یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

تالاب های لرستان - یافته

در سال‌های اخیر توجه بسیاری از رسانه‌ها و فعالین محیط زیست به دلایل محیطی، اقلیمی و اجتماعی به «دریاچه‌ی ارومیه» معطوف بوده و در مورد چگونگی از بین رفتن آن، هر چند به ظاهر یقه‌های سفید بسیاری گرفته شده، اما امروز همگان به خوبی می‌دانند که شرایط برای بازگشت حیات به این نگین ارزشمند در شمال غربی ایران به یک چالش فرا مِلی تبدیل شده است.

در این موضوع شکی نیست که از بین رفتن دومین دریاچه‌ی آب شور دنیا از جهات مختلف مهم بوده و پرداختن به آن تا رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب، یک وظیفه‌ی ملی به شمار می‌آید که باید همه‌ی دستگاه‌های مرتبط از سخن کاسته و به میدان عمل وارد شوند.

اما آنچه که در این میان از نظرها دور مانده، از بین رفتن سایر زنجیره‌های تأثیرگذار در بوم سازگان آبی وطن است؛ رخدادی که در سال‌های اخیر به صورت چراغ‌خاموش حیات بسیاری از تالاب‌های ارزشمند ما را به سمت نابودی سوق داده است.

آنچه که در یادداشت پیش رو، نگارنده را وادار به قلم‌فرسایی نموده، احساس خطری است در مورد تالاب‌های لرستان که نام آنها با خط قرمز در لیست مخاطرات مهم محیط زیست این استان آمده و شوربختانه آن‌چنان که شایسته است، از آنها دفاع نشده است؛ اگر لحظه‌ای در مورد داشته‌های طبیعی لرستان درنگ کنیم، در خواهیم یافت؛ استانی که با بیش از 28 هزار کیلومتر مربع وسعت در قلب منطقه‌ی زاگرس واقع شده و از لحاظ شاخص‌های اکولوژیک یکی از مناطق تأثیرگذار در نگهداشت منابع آب و خاک کشور به شمار آمده، متأسفانه این روزها به دلیل بی‌توجهی‌های پی در پی، بر عمق آسیب‌های محیطی‌اش افزوده می‌شود. در این بین و برای جلوگیری از بروز مخاطرات غیر قابل جبران، جای خالی راهبردهای تخصصی و عقلانی در راستای حفاظت از سرمایه‌های طبیعی آن استان به شدت احساس می‌شود.

این در حالی است که محیط زیست لرستان سال‌هاست از ضعف عمیق مدیریتی در برخورد با مخاطرات محیطی رنج می‌برد، تا امروز شاهد عمیق شدن چالش‌های پیش روی این حوزه باشیم. یکی از بحران‌های مهم که در این سال‌ها مورد انواع بی‌مهری و سوء‌استفاده قرار گرفته، تالاب‌های استان به ویژه دو تالاب «گَری‌بَلْمَک» در شهرستان پلدختر و «بیشه‌دالان» در شهرستان بروجرد است که امروز وضعیت هر دوی آنها در شرایط نامطلوبی قرار داشته و تداوم این تنش‌ها، رنگ حیات را از آنها دور کرده است.

«گری‌بلمک» به عنوان بزرگترین تالاب استان، یکی از بسترهای یازده‌گانه‌ی جنوب لرستان است که در سال‌های اخیر به وسلیه‌ی عده‌ای تصرف شده و امروز به جای میزبانی از زیست‌مندان بومی و مهاجر، به یک زمین کشاورزی تبدیل شده است؛ این در حالی است که گویا تصرف این تالاب به گونه‌ای است که باز‌پس‌گیریِ حتی یک متر از آن، به چالشی غیر ممکن برای مسئولان تبدیل شده؛ زیرا در این سال‌ها، ذره‌ای امید حقیقی برای احیاء این تالاب از سوی متولیان امر دیده نشده است.

جای بسی تأسف است که چون دیروز از حق طبیعی «گری بلمک» کوتاه آمده‌اند، امروز به پروژه‌ی انتقال آب از رودخانه‌های سیمره و کشکان به بستر خشک این تالاب می‌اندیشند! آنچه که حقیقت دارد این است که در زمینه‌ی مدیریت تالاب‌های استان، ضعیف عمل شده و این حاصل چندین دوره مدیریت ناصحیح بر روی منابع ارزشمند لرستان است.

از سوی دیگر امروز تالاب «بیشه‌دالان» در شهرستان بروجرد نیز روزگار نامناسبی را سپری می‌کند؛ شرایط بحرانی این تالاب به جایی رسیده که به گفته‌ی مسئولین محیط‌زیست استان، مساحت 913 هکتاری آن امروز به زیر 80 هکتار رسیده و بستر حیات به «مزرعه‌ی کشت گوجه» تبدیل شده و متولیان محیط زیست در عمل برای احیا، حفاظت و حراست از این سرمایه‌ی طبیعی، اعلام ناتوانی می‌کنند!

آنچه که در این بین، جای تأمل دارد این است که خروجی کشاورزی در استان لرستان با وجود منابع آب و خاک مناسب، چرا امروز از راندمان بالایی برخوردار نبوده و با وجود زمین‌های نسبتاً مطلوبی که در آن استان وجود دارد، امروز سفره‌ی کشت و زرع در داخل تالاب پهن شده است. این‌ها سؤلات و ابهاماتی است که باید متولیان بخش کشاورزی بدان پاسخی روشن بدهند.

در یک نگاه کلی باید به این حقیقت اعتراف کرد که آنچه که اسباب از بین رفتن زیستگاه‌های آبی کشور از جمله تالاب‌های استان لرستان را فراهم کرده، بی‌توجهی محض به مدیریت صحیح منابع آبی و بی‌توجهی به شرایط اکولوژیکی میهن بوده است. آنچه که امروز می‌رود تا شرایط را برای زیستن در میان این سرزمین دشوار سازد، حاصل اتخاذ سیاست‌ها و تصمیمات غلط، نگاه‌های ضعیف و برخوردهای خنثی با عوامل مخربی است که عرصه را خالی از چارچوب‌های اصیل قانونی و ضامن‌های اجرایی قوی دیده‌اند تا این گونه در آرامش، بر قامت شاخص‌های زیستی این سرزمین تاخته و بی‌هیچ مشکلی، جیب طبیعت را خالی و حساب‌های بانکی خود را پُر از صفر کنند!

اگر امروز تالاب‌های سرزمین‌مان این گونه بی‌تاب آب شده‌اند، نتیجه‌ی پَر و بال دادن تَوَهُم‌گونه به طرح‌های گسترش کشاورزی، آن هم به بهانه‌ی نیاز مردم بوده است. امروز شرایط آبی کشور به ما این اجازه را نمی‌دهد که همچنان بر طرح‌های کم‌اثر کشاورزی، آن هم در مناطق حساس زیستگاهی بپردازیم. امروز هنگام آن رسیده که شجاعانه به این نکته اعتراف کنیم که توان سرزمین در یک سیمای کلی، به نخست بودن اولویت کشاورزی، یک «نه» بلند گفته و در مقابل، این وظیفه‌ی ماست که این صدا را شنیده و اصلاح تفکرات دیروزمان را از همین لحظه آغاز کنیم.

هر چند در مدیریت محیط زیست کشور ما تخصص، خردگرایی و تفکر بلند مدت در استفاده‌ی صحیح از شرایط اکولوژیک در بسیاری از موارد حساس و تأثیرگذار، جای خود را به راهبردهای شتاب‌زده، فردگرا و افکار خنثی داده‌اند، اما همچنان برای تغییر رویکرد و بازگشت به قوانین سرزمینی فرصت هست.

به هر روی امروز محیط‌زیست سرزمین ما در حساس‌ترین شرایط خود می‌باشد؛ از این رو هر گونه راهبرد غیر تخصصی و استفاده از افراد و ابزاری که احتمال کوچک‌ترین خطایی در آنها وجود دارد را باید کنار گذاشت و این جمله‌ی دکتر مصطفی چمران را همواره در نظر داشته باشیم که: «می‌گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است؛ آن را می‌پذیرم، اما می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد بی‌تقواست».

محسن تیزهوش

فعال محیط‌زیست

منتشر شده در نشریه " جامعه و اقتصاد " شماره 151 / دی 1392

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا