نشانگر حضور فرهنگی و تاریخ‌ساز مردمان این خطه است.
اما شاد‌ زی بودن این مردم به‌عنوان یک ویژگی فرهنگی توأمان با اصرار بر حفظ اخلاق حماسی و پهلوانی و مذهبی که آن را "پیاگری" می‌دانند اجتناب از سی‌قافی (بذله گویی و لوده‌گری) را به عنوان یک اصل پذیرفته است. با این وجود هستند کسانی که از سر سی‌قافی میدان ایشتار را میدان بز می‌خواندند و میدان دیگر را میدان کُتل و این روزها هم شاید و ممکن است در جهت استیلای اهریمنی کرونا به قیمت خنده دست به اعمالی بزنند که جبران‌ناپذیر است خواهشم این است که این بیماری را جدی بگیرید! امروز الشتر ووهان لرستان و به تناسب جمعیت، یکی از آسیب‌دیده‌ترین شهرهای ایران است.
خوب می‌دانم که در هر شرایط تاریخی، شما به سبب ضرورت‌های فرهنگی اصرار بر حفظ آیین‌های سور و سوگ خود دارید آیین‌های چند هزار ساله‌ که شاهنامه آیینه‌دار بخشی از آن بوده است.
 
چو بشنید رستم خراشید روی
همی زد به سینه همی کند موی
 
اما حضور این ویروس مرگ‌آفرین به قیمت جان جوانانمان تمام می‌شود ما ناگزیر به تمهیدیم
۱- در تجمع‌ها حاضر نشویم، بهداشت تنها شستن دست‌ها نیست
۲- درمان این درد بازتعریف فرهنگ است به خاطر سور و سوگواری به خلق سوگ‌ها ننشینیم
۳_ سی‌قافی را کما فی سابق کم‌بها بدانیم سی‌قافی که صدا و سیمای استان ما به عنوان سیاست کلی خود، تعریف کرده است و خروجی آن به گونه‌ای بوده که از لرستان، استانی که رزمش پیش از آنکه شنیدنی باشد دیدنی‌ست، تصویری ارائه می‌دهد که سرزمین دارالغرور مکتوبات صفوی به دون‌ترین شکل خود در اذهان عموم می‌رسد؛ و از این سی‌قافی که مروج آن بوده حربه می‌سازد تا با ذکر جزء و اراده کل به تخریب و سیاه‌نمایی فرهنگ‌مان بنشیند که دیدیم چنین بود.


پایگاه خبری یافته

الشتر را ووهان نکنیم


توجه: هرگونه استفاده از مطلب با ذکر منبع و نام نویسنده، نشانه‌ی احترام شما به تلاش فرهنگی آن‌ها است.