این روزها انتشار اخبار تعطیلی مطبوعات و پایگاههای خبری در کشور تراژدی درام و غمانگیز تازهای را رقم زده است.
رکن چهارم دموکراسی در حالی دوران احتضار را سپری مینماید که دولت با یک دوگانگی از طرفی فریاد وامصیبتا برای مظلومیت فضای انتقاد سر میدهد و از سویی دیگر عنایت و حمایت خود را از این فضا دریغ میدارد و چه تأسفبار است که دولت این مرگ را تنها سزاوار همسایه میداند و خود را عاری از خطا و ...
از حمایتهای مالی دولت که بگذریم کاهش توجه مردم به مطبوعات هم از جمله دردهای مزمنی است که به فرهنگ مطالعه دچار شده و میرود که سرنوشت نشریات مکتوب هم به سرنوشت کتاب و کتابخوانی گرفتار گردد.
امروزه در استان لرستان دهها عنوان نشریه مکتوب و الکترونیکی فعالیت میکنند، اما اکثر آنها در آستانه تعطیلی قرار دارند و برخی نیز به جهت تعهد اخلاقی به خبرنگاران و عوامل اجرایی و جلوگیری از بیکاری زیرمجموعه روزگار بهسختی سپری کرده و با چنگ و دندان در صدد گذر از این بحران میباشند و حتی برخی مدیران مسوول نشریات نهتنها توان پرداخت اجاره محل دفاتر خود را ندارند بلکه بعضاً از حقوق دریافتی بابت بازنشستگی صرف پرداخت هزینه انتشار شمارگان نشریه و دستمزدها مینمایند به امید آنکه دولت یارانه چاپ و فیلم و ... را پرداخت نماید و آنها خود قصهای تلخ و دردآور میباشد.
از دلیل اصلی بروز مشکلات این حوزه و رکود مطبوعات که عدمحمایت دولت میباشد هیچ نمیگوییم که میدانیم گوش مبارک آقایان از این گفتهها سرشار شده و لاجرم نتیجهبخش نخواهد بود، اما بهراستی عدم رغبت مردم به رسانهها و بعضاً بیاعتمادی آنها به این فضا چه دلایل پنهان و آشکاری دارد؟!
یکی از دلایلی که بعضاً مطرح میگردد، ظهور فضای مجازی میباشد که سرعت اطلاعات و اخبار را به حداقل زمان ممکن رسانده است و همواره در دسترس مردم میباشد، اما این نوع برداشت نمیتواند دلیل محکم و مستندی بر گریزانی مردم از مطبوعات بهعنوان اسناد همیشه ماندگار باشد، زیرا در کشورهای پیشرفته و اروپایی که چند گام جلوتر از ما به فضای مجازی و رسانههای الکترونیک دستیافتهاند همچنان نشریات و مجلات مکتوب جایگاه خود را حفظ و حتی در صدر درخواستهای مردم میباشد.
همچنین این موضوع در رابطه با سینما نیز صدق میکند که ماهواره و سینماهای خانگی و تولیدات شرکتها نتوانسته تأثیر بسزایی در کاهش رونق سینماهای این کشورها داشته باشد.
حال اگر بخواهیم اثرات منفی ظهور فضای مجازی بر مطبوعات و همچنین ماهواره و سینمای خانگی بر سینماها در کشور خودمان را بسنجیم در نهایت به یک تفاوت فاحش با کشورهای دیگر خواهیم رسید.
در اینجا نمیتوانیم همه قصور را به گردن مردم بیاندازیم و بخواهیم فرهنگ غنی ساکنان ایران را بهواسطه ریشه مستحکم و قرنها تمدن با مردم کشوری صدساله مقایسه کنیم که منصفانه نیست.
از بحث سینما میگذریم که خود مطلبی جدا میطلبد و موضوع این و جیزه نیست، ولی در بحث مطبوعات و رسانه بیشترین حق را به مردم میدهیم زیرا آنها مطالبات بسیاری دارند که انتظار مطرحشدن این خواستهها در رسانهها کمترین انتظار و از جمله حقوق شهروندی ایشان میباشد، اما بهراستی آیا مطبوعات و رسانههای ما توانستهاند این خواسته را محقق سازند؟!
در همین استان لرستان برخی مطبوعات صرفاً به بولتن خبری و گزارش عملکرد دستگاهها مبدل شده و یکطرفه به انتقال اطلاعات اقدام مینمایند که یقیناً مردم این روش را نمیپذیرند، هر چند برای مدیران مسوول اینگونه نشریات نظر مردم اهمیتی ندارد و صرفاً هدفشان ماندن به هر قیمتی میباشد، اما نوع نگاههای منفی برخی مدیران به رسانهها موجب شده نشریات و رسانههای مردمی نیز دستشان بسته و کج دار و مریز به فعالیت خود ادامه دهند و در صورت عمل به وظیفه ذاتی رسانهای و انعکاس مطالبات مردم سر و کارشان با شکایت و پیگیری قضایی خواهد افتاد و تأسفبار است که امروزه در لرستان برخی ادارات و دستگاهها بجای تقویت واحد روابط عمومی و پاسخگویی به مردم واحد حقوقی و پیگیری قضایی را قوت بخشیدهاند و بهرغم شعارهای رنگارنگ مسوولین در روز خبرنگار که نقد و نقادی را مبارک و برای پویایی جامعه لازم میدانند اما به هنگامه مواجه با این پدیده چنان نقد در نظرشان نامیمون جلوه میشود که هیچ راهی بهجز مقابله قضایی و نمییابند در حالی که اینگونه برخوردها نمیتواند ضامن سلامت مدیریت و رهایی از انتقادات باشد و بهنوعی فاصله بین مردم و مسؤولین را افزایش و موجبات بلندتر شدن این دیوار بیاعتمادی را فراهم میکند و یقیناً هنگامی که مردم به یک رسانه و دستگاه دولتی بیاعتماد شدند زیانهای بسیاری متوجه شهر و ساکنان و مدیریت میشود.
بههرحال متولیان باید بدانند که یقیناً میدانند، مطبوعات و رسانههای استان حال خوشی ندارند، پس لطفاً فکری نمایید.
عباس شاهعلی/ اليگودرز
دیدگاهها