یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

نوشتن درباره‌ی شخصیتی مثل استاد ایرج کاظمی کار دشواری است. او دارای شخصیتی چند بعدی بود؛ هم یک معلم بود، هم یک هنرمند بود، هم یک پژوهشگر بود، هم یک ادیب بود. کلامی همیشه منقّح داشت و ظاهری همواره آراسته. رفتار و منش اجتماعی او سرشار از نجابت و ادب بود. از حافظه‌ای قوی و دقیق برخوردار بود و تا آخرین لحظات حیاتش مشغول کار پژوهش و نگارش بود. گذشته‌های دور و نزدیک را که کاوش می‌کنم پر از خاطراتی است که از استاد زنده‌یاد ایرج کاظمی به یاد دارم.
1- یکی از دورترین خاطره‌ها به سال 1373 بر می‌گردد؛ آخرین روزهای پاییز 73 بود و کنگره‌ی بزرگداشت استاد اسفندیار غضنفری امرایی. بنده نیز در برگزاری آن کنگره مسؤولیتی بر عهده‌ام بود. مهمانان زیادی به آن کنگره آمده بودند از جمله دو تن از دبیران ماهنامه‌ی کیهان فرهنگی دکتر سعید هوشنگی و جناب سید کاظم کامران شرف‌شاهی. کیهان فرهنگی در آن برهه یکی از مهم‌ترین و وزین‌ترین نشریات کشور بود. در همان محدوده‌ی زمانی بود که از استاد ایرج کاظمی دو مقاله درباره‌ی موسیقی و نیز ادبیات عرفانی لرستان در آن ماهنامه منتشر شده بود و شاید به‌واسطه‌ی آن مقالات با آقایان شرف‌شاهی و هوشنگی در ارتباط بود. استاد کاظمی تمایل داشت که دوستان مشترکمان از کیهان فرهنگی را به صرف شام به خانه‌اش دعوت کند. دعوت استاد را به دوستان کیهان فرهنگی رساندم و قرار شد بعد از شام به منزل آقای کاظمی برویم. برای شام مهمانان را به هتل شهرداری خرم‌آباد بردیم. در تالار اصلیِ هتل، یک جشن عروسی برقرار بود و به مهمانان ما در یک سالن کوچک‌تر شام دادند. ما به‌عنوان میزبان از شلوغی هتل ناراحت بودیم اما مهمانان ما از شنیدن موسیقی شاد لری خوشحال بودند. موقع صرف شام، صدای یک خواننده‌ی خوش‌صدا به گوش می‌رسید. استاد گفت این صدای حشمت رشیدی است. بنده خدمت ایشان عرض کردم حشمت رشیدی در عروسی نمی‌خواند، گفت من هم تعجب می‌کنم اما این صدای رشیدی است. به داخل تالار رفت و پس از چند دقیقه با زنده‌یاد حشمت رشیدی بر گشت. استاد درست تشخیص داده بود، جشن عروسی خواهر زاده‌ی آقای رشیدی بود که عروس خانواده‌ی کدخدایی شده بود. شام صرف شد و استاد گفتند که چای را منزل بخوریم.
 یکی از شب‌های خاص زندگی من بود آن شب در منزل استاد ایرج کاظمی. پس از مباحثه‌های علمی تا ساعت حدود چهار صبح، استاد ویولون زد و زنده‌یاد حشمت رشیدی آواز لری خواند؛ «دایه‌دایه»، «چش وِ رَه»، «بیا بشین» و بسیاری ترانه‌های دیگر که هنوز صدای مخملین زنده‌یاد حشمت رشیدی و ویولون استاد ایرج کاظمی که لهجه‌ی کمانچه‌ی لری داشت در گوشم زنده است. زنده‌یاد رشیدی اسفندماه همان سال سفر کرد.
2- پاییز سال 1393 بود. استاد کاظمی تماس گرفت و گفت که آقایان ایزدپناه و ستوده در حال گردآوری یک مجموعه مقالات هستند و خواست که بنده نیز مقاله‌ای در اختیارشان بگذارم. نجابتش اجازه نداد بگوید که این مجموعه مقالات در نکوداشت ایشان است. بنده نیز یک مقاله با عنوان «زرسنگ و کارکردهای ارتباطی‌اش» که آماده بود به آقای ستوده در محل انتشارات شاپورخواست دادم. این مجموعه تابستان سال 94 با نام «مهر سحر خیزان» منتشر شد و استاد عنایت کردند و یک نسخه از آن را با امضای خودشان به بنده هدیه دادند. وقتی مجموعه را دیدم تازه متوجه شدم که این مجموعه مقالات در نکوداشت مقام علمی استاد تهیه و منتشر شده است و من به‌واسطه‌ی نجابت استاد از این موضوع بی‌اطلاع بودم و در نوشته‌ام هیچ اشاره‌ای به نام و مرتبت علمی و اخلاقی ایشان نداشتم.
3- آخرین صحبت من با استاد کاظمی، همین سه‌شنبه‌ی هفته‌ی پیش بود؛ سوم بهمن‌ماه 1396. در حال تحقیق روی مویه‌های لکی هستم و سؤالی تاریخی داشتم که می‌دانستم پاسخ‌اش نزد استاد کاظمی است. خدمتشان تماس گرفتم و بیش از بیست دقیقه گفتگو کردیم. از جنگ «گریرو» پرسیدم و شکست نظرعلی خان امرایی. حافظه‌اش همچنان دقیق بود و بدون یک لحظه درنگ، ریزترین و جزئی‌ترین مسائل را به یاد می‌آورد و پاسخ سؤالم را به خوبی داد. استاد وقتی شنید بازنشسته شده‌ام هم خوشحال شد و هم ناراحت. خوشحال از این بابت بود که فرصت یافته‌ام بدون معذوریت‌های اداری، به کارهای پژوهشی مورد علاقه‌ام بپردازم و ناراحتی‌اش هم از این بابت بود که آدم‌هایی که توانایی دارند نباید منزوی شوند و به خلوت پناه ببرند. البته این‌ها از سر محبت ایشان بود وگرنه بنده در مقابل پژوهشگران توانای لرستانی هیچ نیستم.
 
و حالا بسیار سخت است که رفتن استاد ایرج کاظمی را باور کنم. استاد هست و آثارش همیشه چراغ راه خواهد بود. سفر به خیر استاد!
 
 
 علی زیودار
 13 بهمن ۱۳۹۶

دیدگاه‌ها  

#1 رضا 1396-11-13 09:25
خداوند رحمت کنه استاد کاظمی را. روحش شاد
نقل قول کردن
#2 نیشخند 1396-11-13 10:47
سفر به خیر استاد و باید گفت:
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش

و اما معلم خوب ما آقا علی زیودار صد حیف و صد حیف که صداوسیما از وجود محقق و تهیه کننده و نویسنده توانمندی چون شما خودش رو محروم کرد
.....
توشهٔ جان خویش ازو بربای
پیش کایدت مرگ پای آگیش
آن چه با رنج یافتیش و به ذل
تو به آسانی از گزافه مدیش
تو به آسانی از گزافه مدیش
نقل قول کردن
#3 زن جامعه 1396-11-14 11:04
یادش زنده وگرامی باد
استاد کاظمی انصافا حق پدری واستادی به گردن همه ما دارد روحش شاد باد اگه شرایط جوی مساعد بود حتما در مراسم تدفین این عزیز شرکت میکردم بنده از شاگردان ایشان در دانش.اه ازاد خرم اباد بودم ولی ساکن تهرانم
نقل قول کردن
#4 مریم 1396-11-22 01:23
زیبابود و دلنشین
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا