خدای من می‌داند که هرکس از ایران و از این تبار عزیز ارجمند مظلومم باشد و در موضع خدمت باشد؛ اگر گرفتار شود قلبم تحت‌فشار قرار می‌گیرد. خواه او را بشناسم و خواه چون شهردار خرم‌آباد برایم غریبه باشد.
خدمت به مردم یک امتحان است. یک عزتی است که خداوند بر آدمی می‌گذارد که نهال باغ خداوند یعنی ((مردم)) را در زندگی‌شان کمک کنی و از خود یادگاری به‌جا بگذاری.
این عرصه گاهی میدان جهاد و نبرد است. به یاد آورید صحنه‌های زیبایی را که آن بسیجی پوتین و لباس نو را از تن می‌کند و می‌گوید من می‌روم میدان مین و احتمال شهادت هست. این لباس نو و تازه است و از بیت‌المال است مبادا در اثر شهادت من این بیت‌المال به خون شود.
به یاد آوریم در همین استان کسی می‌خواست از تلفن اداره؛ کار شخصی‌اش را انجام دهد؛ صندوقی می‌گذاشت و پول تلفن را در آن می‌ریخت و به‌حساب نظام برمی‌گرداند.
ما را چه شده است که این‌چنین مقام و مسئولیت را غنیمت جنگی کفار می‌دانیم؟
آن کارهای نمادین و آن رعایت حساس بیت‌المال در توان افراد عادی نیست که بسا به موجب ریا برای پنهان کردن سو استفاده‌های نهان انجام می‌گیرد.
اما آیا این‌همه بچه خبرنگار؛ اهل رسانه؛ دلسوزان خواهش کردند که مثلاً جلسات شورای شهر با همین فنّاوری‌های دم‌دستی پخش مستقیم شود و مخالفت شد
مگر کسی که در حال خدمت به مردم است واهمه‌ای دارد؟
مگر ما جز نماینده مردم هستیم؟ چه‌کار کردیم بجایش؟ فرار رو به جلو، کارهای تبلیغاتی. متهم کردن سؤال محترم. سؤال نا محترم و با غرض هست. بله... ولی در همه عرصه‌ها از نرخ اول مهاجرت فرستی استان تا صدرنشینی در بیکاری تا کارهای غیر کارشناسی در شهرداری؛ سؤال است از من مسئول.
سؤال را با سؤال، با یارگیری؛ با تبلیغات با فرافکنی با نشان دادن توان مغلوب کردن سؤال‌کننده که جواب نمی‌دهند.
ما به‌جایی رسیده‌ایم که فریاد نماینده محترم ولی‌فقیه را در زمستان گذشته هم کنار گذاشتیم.
برادران عزیز؛ پاسخگویی و شفافیت موهبت برای تلاش و مجاهدت است و عدم پاسخگویی عاقبتی که خبرهای گرفتاری ما از تریبون بیگانه به گوش برسد.
آن نهادی که صبوری کرده و به خاطر ابروی افراد؛ تذکر پنهان داده و در نهایت اقدام قانونی کرده را شماتت نکنیم.
خود را ملامت کنیم که سال‌هاست آن بسیجی را در میدان مین تنها گذاشته‌ایم و آن فرهنگ پاکی را تمسخر دنیایی می‌کنیم. این خبرها می‌گذرد و شروع تازه‌ای برای همه مسئولان ازجمله شهرداران آتی خرم‌آباد است. این نکته را جلوی چشم بگیریم که به واله مسئولیت برای این مردم غنیمت جنگی نیست. امانت است و هزار تأکید باید به دل آدمی شود که امانت ضمانت دارد. اول دل انسان که تیره نگردد. دوم مردم که این اختیار را به ما دادند و صاحب اصلی‌اند. سوم نزد خدا. فمن یعمل مثقال ...
 
 
 والعاقبه للمتقین.

علی صارمیان/ 24 مرداد 98


توجه: هرگونه استفاده از مطلب ذیل با ذکر منبع، نشانه‌ی احترام شما به تلاش نویسنده آن است.