در بروز تصادف عواملی دخیل هستند كه منجر به وارد آمدن خسارات مادی و جانی به افراد میشود. در اینجا سعی شده ریشههای روانشناختی این حوادث مورد بررسی قرار گیرد.
مشكل تصادف، بخشی از فاجعه عصر ماست كه هر روز جان عدهای را میگیرد. میتوان گفت علت اصلی تمام تصادفات، سرعت غیرمجاز و عدم رعایت مقررات ترافیكی و بیاحتیاطی نیست، بلكه با توجه به مرگومیر حاصل از تصادف باید به عوامل انسانی و روحی اهمیت فراوان داد. در مجموع رانندگی خوب، سالم و بیخطر، به وجود راههای خوب، مطلع بودن از مقررات، تجارب كافی و برخورداری از سلامت لازم محدود نمیشود، بلكه آنچه آن را تضمین میکند، محبت و دوست داشتن دیگران است. شرایط زندگی تعداد تخلفات و تصادفات رانندگی رو به افزایش است و در نتیجه، خسارتهای مالی ناشی از آنها كه بر بودجه خانواده و دولت تحمیل میشود، بالا بوده و با توجه به این كه خسارتهای جانی، روانی و اجتماعی كه خانواده و جامعه را در برمیگیرد، غیرقابلجبران است، ضرورت دارد بهمنظور جلوگیری از خسارات تصادفات رانندگی، راهكارهای مؤثری به اجرا گذارده شود.
علوم جدید تاكنون بهترین روش مناسب برای شناخت میزان صلاحیت انسان برای رانندگی را نیافته است، زیرا شرایط رانندگی بسیار متعدد است. بخصوص مسائل روانی، اخلاقی و اجتماعی آن، بنابراین تمام كسانی كه گواهینامه دارند صلاحیت رانندگی را ندارند. چهبسا افرادی كه از دقت دید مناسب برخوردارند، اما از مشكلات و عقدههای روانی، اجتماعی، تربیتی و فرهنگی در رنج هستند.
در جوانان و بخصوص آنان كه به معلولیت جزئی در طول دوران رشد و نمو مبتلا شدهاند، آمادگی برای عفو و گذشت، همراهی و پذیرش وجود ندارد؛ زیرا در این گروه، روح مخالفت و ماجراجویی تقویت شده است. این قبیل عکسالعملهای آنی در نتیجه اختلالاتی است كه در مركز حسی سیستم عصبی رخ داده، به طوری كه وظایف حیاتی موردنیاز راننده در طول رانندگی بهکندی انجام میشود.
داشتن دید خوب، نمیتواند تنها ملاك صلاحیت رانندگی باشد، بلكه تجربه، استعدادهای طبیعی، دقت، تعادل روحی و رفتار كریمانه است كه به انسان برای رانندگی صلاحیت میدهد. عوامل تأثیرگذار بر روی شرایط احراز صلاحیت رانندگی، سن، اخلاق، تجربیات، آموزش خوب، دید خوب، هوشیاری و سرعت عکسالعمل، فرهنگ عمومی، سلامت جسمی، اثرات محیط، تربیت خانوادگی، سلامت عضلات و مفاصل و داشتن فیزیولوژی خوب پیشنهاد میشود.
عواملی كه در وقوع تصادف و پیشگیری از آن نقش دارند عبارتاند از: وضعیت راه، صلاحیت راننده برای رانندگی، تجربه كافی، دوام تجربه و هوشیاری راننده و سلامت روحی و جسمی او، وضعیت ماشین و...تأثیر حالات روانی در رانندگی افزایش تعداد وسایل نقلیه سبب نگرانی انسان شده و او را در معرض شرایط روحی و جسمی مختلفی قرار داده است. درگذشته انسان آسودهخاطر بود، اما در حال حاضر زندگی او ماشینی شده است. از طرفی، ساخت و تولید ماشینهای مختلف، نگرانیهای او را بیدار و سلامتی او را تهدید نموده است. حیات او در معرض تصادفات جادهای است. تردیدی نیست كه رهایی كامل از خطرات این حوادث حتی برای یك راننده ماهر هم وجود ندارد، زیرا ممكن است به خاطر نادانی و جهالت دیگران به اصول رانندگی، در معرض خطر قرار گیرد.
علاوه بر آن ممكن است در اثنای رانندگی تحت تأثیر عوامل متعددی واقع شود، مانند شرایط جاده، آب و هوا، وضعیت سلامت، اشكالات فنی خودرو و یا عوامل غیرعادی كه در شخصیت و روح راننده وجود دارد كه از درون او جوشیده و هنگامی آشكار میشود كه فرمان خودرو را به دست میگیرد.
رانندگی یكی از مواردی است كه شخصیت انسان را در اجتماع آشكار مینماید و تقریباً میتوان گفت ابعاد فرهنگی، رشد اجتماعی و میزان ادب و علاقه او را به همنوعان نشان میدهد.
همانطور كه این مسائل روش و رفتار او را در اجتماع، میزان موفقیت یا شكست او را در كارهای روزمره، محیط كار یا خانوادهاش منعكس میکند، همچنین از تصمیماتی كه میگیرد معلوم میشود كه فردی خوشبخت و موفق یا شکستخورده و بیچاره است؛ یك انسان نرمال و طبیعی است یا فردی با عقدههای روانی؟ مثلاً فردی هنگام رانندگی در حضور دیگران، وانمود میکند مردی است كه مشكلات را خوار و كارهای فوقالعاده را انجام میدهد، لذا قوانین را نادیده گرفته و خود را پای بند مقررات راهنمایی نمیداند و حق دیگران را مراعات نمیکند.
قوانین را شكسته و برخلاف مقررات و اصول، رانندگی میکند. او مشتاق شنیدن كلمات مدح و ثنا از سرنشینان و مسافران است. بنابراین انسان با روش رانندگیاش، تربیت و شخصیت خود را به دیگران نشان میدهد، با دیگران همانطور رفتار میکند كه با افراد خانوادهاش عمل میکند.
بنابراین اگر قوانین راهنمایی و رانندگی را با خشنودی عمل كند و به احساسات دیگران در خلال رانندگی احترام گذارد و لطف و انسانیت نسبت به عابران را در رانندگی مدنظر قرار دهد، این شخصیت قطعاً در خانوادهاش نیز همین روش و اخلاق را داراست و بالعكس. رانندهای كه مقررات رانندگی را زیر پا میگذارد و بیخردانه رانندگی میکند، فردی عصبی است، با شعوری پایین كه به وظایفش در رانندگی آشنا نیست، هر چند دارای تحصیلات عالیه باشد.
محور رفتار چنین فردی در خانواده و اجتماع، خودپرستی است. رفتارش نسبت به فرزندانش نیز خشن است. آمارهای جدید نشان میدهد، ۵۷ درصد حوادث جادهها مربوط به شخصیت انسان است... لذا خصوصیات روانی، اجتماعی، تربیتی و باورهای فرهنگی از عوامل مهم ایجاد حوادث است. مخالفت با مقررات رانندگی، مشكلات زیادی اعم از خسارتهای مالی و جانی غیرقابلجبران به وجود میآورد و نشاندهنده رفتار اجتماعی است كه باید با مقررات و قوانینی هماهنگ باشد.
روش انجام كارهای روزانه افراد با یكدیگر متفاوت است. دو فرد معمولی از یك حادثه به یك اندازه رنج نمیبرند. اختلاف وقتی زیادتر میشود كه یكی از این دو نفر از نظر روانی متعادل نباشد. چنین شخصی در صورت نداشتن وقت، با عجله رانندگی میکند تا بتواند كار خود را انجام داده و پس از انجام كار به آرامش برسد.
گاه افرادی را میبینیم كه با سرعت غیرعادی رانندگی میکنند. خواه عجله داشته باشند یا نداشته باشند. این روش كاملاً خارج از منطق است. همچنین بعضی باآنکه وقت كافی دارند، غذا را با سرعت میخورند، یا با سرعت سخن میگویند. این افراد به خاطر شرایط روانی گذشته، از كودكی به این روش عادت کردهاند و بهطور كلی فردی كه عادت به فكر كردن و صبر كردن دارد، در رانندگی نیز دارای آرامشی و تأمل هستند.
هنگامیکه شخصی با حالت اضطراب و پریشانی رانندگی میکند، این حالت روانی است كه بر او نحوه رانندگی را دیكته میکند. اگر مبتلا به بیماری هاوس باشد، اعتماد او به خودش از حدود متعارف و معقول بیشتر است. لذا در رانندگی نسبت به تمام موارد احتیاط و خطرها، تجاهل میورزد و نسبت به حقوق دیگران بیتوجه است.
به عكس فردی كه گرفتار بیماری افسردگی مزمن است، نه تنها دارای اراده و تصمیم نیست، بلكه منفیباف و در تمامکارها كند است و این روش بهنوبه خود سبب مشكلات مختلف ترافیكی و موجب تأخیر دیگران و مانع حركت وسایل نقلیه در هنگام ازدحام و تراكم جمعیت میشود. بیمار در حالت افسردگی حاد، گاه دست به اعمالی میزند كه منجر به خودكشی یا قتل دیگران میشود. او در حالت آگاهی كامل، توان خودكشی ندارد، اما در حالت عدم آگاهی، دست به اعمال بیخردانه میزند تا به مقصود خود برسد. برخی بر این باورند كه هر یك از گروههای اجتماعی، روشهای ویژه و معینی در رانندگی دارند، مثلاً افراد تحصیلکرده به روش خاص رانندگی میکنند، بیسوادها نیز روش مخصوص خود را دارند و رانندگی افراد غیرمتأهل متفاوت است توان گفت، رانندگی، حرفهای است كه هر انسان فهمیده و باهوش آن را بهخوبی میآموزد.
لازمه این هوش، داشتن یك فرهنگ و تحصیلات معین نیست، بلكه اخلاقیاتی است كه او را از تجاوز به حقوق دیگران منع میکنند و لذا نوعی گذشت در رفتار و خلقوخوی نیك در رانندگی به عنوان جزئی از درك و شعور معتبر است. بیشک روح انسان عاقل، از خلق و خویهای نامناسب و عقدهها خالی است.
وقتی در یك جامعه زندگی میکنیم باید با دیگران روابط مناسب و حسنه داشته باشیم. در صورت استفاده از معیارهای اسلامی، روابط ما با دیگران به نحو احسن برقرار خواهد شد و قوانین و مقررات را مراعات میکنیم. این روابط در عمل، نوعی رفتار اجتماعی را ایجاب میکند كه در ذات خود دلالت بر رشد و تكامل شخصیت انسان دارد. شخصیت در رانندگی اولین تحقیقی كه پیرامون احراز شایستگی برای رانندگی و اثرات حالت روانی راننده انجام شد، در سال ۱۹۲۹ در آمریكا بود. محور این تحقیقات، رفتار انسانی راننده بوده است.
این تحقیقات دارای دو مرحله بود؛ بخش اول بر روی رانندگانی متمركز شد كه مسائل اخلاقی، عامل عمده تصادفات آنان بود.
به این امید كه مسائل تربیتی آموزشی و تقویت رفتارهای مناسب آنان منجر به حل مشكل ترافیك شود. تحقیقات علمی بعدی ثابت كرد كه تقریباً ۶۹ درصد حوادث، از طرف رانندگانی كه تجربه كافی دارند به وقوع میپیوندد. با آنكه بعضی از آنان در طول چندین سال رانندگی هیچ تصادفی نكرده بودند. تحقیقات مشابهی نیز از طرف كشورهای دیگر انجام شد كه درستی نتایج بالا را نشان میداد.
از طرفی، گروه اندكی از تصادفات، ناشی از تجربه كم رانندگانی است كه نیاز به آموزش و تمرین مخصوص دارند و در حد خود، بخش كوچكی از مشكل را تشكیل میدهند.
دانشگاه ایوا در آمریكا در آزمایشگاه، تحقیقی انجام داد و اعلام نمود: باید اصول تازهای وضع نمود كه میزان شایستگی انسان را زیادتر كند و نتیجه آن به زیباسازی اخلاقی راننده منجر شود. روش دانشگاه ایوا با گذشت زمان توسعه یافت و خلبانان را نیز در برگرفت.
در این بررسی ابتدا رانندگی با یك مقررات ساده در آموزشگاه شروع میشود و بهمرور پیچیدهتر شده تا آن كه به بررسی روانشناختی راننده منجر شود.
به طور كلی هدف، امنیت ترافیك و رانندگی است كه باید از مبتدیان شروع شود. ابتدا به آنان اصول علمی رانندگی آموزش داده میشود و سپس بر مسائل اخلاقی رانندگی تأكید میگردد. در حقیقت در آموزشگاه، رفتار راننده در جادههای خارج از شهر موردمطالعه قرار میگیرد.
عکسالعمل اخلاقی و انسانی راننده در داخل ماشین از حركات چشم راننده مشهود است و رفتار وی برای كنترل خودرو، نشاندهنده آن است كه تا چه اندازه به یك سانحه نزدیك است.
نیاز راننده به داشتن فرهنگ و تجربه بالا و اطلاع كافی از مسائل فنی، ضرورتی لازم برای احساس حالات روانی خوب بهخصوص در جادههای خارج از شهر است.
درگذشته این تصور غلط وجود داشت كه عامل تصادف فقط حالت روانی راننده است. درصورتیکه رانندگی در شرایط جغرافیایی سخت و آب و هوای نامناسب یا مواجه شدن با عوامل خارجی غیرمنتظره یا ابتلا به بیماریهای جسمی، احساس خستگی، گرسنگی و... دارای اثرات محسوس بر اخلاق و روش رانندگی و در نتیجه نظام عبور و مرور است.
كنفرانس حفاظت و ممانعت از تصادفات جادهها در سال ۱۹۶۶ در وین مقرراتی را وضع نمود كه تأكید بر كوشش هر چه بیشتر برای به وجود آمدن روشهای نو و ارتقای اخلاقی و رفتار انسانی نسبت به نیازهای زمانه دارد. اخلاقیات انسانی و روشهای آن، از معیارهای خاصی گرفته شده و بر اساس همان معیارها اعتبار دارد. در مورد عبور و مرور خودروها، متناسب بودن قوانین و مقررات، اصلاح و بازنگری آنها بر اساس نیازهای انسانی در شهر و خارج از شهر لازم و ضروری است.
فرد راننده یا عابر، مهندس یا كارشناس ترافیك، در كمال صداقت باید مسؤولیت اجرای قوانین و مقررات ترافیك و عبور و مرور را بپذیرد. ولی وقتی مسائل مهم و حیاتی خارج از حد توانایی انسان اتفاق میافتد، عکسالعملهای ضعیفتر و با كیفیت پایینتری- به دلیل شرایط عارض شده- بروز میکند كه نشاندهنده كاهش تواناییهای فكری و جسمی است مشکل عبور و مرور حوادث تأسفبار حاصله از آن، بر اثر اشكالات فنی خودرو و یا شخصیت روانی راننده میباشد. به همین دلیل لازم است سیستم عبور و مرور، مرتب بازنگری و در محدوده قابلیتهای آن اصلاح شود.
انسان پس از شناخت تواناییهای حساس خود و میزان برخورداری از صفات خوب اخلاقی، باب تازهای را باز میکند تا در آینده از محدودیتهای عبور و مرور آزاد و نهایتاً از مرگومیر در تصادفات رهایی یابد.